بیماریهای آمیزشی مسری
بیماریهای آمیزشی مسری[1] (استیدیها) که به عفونتهای آمیزشی مسری (استیآیها)[2] نیز معروف است، عفونتهاییاند که اساساً از طریق تماس جنسی منتشر میشود. درحالحاضر، بیش از ۶۵ میلیون نفر در ایالات متحدهٔ امریکا به یکی از بیماریهای آمیزشی لاعلاج مانند تبخال تناسلی مبتلایند و هرساله ۱۹ میلیون نفر دیگر به یک یا چند مورد جدید از 2۵ بیماری طبقهبندیشده در گروه استیدیها مبتلا میشوند. بیش از نیمی از کل این عفونتهای جدید جوانان ۱۵ تا 22 ساله را مبتلا خواهد کرد.
پارادایم جدید برای ارزیابی خطر استیدی
شخصیترین برنامههای بهداشتی پیشگیری از بیماری استیدی بیشتر بر رفتارهای فردی بهعنوان مبنای کاهش خطر تمرکز میکند. رویکرد پیشگیرانۀ مرجح بسیاری از این برنامهها پافشاری بر رابطهٔ جنسی ایمنتر یا پرهیز از آمیزش جنسی است. برنامههای سلامت عمومی برای پیشگیری از استیدی نوعاً بر مداخلات بهداشتی اجتماعمحور مانند مراکز رایگان و محرمانهٔ آزمایش و درمان، برنامههای تعویض سرنگ، و کارزارهای اجتماعی-تجاری برای افزایش توزیع کاندوم و خدمات تنظیم خانواده پای میفشارند. اگرچه هردو رویکرد محاسنی دارد، هردو از ارائهٔ تحلیلی جامع از خطرهای استیدیزا ناتواناند.
یکی از راههای مؤثرتر برای بررسی خطرهای استیدیزا مفهومپردازی آن بهمثابۀ امری ذاتاً هرمیشکل است. مدل هرمی خطر تعامل میان خطرهای شخصی و اجتماعی را توصیف میکند و عوامل خطرساز را در چهار سطح قرار میدهد: جمعیتشناختی، سابقۀ جنسی/پزشکی، سبک زندگی جنسی، و رفتار جنسی. هریک از این سطوح بر پایۀ خطرهای مرتبط با سطح قبلی استوار شده است و تفسیر میشود.
خطرهای سطح ۱: متغیرهای جمعیتشناختی
چهار متغیر جمعیتشناختی اصلی قاعدۀ هرم را شکل میدهد و در ایجاد خطر استیدیزا سهم دارند: سن، جنسیت، گرایش جنسی، تزریق مواد مخدر (آیدییو)[3]، جغرافیای محل زندگی، موقعیت اجتماعی-اقتصادی (اسایاس)[4]، و نژاد/قومیت.
توزیع استیدی در میان گروه سنی ۱۵ تا 2۵ سال بیش از هر گروه سنی دیگر است. ازآنجاییکه موارد بیشتری از بیماری در این گروه سنی وجود دارد، خطر ابتلا به عفونت برای افراد این گروه یا کسانی که با افراد این طبقه رابطهٔ جنسی دارند، بیشتر است. نوجوانانی که از نظر جنسی فعالاند، بالاترین نرخ ابتلا به بیشتر استیدیها را دارند؛ برای مثال، دختران نوجوان بیش از هر گروه دیگری در معرض خطر ابتلا به سوزاک[5]اند. نرخ ابتلای زنان گروه سنی ۱۵ تا ۱۹ سال ۶۱۰٫۹ مورد در هر ۱۰۰٬۰۰۰ نفر است. این نرخ بیش از ۵ برابر بیشتر از نرخ ابتلای ملی، یعنی ۱۱۳٫۵ مورد در هر ۱۰۰٬۰۰۰ نفر است. احتمال ابتلای زنان جوان این گروه سنی به سوزاک تقریباً 2۰ برابر بیشتر از زنان ۳۰ سال به بالاست. مردان جوان نیز بههمین شکل در مقایسه با مردان مسنتر در معرض خطر بیشتری قرار دارند.
خطر ابتلا به استیدی بر اساس جنسیت متفاوت است. خطرهای جنسیتی به تفاوتهای ژنتیکی، کالبدشناختی، و فیزیولوژیکی میان مردان و زنان پیوند خورده است. زنان به چند دلیل هم در ابتلا به بیماری آمیزشی و هم در رسیدن به مرحلۀ پیشرفته و بغرنج بیماری بیش از مردان با خطر روبهرویند. زنان دگرجنسگرا از نظر جنسی پذیرندهاند؛ از راه واژن، دهان، و مقعد. این امر بخشهای بیشتری از بافت مخاطی را درگیر میکند و در نتیجه خطر ایجاد عفونت در زنان را بهشدت افزایش میدهد. در بیشتر استیدیها اینگونه است که زنان دگرجنسگرای مبتلا به این بیماریها معمولاً کمتر از مردان دگرجنسگرا نشانه دارند. بیشتر مردان دگرجنسگرا متوجه علائم اولیهٔ عفونت میشوند، حالآنکه نزدیک نیمی از زنان نشانگان بیماری را ندارند. بهدلیل سرشت بدون نشانهٔ بیشتر استیدیها در زنان، آنها در مراحل اولیهٔ عفونت کمتر از مردان در طلب درمان برمیآیند. این دسترسی باتأخیر به درمان سبب پیشرفت بیماری و افزایش احتمال رسیدن بیماری به مرحلۀ پیشرفته و بغرنج میشود. نزدیک ۱۵ درصد از زنان سوزاک یا کلامیدیای پیشرفته دارند، حالآنکه این رقم در مردان کمتر از ۱ درصد است.
