ارتقاهای اجتماعی

 ارتقاء اجتماعی[1]، به ورزه‌ای در مدارس اشاره دارد که به دانش‌آموزان امکان می‌دهد تا قطع نظر از اینکه بر مهارت‌های تحصیلی و محتوای پایۀ تحصیلی که در آن هستند، مسلط باشند یا نباشند، وارد پایۀ تحصیلی بعدی می‌شوند. دانش‌آموز ممکن است از نظر اجتماعی ارتقا یابد، حتی اگر به‌دلیل عوامل پیچیدۀ اجتماعی و روان‌شناختی که ابقاء در پایۀ تحصیلی را نامطلوب می‌سازند، آمادۀ پایۀ جدید نباشد.

هیچ داده‌ای در امریکا وجود ندارد که معلوم کند، هرساله چه تعداد دانش‌آموز ارتقاء اجتماعی می‌یابند. به‌واقع، بیشتر آموزگاران، تمایلی به پذیرش این واقعیت ندارند که آن‌ها هم در این ورزه مشارکت دارند؛ اما چنین تصور می‌رود که مشکل ارتقاهای اجتماعی، از دهۀ 1980 بود که چنین وضع اسفباری پیدا کرده و این مشکل در گزارش مشهور «ملت در خطر» آورده شد و دولت کلینتون این ورزه را بی‌درنگ ممنوع کرد. در سال 2001، قانون پوشش آموزشی همۀ کودکان (ان.سی.ال.بی)، به آزمون و پاسخگویی توجهی ویژه کرد. گرچه آزمون‌های سالانۀ مهارت‌های مقدماتی ان.سی.ال.بی به این منظور طراحی شده‌اند که آموزگاران به یاری آن‌ها بیاموزند که چگونه به بهترین شکل، تسلط دانش‌آموزان بر برنامۀ درسی را بهبود بخشند. همچنین این آزمون‌ها، تدابیری‌ برای جلوگیری از ارتقای اجتماعی است.

شوربختانه، گرچه خط‌مشی‌های جدید ابقا به شکلی مؤثر، نمرات آزمون دانش‌آموزان را بالا برد، معلوم نیست که دانش‌آموزانی که بیش از همه به کمک نیازمندند، از این مسئله نفع برده باشند. کودکان ابتدایی باور دارند که ابقاء یک تنبیه است؛ عقب‌ماندن از همسالان برای آنان احساس داغ‌خورگی به دنبال دارد. مطالعات نشان می‌دهند که روان‌ضربۀ این داغ ننگ به رشد اجتماعی و عاطفی کودک آسیب می‌زند، چراکه کودکان ابقاشده، به‌نوعی مشکلات رفتاری بیشتری دارند و نزد همسالان مقبولیت کمتر. این دشواری‌ها، شاید تا دبیرستان هم ادامه یابد؛ زیرا برخی مطالعات از همبستگی میان ابقاء و نرخ ترک‌تحصیل در دبیرستان خبر می‌دهند. مهم‌تر آنکه، زمانی که دانش‌آموزان ابقاشده مواد درسی یکسان را با روش‌های تدریس یکسان می‌آموزند، به پای همسالانشان نمی‌رسند، بلکه بیشتر عقب می‌مانند؛ چون یک‌بار دیگر با دشواری‌های سابق مواجه می‌شوند، حال آنکه همسالانشان به سراغ مواد درسی جدیدی می‌روند.

با این همه، ارتقا اجتماعی، راه‌‌حلی برای این مشکل نیست. امکان‌پذیرکردن ارتقاء برای دانش‌آموزانی که از پس درس‌ها برنمی‌آیند، سبب سرخوردگی‌شان می‌شود و در شکست‌شان در زندگی آینده نقش دارد، چراکه موفقیت دانش‌آموز در هر پایه، مشروط به مهارت‌هایی است که در پایه‌های تحصیلی قبل آموخته است. ارتقای اجتماعی به دانش‌آموزان این پیام را می‌رساند که به‌دست آوردن اهداف تحصیلی، به سخت‌کوشی نیازی ندارد. این مسئله به‌نوبۀ خود انگیزه فردی دانش‌آموز برای موفقیت را کاهش می‌دهد.

همچنین، ارتقاء اجتماعی برای جامعه نیز هزینۀ اقتصادی دارد. ارزیابی‌های ملی، پیوسته نشان می‌دهند که بیشتر دانش‌آموزان مدارس دولتی، نمی‌توانند استانداردهای مقدماتی را برآورند. بسیاری از کارفرمایان و دانش‌سراها، برای آموزش تقویتی، پول و زمان صرف می‌کنند. عزت‌نفس پایین به همراه ترک‌تحصیل از دبیرستان، ممکن است به جرم و خشونت در میان بزرگسالان جوان بیانجامد.

اگر این بحث را در ذهن داشته باشیم، درمی‌یابیم که خط‌مشی‌هایی که برای پایان‌دادن به ارتقای اجتماعی طرح می‌شوند، بایستی با طرح‌های عملی انضمامی برای کمک به دانش‌آموزان کوشا همراه شود. ابقاء به تنهایی مشکل را حل نمی‌کند. راهبردهای پایان‌دادن به ارتقای اجتماعی عبارت‌اند از: آموزش همگانی و باکیفیت کودکان دبستانی، شناسایی زودهنگام دانش‌آموزان که نسبت به دشواری‌های یادگیری آسیب‌پذیرند و تمرکز بر برنامۀ درسی و آموزش باکیفیت و نیز مداخله، به منظور کمک‌کردن به مدارسی که عملکرد ضعیفی دارند.  

و نیز ببینید: آموزش و عملکرد تحصیلی

بیشتر بخوانید

Frey, Nancy. 2005. “Retention, Social Promotion, and Academic Redshirting: What Do We Know and Need to Know?” Remedial and Special Education 26:332–46

  U.S. Department of Education. 1999. “Taking Responsibility for Ending Social Promotion: A Guide for Educators and State and Local Leaders.” Washington, DC: U.S. Department of Education. Retrieved February 17, 2008 (http://www.ed.gov/pubs/socialpromotion/index.html).“What If We Ended Social Promotion?” 1999. Education Week, April 7, pp. 64–66

[1] social promotion

  

 

برچسب ها
مطالب مرتبط
٠٦ ارديبهشت ١٣٩٩

رزومه دکتر زهرا عبدالله

١٧ دي ١٣٩٨

روان‌پریش‌ها

١٧ دي ١٣٩٨

روان‌آزار

١٧ دي ١٣٩٨

رفاه

از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید