استانداردهای تحصیلی

   امروزه وضع استانداردهای تحصیلی[1]  بالا، مؤلفه‌ای کلیدی در دستیابی به برابری آموزشی است. بااین‌حال، استانداردهای تحصیلی را نمی‌توان از محیط‌هایی که این استانداردها در آن‌ها وجود دارند -کلاس‌های درس، مدارس، نواحی و ایالت‌ها و کل کشور- جدا کرد. یکی از عوامل مهم در ایجاد احساس ضرورت استانداردهای تحصیلی، فشار سیاسی مرتبط با موقعیت ایالات متحده در جامعۀ جهانی و نیاز به تقویت آن چیزی است که در گزارش سال 1983 دولت ریگان -به‌نام «ملت در خطر»[2]- «توانمندی‌های فکری، اخلاقی و معنوی مردم امریکا که تاروپود جامعۀ امریکا را به‌هم بافته‌اند»، خوانده شد. مروری بر تاریخ معاصر اصلاح استانداردهای تحصیلی برای فهم نحوۀ ارتباط این جنبش با ارزیابی و نیز برنامه‌های درسی استاندارد اهمیت دارد. 

  «ملت در خطر» افزون بر سایر اصلاحات، «استانداردهایی سفت‌وسخت‌تر و سنجیدنی‌تر» را ضروری دانست. این احساس نیاز به استانداردهای آموزشی در هر دو سطح دانشگاهی و پیشادانشگاهی، با ارزیابی و نیز انتظارات بالاتر از برنامۀ درسی پیوند خورد. گرچه احساس نیاز به استانداردهای تحصیلی به سراسر کشور رسید، تلاش‌ها برای اصلاحات در درون خود مدارس متمرکز بود. 

در سال 1994، کنگره «اهداف 2000: قانون آموزش امریکایی‌ها»[3] را وضع کرد و تقاضا برای افزایش استانداردهای تحصیلی در مدارس امریکا را سمت و سو داد. افزون بر استانداردهای دیگر، اهداف 2000 استانداردهای تحصیلی خاص و سنجیدنی را به‌ویژه در ریاضیات و علوم وضع کرد. قرار بود عملکرد تحصیلی بالاتر از رهگذر وضع استانداردهای محتوایی و استانداردهای عملکرد که «داوطلبانه و ملی» باشند، محقق شود. این قانون، ایالت‌ها را تشویق کرد که حضور فعال‌تری در وضع استانداردهای عملکرد (ارزیابی) داشته باشند و خود استانداردهای محتوایی را در سطح ملی تعریف کرد. تنها برای ریاضیات، استانداردهای محتوا وضع شد و حتی آن‌ها هم مناقشات و بحث‌های پرشوروحرارتی برانگیختند.

  در سال 2001، اصلاحات آموزشی مندرج در «قانون رسیدگی آموزشی به کلیۀ کودکان»[4]، افزایش پاسخگویی بر اساس «استانداردهای ایالتی در خواندن و ریاضیات» را ضروری قلمداد کرد. به‌سان دو اقدام اصلاحی پیشین، این قانون نیز استانداردهای تحصیلی را در برنامه‌های درسی گنجاند و بر ارزیابی اتکای بیشتری کرد. فرمانداران ایالتی باید معیارهایی (آزمون استاندارد شده‌ای) وضع کنند که مورد پذیرش دولت فدرال باشد و باید مشخص کنند که وضع این معیار، درنهایت به موفقیت انجامیده است یا شکست. گرچه قانون پوشش آموزشی همۀ کودکان، اقدامی اصلاحی در سطح ملی است، استانداردهای تحصیلی از ایالتی به ایالت دیگر به‌شدت فرق می‌کنند؛ بنابراین، گرچه فشار برای وضع استانداردهای تحصیلی در تدوین برنامه‌های درسی اعمال شده و آزمون استاندارد، برچسب موفقیت یا شکست را بر پیشانی مدرسه می‌نشاند، فشار به دانش‌آموزان برای موفقیت، سر از آموزش معطوف به آزمون در آورد.

  احساس لزوم استانداردهای تحصیلی بالاتر با گذشت زمان تغییر کرده و تلاش‌های اصلاحی گوناگون، معیارهای وضع برنامه‌های درسی و ارزیابی استانداردهای تحصیلی را سروشکل متفاوتی داده‌اند. گرچه مدارس و دانشگاه‌ها، از زمان انتشار «ملت در خطر»، به وضع استانداردهای تحصیلی بالاتر تشویق شدند، هنوز وادار نشده‌اند که ارزیابی ملی دقیقی از برنامه‌های درسی به‌دست دهند. بااین‌حال، فشار برای وضع استانداردهای آموزشی بالاتر، در دوره ابتدایی و راهنمایی، از کلاس‌های درس و مدارس فراتر رفته و هم‌اکنون در ارزیابی ایالتی و ملی تثبیت شده است.

و نیز ببینید: مدارس هیئت‌امنایی؛ آموزش و عملکرد تحصیلی؛ آموزش، خط‌مشی و سیاست؛ برابری آموزشی؛ بن‌های تحصیلی؛ ارتقاهای اجتماعی

بیشتر بخوانید

- Goals 2000: Educate America Act. 1994. Washington, DC: House of Representatives

- National Commission on Excellence in Education. 1983. “A Nation at Risk: The Imperative for Educational Reform.” Washington, DC: U.S. Department of Education

  - No Child Left Behind Act of 2001. U.S. Department of Education. Retrieved January 30, 2008 (http://www.ed .gov/policy/elsec/leg/esea02/index.html)

[1] academic standards

 [2] A Nation at Risk

 [3] Goals 2000

  [4] No Child Left Behind

 

 

  

برچسب ها
مطالب مرتبط
٠٦ ارديبهشت ١٣٩٩

رزومه دکتر زهرا عبدالله

١٧ دي ١٣٩٨

روان‌پریش‌ها

١٧ دي ١٣٩٨

روان‌آزار

١٧ دي ١٣٩٨

رفاه

از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید