«تنوع اقوام و مذاهب و هویت ملی در دهه پنجم انقلاب»/ سهشنبه ۵ آذر ۱۳۹۸/ برگزارکننده: حوزه وزارتی
اولین نشست از سلسله نشستهای «تنوع اقوام و مذاهب و هویت ملی در دهه پنجم انقلاب» سهشنبه ۵ آذر ۱۳۹۸ با حضور دکتر سید عباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و جمعی از صاحبنظران این حوزه، با دبیری دکتر مهدی مولایی در حوزه وزارتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار شد.
حاضران این نشست عبارت بودند از : محمد سلگی، محمدرضا بهمنی، هامون شریفی، مهدی مولایی، حجتالاسلام والمسلمین بابایی، حجتالاسلام والمسلمین نواب، حجتالاسلام والمسلمین میراحمدی، حجتالاسلام والمسلمین جعفری، حمید احمدی، ابراهیم حاجیانی، علی کریمی مله، مجتبی مقصودی، احسان هوشمند، کمیلی، رضا صلواتی کردستانی، عبدالکریم حسینزاده، عابدی (به نمایندگی از مدیر کل اقوام وزارت اطلاعات) و خانم مهپاره اکبری.
در ابتدای این نشست، دکتر عباس صالحی ضمن تشکر از حضور مهمانان، به سطوح برگزاری جلسات گفتگوی فرهنگی به ویژه جلساتی که با حضور خود او برگزار میشود، اشاره کرد. او در ادامه، ایران را رنگینکمانی از اقوام و تا حدودی مذاهب، با سابقه تاریخی و معاصر دانست که در برخی موارد دارای مزیت نسبی و فرصت و در برخی دیگر، ممکن است به عنوان تهدید باشد. صالحی در تکمیل سخنان خود افزود: از طرف دیگر ما به عنوان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به اعتبار ۴ حوزهای که در آن حضور داریم، یعنی فرهنگ، هنر، دین و رسانه، ممکن است نکتهها و مسائلی با موضوع اقوام و مذاهب ارتباط پیدا کند که ما برای این جلسات، در 4 حوزه مذهب، زبان، فضای مجازی و اقتصاد فرهنگی طرح سوال کردهایم. طرحریزی این نظام گفتگو با هدف یک نگاه مسألهمحوریست تا یک واکاوی در مسألهها صورت گیرد و این مسألهشناسی در نهایت به سیاستهای راهبردی نظری و سیاستهای راهبردی عملی و اقدامی منجر شود.
در ادامه هریک از صاحبنظران به مسائل و نکاتی اشاره کردند که به مهمترین آنها اشاره میشود:
- امروزه تنوع و تکثر زیادی میان گروههای قومی و مذهبی ایجاد شده است به گونهای که ما شاهد بروز جریانهای جدید میان گروههای قومی هستیم که باعث ایجاد تنشهای جدی سیاسی و فرهنگی در آنها شده است. به طور مثال در منطقه بلوچنشین با تنوعی از زبانها مواجه هستیم که به غلط در میان جامعه پژوهشگران، همه آنها در یک قالب دیده شدهاند. درحالیکه مختصات زبانی و فرهنگی آنها متفاوت است. در میان جوامع اهل سنت نیز تنوعاتی وجود دارد که خود را در قالب نشانههای دیگری تعریف میکنند. ندیدن وضعیت میدان تبعاتی دارد ازجمله اینکه باعث میشود آثاری در نظام دانشگاهی ما منتشر شود که ما را به گمراهی بکشاند و از طرف دیگر در سیاست فرهنگی دراستانها با چالشهایی مواجه و در سطح ملی دچار سوءتدبیر شویم.
- مباحث قومی که در کشور ما مطرح میشود، به نوعی مباحث غربمحور است که مسائل قومی را در برابر ملیت قرار میدهد. قوم در تاریخ و فرهنگ ایران، معنا و صورت متفاوتی دارد و هویت متمایزی غیر از هویت ملی ندارد. زبان فارسی نیز مادر تمام زبانها و زبان تمام اقوام ایرانی است. با توجه به این مسأله و با اینکه مقام رهبری بر پاسداشت زبان فارسی تأکید کردهاند، صحبت از آموزش زبان اقوام، محلی از اعراب ندارد. بنابراین مسأله، انگارههای غلط است که تحتتأثیر ادبیات غربی، ما را درگیر یک امر غیربومی کرده است.
- آنچه که در تئوریها موجود است و در جامعه ما تکلیف مشخصی ندارد، مسأله دین و فرهنگ یا اسلام و ایران است. معلوم نیست که ما در حال حاضر این رابطه را رابطه تضاد میدانیم یا رابطه تغییر و یا تعمیق. پاسخ به این مسأله قابل تأمل و اثرگذار است.
- پارادایم نگرش توحیدی نوعاً در نسبت با تنوعات فهم نشده است و همواره این نگرش توحیدی نافی تنوعات فرهنگی و گاهی اوقات تکثرات مذهبی در جامعه، دیده شده است. لذا در این راستا میتوان نوعی از تنوعگرایی اسلامی را تئوریزه و شواهدی را از تاریخ تمدن گذشته بیان کرد تا نشان دهیم درمقابل پلورالیسم غربی چگونه میتوان در پارادایم توحیدی از تنوع نیز سخن گفت.
- ادبیاتی که در صحن مجلس شورای اسلامی مطرح میشود، غالباً در سه سطح ایمانی، امت اسلامی و مقیاس انسانی است و گاهی اوقات عدم توازنی که در سطح اصول قانون دیده میشود، ناشی از همین مسأله است. لذا فعالکردن نظری بحث اخوت انسانی البته در پارادایم فکر دینی و اسلامی و واردکردن آن در آموزشها و فرهنگسازیهای خود، میتواند برای بخشی از این تنشها که ریشه الهیاتی و دینشناختی دارد، چارهساز و گام مثبتی در این مسیر باشد.
- بعد از گذشت چهل سال از انقلاب، هنوز نتوانستهایم بخش عظیمی از جامعه را مشارکت دهیم و خیلی از گروهها ازجمله پیروان مذاهب را از جامعه حذف کردهایم. در حالیکه همه فارغ از زبان، قوم و مذهب، به عنوان یک ایرانی و یک شهروند محسوب میشوند. ما حس ملی، حس وطندوستی و عرق ملی را از این افراد گرفتهایم و درمقابل از آنها انتظار وطندوستی داریم. نگاه حذفی، شاکله فکری اندیشمندان، مدیران و مسئولان ما را گرفته است و تا زمانی که این «دگربودگی» و «دگر اندیشی» را حذف نکنیم، از «مردم» تبدیل به «ملت» نخواهیم شد. کلمه «اقلیت» نیز کلمه درستی نیست و باید از فرهنگ زبانی ما حذف شود.
- جامعه ایران دارای یک همبستگی تاریخی و یک همبودگی است که ذیل انسجامگرایی قرار میگیرد اما این کلیت یا بودن ایرانی، در ظرف تحولات کنونی ما با برخی مختصات خاص با چالشها و مسائلی روبهرو شده که لزوم توجه به مقوله تنوع با همه لوازمش را به یک امر حتمی تبدیل کرده است. امروزه تحولات ژرف ساختاری در کلیت جهان و جامعه ما ایجاد شده که توجه به سیاستگذاری را به یک امر گریزناپذیر تبدیل کرده است اما باید گفت که ورود وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و دیگر دستگاههای حاکمیتی به این مقوله، بسیار دیرهنگام است.
- رسیدن به یک آینده مطلوب که مبتنی بر همزیستی بین تنوعات فرهنگی و موجودیت ملی باشد، از رهگذر یک روندشناسی میگذرد. لذا باید مشخص شود که چه روندی در این چهل سال طی شده است و الآن کجا هستیم و مسأله ما چیست. بنابراین توجه به روندشناسی هویتی نباید مغفول واقع شود.
- مسأله هویت جامعهای، هویت جمعی و هویت ایرانی جزء مفروضات است که یک پدیده بسیار پیچیده و چندبعدی است که بحث فرهنگ، هویت، رسانه، مذهب و ... تنها یکی از اضلاع متنوع فرآیند ایجاد هویت جمعی و ایرانی است. لذا اساساً بعد سیاسیشدن یا امکان سیاسیشدگی مقوله هویتها چه قومی، چه مذهبی و چه حتی ملی وجود دارد. بنابراین نمیتوان گفت تنها هویتهای قومی مورد دستاویز سیاسی واقع میشوند.
- نکته قابل توجه این است که هویتهای انجمنی (اقلیتها)، نه تنها سیاسی بلکه امنیتی شدهاند که این سیاسی و امنیتیشدن، فرع بر سلسلهکارهایی ازجمله چارچوبسازی، نمادسازی و اسطورهسازی است که این اقدامات در حوزه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تجلی مییابد.
- سودای شکلگیری یک جامعه همبسته بدون توجه به سه مسأله «برابری»، «مشارکت» و «حقوق» امکانپذیر نیست و شکلگیری تعامل مطلوب در دهه پنجم انقلاب، نیازمند این است که سیاستگذاری اجتماعی، اقتصادی و سیاستگذاریهای توسعه ما، در فروعات مختلف خود ناظر بر این سه مقوله باشد.
- در تحلیل وضعیت هویتهای انجمنی (اقلیتها) و هویت جامعهای، باید بین گروهی که از این هویتها استفاده ابزاری میکنند و اکثریت جامعه قومی یک مرزبندی قاطعی قائل شویم. لذا اکثریت جامعه قومی ما، نگاه ضدحاکمیتی ندارند اما این استعداد وجود دارد که اگر سه مقوله برابری، مشارکت و حقوق رعایت نشود، چه بسا این اکثریت قومی در جایگاه پشتیبانی از آن اقلیت ابزارانگاران قومی که بسیج هویتی انجام میدهند، قرار بگیرند.
- بعد از انقلاب ساختارهای اجتماعی مناطق قومی ایجاد شد و نظام سلسلهمراتبی با محوریت ارباب، خان و ... دچار تغییر گردید. این تغییر ساختارها در کنار برخی مسائل باعث پیچیدهترشدن آشفتگیهای این مناطق شده است. ازجمله اینکه اکثریت مدیران و منتصبان نوعاً متعلق به قومیت خاصی نیستند و همین یعنی آنها در درک مسأله، دچار مسأله هستند. از طرف دیگر عدم انسجام ذهنی بسیاری از متولیان این امور و تأثیرپذیری آنان از نگرشهای سنتی شیعی که نوعاً ضدیت با اهل سنت را در درون خود بازتعریف میکند، از دلایل دیگر این مسأله است. همچنین تبدیل تعارض قومی به یک روایت مذهبی در دو دهه اخیر شدت گرفته و طی این مدت ادبیات مذهبی متناسب با موج گفتمانهای مذهبمحور ماهواره بازتولید شده و تخالفی که ریشه قومی داشت، به صورت مذهبی بازتعریف شده است.
- وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میتواند با یک دخالت غیرمستقیم در ساحت سیاستگذاری، از بازتولید چهره خشن و تصویر رادیکال از لباسهای بومی جلوگیری کند. بهکارگیری عناصری ساده در فیلمهای سینمایی مانع توسعه برساختهای غلط سابق از قومیتها و نمادهای ظاهری آنهاست.
- کمک به ملیسازی صنایعدستی بومی اقوام یکی از راهبردهای موثر در تقویت هویت ملی است.
- از ظرفیتهای مغفول عرصه اقوام و مذاهب، فعالسازی گروههای مردمی و نخبگانی واقعی است. از همینرو وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میتواند به فعالسازی این عناصر توجه کند.
- تلاش برای حذف نگاه امنیتی در مناطق قومیتی یک ضرورت است گرچه مرز به خودی خود مستعد ایجاد این نگاه است ولی نباید اجازه دهیم تا غلبه با این رویکرد باشد. مسألهای که در شرایط کنونی وجود دارد و ضررهای بسیاری را متوجه روابط و فعالیتهای عادی فرهنگی و اجتماعی کرده است.
- لباس و زبان هر دو هویت ملی ما را نشان میدهند. تنوع در لباس اقوام ایرانی بسیار زیاد است اما چون ارزشی برای آنها قائل نیستیم، بیهویت ماندهاند. اگر به حفظ میراثفرهنگی کشور خود علاقهمندیم، از نابودی آنها جلوگیری کنیم.
- بزرگترین چالش ما هم در میان کارگزاران و هم در میان مردم، عدم فهم مسأله است. این دگرانگاری و دگرسازی میان ما و حتی اقوام و نحلههای مذهبی ناشی از این است که گذشته پرافتخار ما دستخوش کشورهای بیگانه قرار گرفته است. اشتراکات تاریخی قوی بین اقوام و طرفداران مذاهب وجود دارد و با یک بررسی متوجه خواهیم شد که میان نحلههای فکری، تضادی وجود ندارد. این مسأله نیازمند شناخت اشتراکات با تعمق زیاد و استفاده از شاخصها و نخبههای اثرگذار در این زمینه است.
- گفتگوی دوجانبه بین وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با اقوام مختلف، باید گفتمان غالب این وزارتخانه باشد. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید پشتیبانی لازم را از اقوام به عمل آورد. لذا در این راستا باید شاخصهای مصرفی و فرهنگی اقوام لحاظ گردد و این وزارتخانه تمامی امکانات نشر آثار فرهنگی و سایر امکانات و زیرساختهای خود را به طور یکسان و متناسب با پتانسیلهای افراد فرهنگی اقوام مختلف در اختیار قرار دهد.
- اصلیترین اقدام برای تقویت اقتصاد فرهنگی اقوام، تقویت زیرساختهای لازم برای اقدامات فرهنگی است ازجمله سالنهای سینما، سالنهای کنسرت، گالریها و نمایشگاهها. نبود این امکانات باعث سردشدن و دورشدن افراد پر ظرفیت از این عرصه میشود. همچنین تقویت بنیه اقتصادی اهالی فرهنگ، یک ضرورت است چراکه اگر هنرمند نتواند امورات خود را بگذراند، نمیتواند هنرمند خلاقی باشد.
- مسأله قومیت، همانطور که یک تهدید است، یک فرصت نیز هست اما بیشتر به تهدیدات آن توجه شده و بخش فرصتها مغفول مانده است.
- سیاستهای ما باید تابعی از شرایط منطقه باشد. دوگانهای به نام دوگانه «قومیت» و «تعلق» وجود دارد به این معنا که به هر میزان قومیتها را در تمامی عرصهها دخیل کنیم ، به همان میزان احساس تعلق بیشتری به این سرزمین خواهند کرد.
- همانطور که قومیتها در عرصه انتخابات حضور دارند، باید در همه عرصهها مثل موسیقی، سینما، کتاب و ... نیز حضور داشته باشند که در این راستا، هنر این ظرفیت و این امکان را دارد که عطش قومی آنها را سیراب کند.
- اگر کلیدواژه «شیعی» را به کلیدواژه «اسلامی» تبدیل کنیم، بسیاری از مشکلات ما حل خواهند شد. همانطور که حضرت امام (ره)، روی واژه تشیع حساسیت ایجاد نکردند.
- امروز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی درگیر هنر مدرن است. هنر سنتی ما هنر اقوام ماست که بدون متولی مانده است. امروز دنیا به هنر سنتی توجه دارد و دارای بازار خوبی است که باید به آن توجه شود.
- فشار حکومتی بر زبان فارسی، اثر معکوس دارد. لذا اجازه دهیم خود قومیتها به این نتیجه برسند که برای پیشرفت در این کشور و زندگی در آن و کسب موفقیتها، نیاز به این زبان دارند و به سمت آن بیایند.
- در پرداختن به بحث تنوعات، استفاده از راهبرد «محلهگرایی» میتواند راهگشا باشد. در این راهبرد، استقلال و توجه به تنوعات در اولویت قرار میگیرد و نقش وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در این میان، یک نقش نظارتی خواهد بود تا در عین توجه به منافع محله در سیاستگذاریها، هویت ملی ما با چالش مواجه نشود.
- بحث درمورد امتسازی، زودهنگام و شعاری است چراکه ما هنوز روی تعمیق ملتسازی ماندهایم.
- در بعضی از قسمتها، تبعیضهای نهادینه در قوانین داریم و در برخی دیگر شاهد گزینشی عملکردن سیستم هستیم که نیازمند اصلاح هستند.
- آنچه که بیش از همه نیازمند گفتگو است، گفتگو میان قوه مقننه و قوه مجریه است. باید بخشی از گفتگو را میان نهادهای مختلف حاکمیت راه بیندازیم تا به یک همفکری برسند چراکه خیلی از مسائل ما بعد از انقلاب حلنشده باقی مانده است.
- مسأله ما بیشتر قومیتی است تا مذهبی. یک نزاع قومیتی میتواند صورتبندی مذهبی پیدا کند. تنها کاری که میتوان در این زمینه انجام داد، تحول در نظام نمادین است. اگر ما نظام نمادین را متحول کنیم، میتوانیم خیلی از نزاعهای قومیتی و مذهبی را کنترل کنیم. ازجمله اینکه سفرای ما برای کشورهای اهلسنت میتواند از میان همین گروه مذهبی انتخاب شوند و به کشورهای افغانستان، پاکستان و .. اعزام گردند. استفاده از این افراد متناسب با کشورهای سنی، ازجمله اقدامات نمادین است.
- موضوع مواجهه با عرفانهای نوظهور نیازمند یک بازنگری است.
- دوران «گفتمان تقریب» به اتمام رسیده و ما نمیتوانیم در ساحت این گفتمان باقی بمانیم. باید به سمت «گفتمان دعوت» برویم چراکه تأکید بیش از حد به گفتمان تقریب، باعث بازتولید تعارض میشود.
- در حوزه انسجام اجتماعی، «موضوعات حاد»، «مناطق حاد» و «مسائل حاد» شناسایی شوند چراکه وجود آنها باعث خدشه به انسجام و تعلقات میشود. موضوع، مذاهب و اختلاف اقوام نیست بلکه فرهنگ است چراکه اختلافات فرهنگی هم از نظر تکرار و هم از نظر شدت، در حال افزایش است. برای حل این مشکلات، باید تقویت روابط بینفرهنگی و مناسبات بینفرهنگی بیشتر مورد توجه قرار گیرد.
- سرعت در تحولات اقوام را باید ببینیم در غیر اینصورت قادر به حل مسائل اقوام نخواهیم بود.
گزارش از: فریبا رضایی