بزه

 رایج‌ترین شیوة طبقه‌بندی جرم، بر اساس شدت، بزه [1] در مقابل جنایت است. جرایم بزهکاری نسبت به جنایت‌ها، شدت کمتری دارند. کسی که مرتکب بزه می‌شود، «بزهکار» و شخصی که مرتکب جنایت می‌شود «جنایتکار» نامیده می‌شود. در قوانین اولیه انگلستان، جنایت‌ها شامل آن دسته از تخلف‌ها می‌شد که ممکن بود به‌عنوان مجازات به مرگ و مصادره دارایی مجرم منجر شوند. ارتکاب بزه، لزوماً به معنای جرمی کوچک نبود، بلکه به شکلی ساده بدین معنا بود که بزهکار می‌توانست از طریق اعدام یا ازدست‌دادن دارایی‌اش مجازات نشود.

بزهکاری تا قرن شانزدهم، در قانون انگلستان وجود نداشت و پس از آن، عموماً به‌عنوان گناهی علیه نظم سلطنتی شناخته می‌شد. در حقوق جزای معاصر، ضوابط کیفری ایالت‌ها، هر بزه را به‌طور خاص تعریف می‌کنند. معمولاً بزه‌ها در قوانین جنایی، جرایمی با درجه یا رتبه پایین دسته‌بندی می‌شوند و شدت و جدیت کمتری دارند. معمولاً در حقوق جزایی با بزهکاران نسبت به جنایتکاران، با مدارای بیشتری برخورد می‌شود که به معنای دریافت مجازات کمتر است، درحالی‌که جنایتکاران حکم‌های سنگین‌تری دریافت می‌کنند. مجازات‌ها برای یک بزهکار، ممکن است شامل جریمه، مجازات تعلیقی یا محکومیت به زندان به‌مدت کمتر از یک‌سال باشد. برخی ایالت‌ها، جدی‌بودن جرم را بر اساس مکان مجازات تعیین می‌کنند، مانند زندان برای جنایتکاران و حبس برای بزهکاران.

مثال‌هایی از بزهکاری، عبارت‌اند از: رفتار مختل‌کننده، دزدی خرد، روسپیگری، مستی در ملأ عام، ورد غیرمجاز و خرابکاری است. بااین‌حال، فهرست جرائم بزهکارانه، تقریباً بی‌نهایت است. برای مثال، تگزاس در ضوابط کیفری خود، 903 بزه را فهرست کرده است. تشخیص بین بزهکاری و جنایت بر سرنوشت فرد مدعی علیه در دستگاه قضایی تأثیرگذار است. معمولاً عوامل اجرای قانون از صلاحدید خود برای بازداشت متخلفانی که جرایم سنگین مرتکب شده‌اند و نه برای جرائم بزهکارانه، استفاده می‌کنند. همچنین، بزهکاران در سطح دادگاهی متفاوتی نسبت به جنایتکاران محاکمه می‌شوند. دادگاه‌های محاکمه با حوزه قضایی محدود، فقط بر پرونده‌هایی نظارت دارند که شامل موارد شامل بزه‌ها و اقامه دعوی برای مقادیر جزئی پول است. طبق آمار اداره دادگستری، از متخلفان محکوم‌شده در دادگاه‌هایی با حوزه قضایی محدود، 15درصد محکوم به حبس، 50درصد به مجازات تعلیقی و 25درصد نیز جریمه شدند.

  طبق متمم ششم قانون اساسی ایالات متحده، متخلفان کیفری این حق را دارند که محاکمه آن‌ها با حضور هیئت‌منصفه برگزار شود. بااین‌حال، دیوان عالی امریکا در پرونده لوئیز علیه ایالات متحده در 1996 اعلام کرد که این ماده فقط برای افرادی که متهم به جرایم سنگین هستند، به‌کار می‌رود. افرادی که به‌دلیل اتهامشان به کمتر از شش‌ماه زندان محکوم می‌شوند، مستحق محاکمه با حضور هیئت‌منصفه نیستند و در مقابل به دادگاه بدون حضور هیئت‌منصفه[2] فرستاده می‌شوند که قاضی صاحب کرسی، بی‌گناهی یا گناهکاربودن متهم را تعیین می‌کند و اگر گناهکار شناخته شود، مجازات او بر اساس قوانین تجویزشده صادر می‌شود.  مانند سایر متهمان، بزهکاران نیز مستحق داشتن وکیل هستند. در پرونده آرگرسینگر علیه هاملین[3] (1972)، دادگاه برای همه افراد، ازجمله تهی‌دستان که در صورت محکوم‌شدن با مجازات زندان یا حبس مواجه می‌شدند، حضور نماینده قانونی شایسته را الزامی اعلام کرد.  محسن اس. علیزاده[4]

  و نیز ببینید: جرم؛ کجروی؛ فروشگاه‌زنی؛ وندالیسم

بیشتر بخوانید:

Bureau of Justice Statistics. 2005. Federal Criminal Case Processing, 2002. Washington, DC: U.S. Department of Justice

Cole, George and Christopher Smith. 2006. The American System of Criminal Justice. 11th ed. New York: Thomson Wadsworth

Lindquist, John H. 1998. Misdemeanor Crime, Trivial Criminal Pursuit. Thousand Oaks, CA: Sage

Nemeth, Charles. 2004. Criminal Law. Upper Saddle River, NJ: Prentice Hall

Schmalleger, Frank. 2006. Criminal Justice Today. 9th ed. Upper Saddle River, NJ: Prentice Hall

  [1] . Misdemeanor

  [2] . bench trial

 [3] . Argersinger v. Hamlin

[4] . Mohsen S. Alizadeh

 

 

  

برچسب ها
مطالب مرتبط
٠٦ ارديبهشت ١٣٩٩

رزومه دکتر زهرا عبدالله

١٧ دي ١٣٩٨

روان‌پریش‌ها

١٧ دي ١٣٩٨

روان‌آزار

١٧ دي ١٣٩٨

رفاه

از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید