«سواد رسانهای و توان انتخابگری مردم در فضای مجازی»/جلسه آخر/۱۸ تیر ۱۳۹۸/ برگزارکننده: مرکز فناوری اطلاعات و رسانههای دیجیتال
اشاره: در هدفگذاری کلی برنامه تحول وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت دوازدهم، مقوله «گسترش گفتگوهای فرهنگی» مورد توجه قرار گرفته است. در مسائل ۹ گانه برنامه تحول وزارتخانه، از یک سو، بر مسئله «فقدان گفتگوهای سازنده و فراگیر» تصریح شده و از سوی دیگر مسئله «نقش کمرنگ اهالی فرهنگ و هنر، صاحبنظران و مؤسسات و گروههای عرصه فرهنگ» مورد توجه قرار گرفته است. حاصل برآیند این دو مسئله این سوال را پیشرو قرار داد که چگونه میتوان گفتگوهای فرهنگی را به مدد بهبود سیاستگذاری و تصمیمگیری در عرصه فرهنگ و هنر فرا خواند؟
بر این اساس، طرح عملیاتی نخست در کلان برنامه گفتگوهای فرهنگی، با هدف «تقویت نقشها، فعالیتها و تصمیمهای حاکمیتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از رهگذر گفتگوهای فرهنگی» طراحی و وارد مرحله اجرا شده است. در این طرح، گفتگوهایی در سه سطح تعریف شده است که سطح دوم آن گفتگوهای سازمانها و معاونتهای تابعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با صاحبان فکر و اندیشه و تجربه است. مقرر است این گفتگوها روزهای سهشنبه هر ماه و با عنوان «سهشنبههای گفتگو» برگزار شود.
نشست آخر از سلسله نشستهای «سهشنبههای گفتگو» از سوی مرکز فناوری اطلاعات و رسانههای دیجیتال با «موضوع سواد رسانهای و توان انتخابگری مردم در فضای مجازی» با حضور دکتر محمدرضا بهمنی و جمعی از صاحبنظران ازجمله دکتر امیدعلی مسعودی، دکتر عبدالرضا سپنجی، دکتر سید تقی کمالی، دکتر محسن حاجی زینالعابدینی، دکتر حمید ضیاییپرور، دکتر محمد زرهساز، دکتر حسین میرزایی، دکتر محمدصادق افراسیابی، خانم دکتر صدیقه اعتمادسعید، دکتر زهرا پارساپور، دکتر معصومه نصیری و خانم لیلا وصالی، سهشنبه 18 تیر 1398در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار شد.
در ابتدای این جلسه دکتر بهمنی پس از ذکر مقدمات و بیان هدف از برگزاری این جلسات که دستیابی به اقدامات عملیاتی است، نسبت به اجرای آنها از طریق دستگاههایی که میتوانند کمکحال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باشند، ابراز امیدواری کرد.
در این جلسه به نکاتی اشاره شد که به مهمترین آنها اشاره میشود:
- آفت اصلی رسانهها آماده کردن محتوا و لقمه آماده برای آنهاست. باید یک تیم تولید محتوا داشته باشیم. لازمه اصلی رفع این مشکل، تولید محتوای جذاب توسط یک تیم حرفهای است. باتوجه به هدف موردنظر که آموزش سواد رسانهای است، نباید این محتواها با این عنوان عرضه شوند و عرضه آنها باید به شکل کاملاً غیرمستقیم باشد تا اثرگذاری بالایی داشته باشد.
- هرکدام از رسانهها طیفی از مخاطبان خاص خود را دارند که متناسب با این گروههای هدف باید محتوای مناسب تولید شود و در اختیار آنها قرار گیرد. بهترین راهکار در این مسیر این است که به کمک دستاندرکاران رسانهها گروههایی تشکیل شود تا به مدیران «سوژه» دهند و بگویند به دنبال چه سناریوهایی هستند.
- نگاه مبتنی بر مخاطب داشته باشیم. مشکل اصلی در شناسایی نیاز مخاطبان است. شناسایی آنها و تولید برنامه متناسب با آنها نیازمند برنامهریزی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. وزارت مزبور نقاط وصل و ارتباط زیادی با مردم دارد که میتوان از این فرصتها استفاده کرد. از طرف دیگر باید سازمانهای مردمنهاد، خانههای فرهنگ و دیگر نهادها در این جهت تقویت شوند.
- موضوع سواد رسانهای بههیچ وجه نباید برچسب دولتی پیدا کند. وزارت ارشاد باید برای این موضوع بسترسازی کند و هماهنگ و پشتیبانیکننده آن باشد. اگر برچسب وزارت ارشاد یا هر نهاد دولتی دیگری روی آموزش سواد رسانهای بخورد، از طرف مخاطبان برگشت خواهد خورد.
- در مسیر آموزش سواد رسانهای، باید حدود و ثغور آن و «چه باید کردها» و «چه نباید کردها» و وظایف هر بخش به طور اختصاصی مشخص شود. متولیگری لزوماً نباید تصدیگری باشد و در این مسیر نهادهایی که میتوانند به وزارت ارشاد کمک کنند شناسایی و کار به آنها سپرده شود.
- موضوع سواد رسانهای صرفاً یک اسم است و واقعیت آن، یک پردازش ذهنی است. باید گفتمانسازی اجتماعی در زیرساخت انجام دهیم تا اینکه یک عنوان را سر زبانها بیندازیم. چراکه تکرار آن ممکن است بازخورد مثبتی برای ما نداشته باشد. لذا باید دو نهاد را درگیر این موضوع کنیم؛ نهاد خانواده و نهاد آموزش و پرورش. قبل از کار کردن روی این موضوع، بهتر است پویشهای عمومی در میان جوانان بهعنوان نقاط کلیدی زیرساختهای ذهنی برای درک سواد رسانهای صورت گیرد مثل برگزاری جلسات یا جشنوارههای نقد خبر.
- کتابخانهها بهعنوان پایگاه قدیمی رسانهها هم در تولید محتوا و تولید تفکر عمیق و هم در سواد اطلاعاتی نقش مهمی دارند. هر رسانه جدیدی که مطرح میشود بهعنوان رقیب این پایگاه قدیمی است و یکی از نگرانیهای خانوادهها در باب همین مسأله است. بنابراین باید به آن توجه جدی کرد چراکه میتوان از طریق این پایگاه، آسیبها را کنترل و نتایج بهتری کسب کرد.
- عمومیسازی سواد رسانهای باید صورت گیرد. باتوجه به شرایط کشور و نیز با توجه به اقدامات صورتگرفته، به نظر میرسد که ضرورت آن احساس شده ولی باید گفت در رابطه با ضرورت سواد رسانهای، سهلاندیشی یا سطحینگری وجود دارد و مبانی خیلی غنی در رابطه با این موضوع تولید نشده است. باید اولویتهای پژوهشی خیلی جدی در این حوزه تعیین شود و نهادهای مرتبط در وزارت ارشاد روی آن کار کنند تا حوزههای تخصصی آن تعریف و فقر پژوهشی آن تأمین شود.
- در آموزش سواد رسانهای باید هم سطح مخاطبان و هم نوع آموزش تعیین گردد. مخاطبان میتوانند در سه سطح مدیران، کارشناسان و دانشآموزان و مراتب آموزش در سه سطح دانش، بینش و مهارت تقسیمبندی شوند. مرحله بعد قالب انتقال پیام است که هر کدام از پیامها قالب خود را پیدا میکند. این پیامها میتوانند در قالب فیلم، عکس، انیمیشن، کارگاههای حضوری و علمی و یا ایجاد کانال در فضای مجازی و... باشد.
