بیخانمانی نوجوانان
نوجوانان بیخانمان[1] ، عموماً به افرادی گفته میشود که مدتی طولانی، بدون سرپرست زندگی میکنند و معمولاً زیر ۲۱ سال سن دارند. این اصطلاح، طیف گستردهای از نوجوانان تنها، مانند خانهگریزها و خانهراندگان[2] را در برمیگیرد. اصطلاح خانهرانده به نوجوانانی اشاره دارد که در نتیجۀ بدرفتاری، غفلت و آزار و شکنجۀ پدر و مادر یا سرپرستان اصلی، به خیابان رانده شدهاند. نوجوانان بیخانمان ممکن است نوجوانان پرورشگاهی (افراد زیر سن ۱۸ سال که در حال حاضر تحت سرپرستی یا حضانت سازمانهای دولتی هستند) را نیز در برگیرد. همۀ نوجوانان بیخانمان، حضوری فعال و همیشگی در خیابان ندارند. برای مثال، نوجوانان تنهایی که در حال حاضر اقامتگاه دایمی ندارند و بهطور موقت با دوستان، آشنایان یا بستگانشان زندگی کنند نیز ممکن است بیخانمان تلقی شوند. بیشتر نوجوانان بیخانمان، ترکیبی از این ویژگیها را دارند و معمولاً خودشان را در وضعیت زندگی انتقالی میبینند. درحالیکه بعضی از نوجوانان، مدتی طولانی بیخانمان هستند، ولی بسیاری از آنان بیخانمانی موقتی را تجربه میکنند، یعنی بیخانمانیشان دورهای است و در هر دوره، مدت کوتاهی را در خیابان سپری میکنند، حال آنکه مدتی طولانیتر را با خانواده یا دوستان یا تحت سرپرستی سازمانهای دولتی یا خدمات اجتماعی بهسر میبرند. انواع و اقسام نوجوانان بیخانمان و سرشت موقتی و گذاری این گروه، تخمین شمار واقعی آنها را برای محققان دشوار میسازد. همچنین، ممکن است بسیاری از نوجوانان بیخانمان، از ترس بازگرداندهشدن به وضعیتی که از آن گریختهاند یا قرارگرفتن در موقعیت مشابه یا بدتر، نخواهند کسی پیدایشان کند و از سازمانهای خدمات اجتماعی دوری جویند. درنتیجه، این عوامل، تخمینیهای موجود دربارۀ شمار نوجوانان بیخانمان متفاوت است. همچنین این تخمینها ممکن است از روش شمارش نیز تأثیر پذیرند. درنتیجه، نتایج شمارش نوجوانان بیخانمان در ایالات متحده از چند صد هزار تا چند میلیون نفر در نوسان است.
هنگام مقایسۀ نوجوانان بیخانمان با بزرگسالان بیخانمان، درمییابیم که نوجوانان دلایل متفاوتی را برای ترککردن خانه ذکر میکنند، مانند مشکلات خانوادگی، بدرفتاری و آزار و اذیت. همچنین جمعیت جوان در دوران زندگیشان در خیابان، بیش از گروههای دیگر قربانی آزار و اذیت جسمی و جنسی میشوند. این آسیبپذیری نوجوانان بیخانمان در خیابان، ممکن است با ناتوانی نسبیشان در ادارۀ زندگیشان در خیابان مرتبط باشد. درنتیجه، نوجوانان بیخانمان، شبکههای اجتماعی غیررسمی همسالان را به دودلیل برمیسازند و از آنها بهره میبرند. نخست اینکه، گروه همسالان و پیوندهای شبکهای، به نوجوانان بیخانمان احساس ایمنی و امنیت میدهد. دوم اینکه، شبکههای اجتماعی به نوجوانان بیخانمان کمک میکند تا داغ مرتبط با جایگاه حاشیهای خود را تا حد امکان، کمرنگ کنند. نوجوانان بیخانمان امروزی، تجربۀ تنها زندگیکردن را ندارند و هنگامی که در خیابان هستند، نمیدانند کجا بروند و چه کار کنند. بسیاری از آنها، تجربههای منفی واقعی یا پندارینی از سرپرستان اصلی و سازمانهای خدمات اجتماعی داشتهاند و ازاینرو، ترجیح دادهاند تا از خدمات اجتماعی بگریزند. تصمیم آنها برای ایجاد پیوندهای قوی با همتایان بیخانمانشان تصمیمی منطقی است. چنین پیوندهایی نه تنها نوجوانان بیخانمان را قادر میسازند که با یکدیگر همذاتپنداری کنند، بلکه پیامدهای منفی زندگی در خیابان را نیز به حداقل رسانند.
و نیز ببینید: کودکآزاری؛ آزار جنسی کودک؛ خانوادۀ کژکارکرد؛ کودکان تحت قیمومت و سن خروج؛ بیخانمانی؛ کودکان؛ خانهگریزها
بیشتر بخوانید
- Moore, Jan. Unaccompanied and Homeless Youth: Review of Literature (1995–2005). Greensboro, NC: National Center for Homeless Education. Retrieved December 27, 2007 (http://srvlive.serve.org/nche/downloads/uy_lit_review.pdf).- Whitbeck, Les B. and Dan R. Hoyt. 1999. Nowhere to Grow: Homeless and Runaway Adolescents and Their Families. New York: Aldine de Gruyter
[1] homelessness, youth
[2] throwaways