آگاهی طبقاتی

آگاهی طبقاتی[1]، آگاهی فرد از جایگاهش در ساختار طبقاتی است که ممکن است میان اعضای طبقه‌ای واحد مشترک باشد. این آگاهی، افراد را قادر می‌سازد تا در مخالفت با منافع طبقات دیگر گرد هم آیند و بدین ترتیب، ممکن است برای کسانی که نابرابری و استثمار را به پرسش می‌گیرند، مهم باشد. گرچه اعضای هر طبقه‌ای ممکن است آگاهی طبقاتی داشته باشند، این آگاهی خاصه برای طبقۀ کارگر مهم است، چراکه آن‌ها در پایین سلسله‌مراتب طبقاتی قرار دارند و از اتحاد، بیشترین نصیب را می‌برند.

مفهوم آگاهی طبقاتی از کارهای کارل مارکس سرچشمه می‌گیرد. وی تأکید داشت که کارگران اگر می‌خواهند گرد هم آیند و طبقۀ سرمایه‌دار حاکم (بورژوازی) را سرنگون‌ کنند و کنترل ابزار تولید را به‌دست ‌گیرند، بایستی خود را به چشم گروهی با منافع مشترک ببینند. گرچه مارکس هرگز اصطلاح «آگاهی طبقاتی» را به‌کار نبرد، میان «طبقه در خود»[2]، یعنی جایی که کارگران فقط رابطه‌ای عادی با ابزار تولید دارند و «طبقه برای خود»[3]، یعنی جایی که در آن کارگران سازمان می‌یابند تا منافع طبقاتی مشترک‌شان را پیگیری کنند، تمایز قایل می‌شد.

 مارکس و فردریش انگلس در مانیفست کمونیست، با آگاه‌کردن کارگران از استثمارشدگی‌شان از سوی سرمایه‌داران سدۀ نوزدهم، آن‌ها را تشویق به اتحاد کردند. سرمایه‌داران سدۀ نوزدهم، کارگران را وامی‌داشتند که شرایط کاری بد، ساعت کار طولانی و دستمزد پایین را تاب آورند. دستمزدها به اندازه‌ای پایین بود که بسیاری از خانواده‌ها ناچار شدند کودکانشان را به منظور کمک به درآمد خانوار، سرکار بفرستند. مارکس و انگلس نوشتند که پرولترها دچار بیگانگی هستند (هم بیگانگی از کار و هم بیگانگی از جهان به‌طور کلی). در مانیفست کمونیست آمده است که طبقه‌های حاکم، به‌دلیل آنکه کنترل نهادهای اجتماعی اصلی، مانند آموزش و دین را در دست دارند، می‌توانند ارزش‌ها و هنجارهای فرهنگی را به‌گونه‌ای شکل دهند که اعضای طبقۀ پرولتاریا، خودشان را بابت شوربختی‌هایشان مقصر بدانند. فردی که خودش را سرزنش کند، متوجه نمی‌شود که دیگران نیز همین مشکل را دارند و از یافتن راه‌حلی مشترک برای این مشکلات عاجز است؛ بنابراین، مارکس و انگلس برآن بودند که آگاهی از سرشت استثماری روزافزون سرمایه‌داری، آگاهی طبقاتی را گریزناپذیر می‌سازد و کارگران سراسر جهان را در سرنگون ساختن سرمایه‌داری یاری می‌کند.

مارکسیست‌ها نگران فقدان آگاهی طبقاتی در میان کارگران، خاصه کارگران توسعه‌یافته‌ترین کشورها -جایی که مارکس پیش‌بینی کرد، انقلاب کمونیستی نخست در آن رخ خواهد داد- بودند. انگلس مفهوم آگاهی کاذب[4] را مطرح کرد تا این را که چگونه کارگران برداشتی اشتباه یا تحریف‌شده را از هویت و جایگاه‌شان در سلسله‌مراتب اجتماعی در ذهن می‌پروند، تبیین کند. از آنجایی‌که افراد دارای آگاهی کاذب، خود را با بورژوازی یکی می‌پندارند و نه با کارگران هم‌طبقۀ خود، نمی‌توانند آگاهی طبقاتی حقیقی را که نظم اجتماعی را برهم می‌زند در ذهن بپروند. برای مثال، پیش‌خدمت‌هایی که در هتل پنج‌ستاره کار می‌کنند، ممکن است خود را با مشتریان ثروتمندشان هم‌پیوند و هم‌ذات پندارند و درنیابند که منافع‌شان با منافع کارگران آشپزخانه، حراست، خدمه یا سایر کسانی که دستمزدشان مانند آن‌ها پایین است، هم‌سوترند. در نتیجۀ این پنداشت، پیش‌خدمتان کمتر محتمل است که خودشان را عضو طبقۀ کارگر بیانگارند و متوجه بدرفتاری مشتریان ثروتمند و صاحبان هتل، با خود بشوند و در تلاش‌هایی که برای سازمان‌یابی در جهت بهترکردن دستمزد یا شرایط کاری در هتل صورت می‌گیرد، مشارکت کنند و یا از خط‌مشی‌های اجتماعی نابرابری‌ستیز حمایت کنند. در مقابل، پیش‌خدمت‌هایی که آگاهی طبقاتی دارند و خود و سایر کارکنان هتل را اعضای طبقه کارگری می‌انگارند و منافعش را در مقابل منافع مشتریان و مالکان ثروتمند قرار می‌دهند، محتمل‌تر است که برای مطالبۀ تغییر با یکدیگر همکاری کنند.