- انجمن سواد رسانهای با داشتن باشگاه پژوهشگران سواد رسانهای، روانشناسی مخاطب و... میتواند بازوی اجرایی خوبی در این مسیر باشد. اگر حاکمیت کمتر به موضوع سواد رسانهای نزدیک شود و اجازه دهد که این مسأله از طریق ارتباطات مردمی انجام شود، نتیجه بهتری گرفته خواهد شد.
- در آموزش سواد رسانهای باید بخش «سیاستگذاری» و بخش «عملیاتی» را از هم جدا کنیم. بخش عملیاتی باید به مردم و بخش خصوصی در قالب نهادهای دانشبنیان و نهادهای خلاق سپرده شود و شأن نهادهای دولتی در بخش سیاستگذاری حفظ گردد.
- در مسیر آموزش سواد رسانهای نیازمند پارهای از اقدامات هستیم ازجمله: 1) فیلمهایی که به سواد رسانهای توجه کردهاند، تشویق شوند و سازمان سینمایی از آنها حمایت مادی و معنوی بهعمل آورد. 2) خارج کردن تعدادی از دروس قدیمی و غیرکاربردی در دانشگاهها با تصویب وزارت علوم و جایگزین کردن آنها با دروس سواد رسانهای. 3) برگزاری مسابقات کتابنویسی و مقالهنویسی توسط پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات که این اقدام زمینهای برای اشتیاق و رقابت در تولید محتوا در آینده خواهد شد.
- پارهای از مسائل مدرن هستند که در قرآن پیشبینی نشده است. برای جبران این مسأله بدون اینکه ضعفی برای قرآن کریم باشد، میتوان از تجارب و هماندیشی طلاب استفاده کرد. باید مسائل برای آنها طرح شود و درمقابل پاسخهای حرفهای و روشمند برای آنها دریافت گردد.
- محدودیتها و بخشنامههای صادرشده از جانب قوه قضائیه باید با برگزاری جلسات باز و گفتگومحور با این نهاد و دادستانی و همچنین مجلس شورای اسلامی مرتفع گردد و در این راستا ورود معاونت حقوقی و امور مجلس وزارت ارشاد ضروری است که گامی مهم در ممانعت از جزیرهای عملکردن نهادهاست.
- موضوع آیندهنگاری سواد رسانهای نیز باید مورد توجه قرار گیرد. بنابراین به ترسیم فضای مطلوب در سواد رسانهای نیز نیاز است که در این مسیر، پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات میتواند از طریق توانمندیهای پژوهشی خود در پیشبرد این موضوع کمک کند.
- ذائقههای مخاطب هر لحظه درحال تغییر است ولی برنامهریزیهای ما روند بسیار کند و آهستهای دارد. لذا نیازمند یک سیستم منسجم برای دریافت بازخوردها هستیم.
- تحلیل علمی بعضی از فیلمها و برنامههای پرمخاطب ماهوارهها میتواند برنامه دیگری در آموزش سواد رسانهای باشد، چراکه خواه ناخواه مردم ما از آنها استفاده میکنند و بهجای پاک کردن صورتمسأله، میتوانیم برنامههای تحلیلی از آنها داشته باشیم و اطلاعرسانی و آگاهسازی مخاطبان از این طریق صورت بگیرد.
- در مسیر آموزش سواد رسانهای نیازمند تشکیل یک «تیم واکنش سریع» نسبت به رویدادهای مرتبط هستیم که روزانه اتفاق میافتد. بهترین زمان آموزش به مردم، زمانی است که دقیقاً رویدادی رخ میدهد و بهتر است در همان زمان از فرصت استفاده کرد و آموزشی صورت گیرد. در این مسیر، تیم واکنش سریع میتوانند به محض ایجاد یک موج، سوار بر موج شده و با تقسیم کار سریع بین گروهها، محتوایی متناسب با آن رویداد تولید کنند.
گزارش از: فریبا رضایی