خطرهای استیدیزا بسته به گرایش جنسی فرق میکند. مردان همجنسگرا یا دوجنسگرا مانند زنان دگرجنسگرا از نظر جنسی پذیرندهاند و معمولاً عفونتهای بینشانه دارند. افزونبراین، بیماریهای خاصی مانند اچآیوی و هپاتیت ب در اجتماع همجنسگرایان شایع و لاعلاج است. مردان دگرجنسگرا نسبت به زنان دگرجنسگرا و مردان همجنسگرا کمتر در معرض خطرند، زیرا از نظر جنسی پذیرنده نیستند و انتقال استیدیها از زن به مرد به اندازهٔ انتقال آنها از مرد به زن و مرد به مرد نتیجهبخش نیست. افزونبراین، احتمال اینکه ترشحات واژن عفونت را منتقل کند، کمتر از منیِ آلوده است. زنان همجنسگرا کمترین نرخ ابتلا به عفونتهای استیدی را دارند. زنان همجنسگرا معمولاً در طول زندگی خود شرکای جنسی کمتری دارند و از آمیزشهای جنسی واژنی یا مقعدی که با انزال همراه باشد، پرهیز میکنند.
خطر استیدی با شمار تزریقکنندگان موادمخدر (آیدییو) در جامعه پیوند نیرومندی دارد. تزریق موادمخدر به توانایی مصرفکنندگان مواد در اتخاذ تصمیمات درست در رابطه با رفتار جنسی آسیب وارد میآورد و اغلب متضمن استفادهٔ مصرفکنندگان از سرنگ مشترک است. این مسئله انتقال عفونتهای خونی مانند اچآیوی و هپاتیت ب را آسان میکند. دور باطل سوءمصرف مواد، مبادلهٔ خدمات جنسی در ازای پول یا منابع دیگر، رابطۀ جنسی ناایمن، و ابتلا به انواع بیماریهای آمیزشی از اواسط دههٔ ۱۹۸۰ رواج یافته است و به بازگشت سفلیس به نواحی شهری امریکا انجامیده است.
بیماریهای آمیزشی در امریکا بهنحوی برابر توزیع نشدهاند. آنها در نواحی شهری بهشکل بیتناسبی بیش از نواحی روستایی یا حومهایاند. ظاهراً استیدیها در میان جوامع شهری که «گروههای کانونی» نامیده میشوند، بسیار شایع ترند. گروههای کانونی مبتلا، یکی از عوامل اصلیای است که افزون بر رفتارهای فردی در بالاتررفتن نرخ استیدی در اجتماعات شهری دخیلاند؛ برای مثال، خطر انتقال استیدی در میان اعضای گروه کانونی و شرکای جنسی آنها ۳۰۰ تا ۶۰۰ مرتبه بیشتر از خطر آن در جمعیت کلی ایالات متحدهٔ امریکاست.
خطرهای سطح 2: سابقۀ جنسی و پزشکی
سابقۀ جنسی و پزشکی هر فرد تأثیر چشمگیری در میزان خطر ابتلای شریک جنسی او به استیدیها دارد. شمار شرکای جنسیای که فرد در طول زندگیاش داشته است با خطری که اکنون از حیث انتقال استیدی دارد، همبستگی دارد. بهطورکلی، هرچه شمار شرکای جنسی فرد در طول زندگیاش بیشتر باشد، خطر او برای شریک جنسی فعلیاش بیشتر خواهد بود. سابقۀ پیشگیری از بارداری در فرد نیز در خطری که اکنون از حیث انتقال استیدی تأثیر دارد. کسانی که از وسایل فیزیکی پیشگیری از بارداری استفاده میکنند پایینترین نرخ ابتلا را دارند. پس از این گروه کسانی قرار دارند که از سایر روشهای پیشگیری از بارداری استفاده میکنند. افرادی که از این روشها استفاده نمیکنند حامل بیشترین خطرند. ابتلا به بیماریهای ناشی از عفونتهای خونی، بهویژه اچآیوی و هپاتیت ب در کسانی که سابقۀ تزریق مواد دارند، افزایش مییابد. سرانجام اینکه، احتمال ابتلای مجدد افراد سابقاً مبتلا به استیدی به این بیماریها، بیشتر از افرادی است که پیش از این هرگز مبتلا نبودهاند.
خطرهای سطح ۳: روابط جنسی
خطر رابطهٔ جنسی دو بعد دارد: خطر آشنایی و خطر رابطهٔ انحصاری. اگر روابط جنسی از برخوردهای جنسی پرشمار و ناشناس بهسوی زندگی مشترک تکهمسری (با شریک جنسی غیرمبتلا) سوق پیدا کند، خطرهای استیدی کاهش مییابد. خطر آشنایی مترادف است با خطر ناشناسی. مطالعات نشان میدهد هرچه افراد آشنایی کمتری با شرکای جنسیشان داشته باشند (هرچه ناشناسی بیشتر باشد)، خطر بیشتر است. ناشناسی در توانایی فرد در انتخاب آگاهانه در رابطه با خطرهای استیدی که شرکای جنسی احتمالی حامل آناند، تأثیر میگذارد. رابطهٔ انحصاری با تکهمسری پیوند خورده است و برای اینکه بهدقت اندازهگیری شود، باید در هر دو طرف بررسی شود. اگر یکی از دو نفر تکهمسر باشد و دیگری خیر، منافع رابطهٔ انحصاری از بین میرود. رابطهٔ انحصاری تنها زمانی مؤثر واقع میشود که هیچیک ار دو طرف مبتلا نباشند. در واقع، اگر یکی از طرفین مبتلا باشد، رابطهٔ انحصاری میتواند خطر استیدی را افزایش دهد. پرخطرترین سبک زندگی جنسی سبکی است که غیرانحصاری و ناشناس باشد.
خطرهای سطح ۴: رفتار جنسی
بهطورکلی، رفتارهایی که دخول و انزال بدون کاندوم را دربر میگیرد، بیشترین خطر را در پی دارد. کمخطرترین رفتارها رفتارهاییاند که متضمن دخول و انزال و آمیزش مایعات بدن نباشد. دخول آلت بهصورت خشک ‐ مثلاً به مقعد ‐ دسترسی مستقیم عوامل عفونی به جریان خون را میسر میسازد. در ساحت نظر، در هر نوع فعالیت جنسی همواره خطر استیدی برای شرکای پذیرنده بیشتر است، چون آنها محتویات انزال را میگیرند.
پیامدهای این مدل برای کاهش خطر
مدل هرمی خطر نشان میدهد خطر استیدی سرشتی چندوجهی دارد و رفتارها و سبک زندگی جنسی کنونی فرد را با سابقۀ جنسی او و عوامل جمعیتشناختی ترکیب میکند. چنین مدلی بیهودگی متمرکزکردن فعالیتهای پیشگیرانه را بر رفتارهای کنونی شخص و بیتوجهی به خطرهای اجتماعی و خطرهای مربوط به گذشته نشان میدهد. اگرچه رفتار شخصی فرد اهمیتی حیاتی در موفقیت فعالیتهای پیشگیرانه دارد، سایر عوامل بهرغم استفادهٔ مداوم و صحیح از رویههای جنسی ایمن، در خطر شخصی تأثیر میگذارد. همانطور که پیشتر اشاره شد، در برخی از نواحی کانونی امکان ابتلای افراد به استیدی ۳۰۰ تا ۶۰۰ برابر بیشتر از همتایان آنهاست که در جای دیگر زندگی میکنند. در چنین مناطقی، شرکت در هر فعالیت جنسی در مقایسه با شرکت در رفتارهای شخصی پرخطرتر در مناطقی که خطر اجتماعی پایینتری دارند، خطر ابتلای بیشتری را بههمراه دارد. برنامههای پیشگیرانه برای اثربخشی باید در هنگام طرحریزی مداخلات، هر چهار سطح خطر را در نظر بگیرد.
ریچارد بلونا
و نیز ببینید: اچآیوی/ایدز و رسیدن آن به جمعیتهای پرخطر.
American Social Health Association (2005). State of the Nation: Challenges Facing STD Prevention among Youth: Research, Reviews, and Recommendations, Triangle Park, NC: American Social Health Association
Bearman, Peter S.; James Moody; and Katherine Stoval (2004). “Chains of Affection: The Study of Adolescent Romantic and Sexual Networks”, American Journal of Sociology 110 (July): 44-91
Centers for Disease Control and Prevention (2007). Sexually Transmitted Disease Surveillance Report: 2006, Atlanta, GA: U.S. Department of Health and Human Services
Gallet, Craig A. (2002). “A Note on the Determinants of Sexually Transmitted Disease Rates”, Social Science Journal 39: 613-616
Santelli, John S., Richard Lowry, and Nancy D. Brener (2000). “The Association of Sexual Behaviors with Socioeconomic Status, Family Structure, and Race/Ethnicity among U.S. Adolescents”, American Journal of Public Health 90 (October): 1582-1588
[1] sexually transmitted diseases
[2] sexually transmitted infections (STIs)
[3] injectable drug use (IDU)
[4] socioeconomic status (SES)
[5] gonorrhea