  کار مایکل مان[5]، ایده آگاهی طبقۀ کارگری را با مشخص‌کردن سطوح گوناگون آگاهی طبقاتی بسط داد. او چهار عنصر مختلف آگاهی طبقۀ کارگری را شناسایی کرد: «هویت طبقاتی»، یعنی اینکه فرد خود را جزئی از طبقۀ کارگری بداند؛ «تضاد طبقاتی»، یعنی رسیدن به این دریافت که بورژوازی دشمن است؛ «تمامیت طبقاتی»[6]، یعنی پذیرش هویت و تضاد به‌عنوان ویژگی‌های معرف جهان اجتماعی فرد و داشتن «رؤیایی از جامعه‌ای بدیل و بی‌طبقه». این عناصر به ما کمک می‌کنند تا آگاهی طبقاتی را در محیط‌های مختلف مقایسه کنند. برای نمونه، مایکل مان طبقۀ کارگر را در اقتصادهای غربی مقایسه کرد و گفت در بریتانیا محتمل است که کارگران خود را به چشم اعضای طبقۀ کارگر ببیند، اما بعید است که آن‌ها جامعه بی‌طبقه را درنظر آورند یا در راستای انقلاب کارگری فعالیت کنند. در مقابل، کارگران فرانسوی و ایتالیایی به مشارکت در اتحادیه‌هایی که به‌طور مستقیم با سرمایه‌داری مخالف و با طرح‌های کمونیستی یا سوسیالیستی موافق‌اند، بیشتر گرایش دارند. استدلال‌های‌مان می‌تواند ما را در پاسخ‌دادن به این دو پرسش که چرا سازماندهی طبقاتی در بعضی کشورها نسبت به کشورهای دیگر، برجسته‌تر بوده و چرا احزاب سوسیالیست و کمونیست تنها در برخی کشورها حمایت شده‌اند، یاری رساند.

  به‌رغم این پیشرفت‌های مفهومی، پژوهش در باب آگاهی طبقاتی مشکل است؛ اندازه‌گیری آن با استفاده از روش‌های رایج پیمایش دشوار است. این موضوع همیشه روبه‌ تغییر است، چرا که طبقات خودشان به این دلیل که مردم با یکدیگر در تعامل هستند، پیوسته روبه‌تغییرند. آگاهی طبقاتی ممکن است به موازات پی‌بردن مردم به جایگاه خود و دیگران در جامعه و قشربندی اجتماعی تغییر کند. معنای طبقه کارگر ممکن است در طول زمان و مکان تغییر کند و این قضیه، رسیدن کارگران به آگاهی طبقاتی مشترک را دشوار می‌سازد. به تازگی برخی سوسیالیست‌ها استدلال کرده‌اند که آگاهی طبقاتی، مفهومی بیش‌ازحد صلب دارد. در عوض آن‌ها مفهوم آرایش طبقاتی[7] را پیشنهاد داده‌اند؛ یعنی، فرایند پویای مناسبات طبقاتی و اینکه چگونه طبقه در زندگی روزمره به‌کارگرفته، بازنمایانده و برساخت می‌شود. پژوهشگر به منظور مطالعه آرایش طبقاتی، باید بررسی کند که طبقه چگونه بخشی از نظم محیط‌های کار، سنت‌های خانوادگی و محله را شکل می‌دهد، باید به این موضوع نیز توجه کند که چگونه انگاره‌ها و هویت‌های طبقاتی بر انگاشت‌های دیگر دربارة اجتماع تأثیر می‌گذارد و چگونه تحول آرایش طبقاتی می‌تواند توانش مقاومت و تغییر اجتماعی را افزایش یا کاهش دهد.


  و نیز ببینید: بیگانگی؛ طبقه؛ پادجنبش‌ها؛ آگاهی کاذب؛ سیاست هویت؛ نابرابری؛ انحصار چندگانه؛ تغییر اجتماعی؛ تضاد اجتماعی؛ سوسیالیسم؛ جنبش‌های اجتماعی؛ انقلاب‌های اجتماعی؛ قشربندی اجتماعی


بیشتر بخوانید


- Fantasia, Rick. 1995. “From Class Consciousness to Culture, Action, and Social Organization.” Annual Review of Sociology 21:269–87

- Mann, Michael. 1973. Consciousness and Action among the Western Working Class. London: Macmillan

- Marx, Karl and Friedrich Engels. [1848] 1998. The Communist Manifesto. New York: Signet Classic


[1] class consciousness                          

[2] class in itself

[3] class for itself

[4] false consciousness

[5] Michael Mann

[6] class totality

[7] class formatio

 

   

برچسب ها
مطالب مرتبط
٠٦ ارديبهشت ١٣٩٩

رزومه دکتر زهرا عبدالله

١٧ دي ١٣٩٨

روان‌پریش‌ها

١٧ دي ١٣٩٨

روان‌آزار

١٧ دي ١٣٩٨

رفاه

از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید