متن سخنان دکتر مرتضی فرهادی، پیشکسوت برگزیده
مؤلف یک پژوهشگر یا نویسندة انتقادی است اما منظور من از انتقاد، انتقادی منقی نیست آنگونه که در جامعه ما تصور میشود. انتقاد منفی حتماً باید با انتقاد مثبت همراه باشد. انتقاد نه برای نقد بلکه برای ساختن، انتقاد باید برای سازندگی کشور اتفاق بیفتد. برای اینکه بتواند مفید واقع شود. امروز در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی افراد پرجاذبهای هستند که میتوانند پژوهشگران فرهنگ را از زوایای کاری خود بیرون بکشند و آنها را به صحنه بیاورند. گرچه در خارج از صحنه هم باید کار کرد و در هر صورتی باید کار کرد.
پروین اعتصامی شعری دارد که من امیدوارم همة حضار مخصوصاً خانمهای فرهیختة این جمع این بانوی حکیم را از این زاویه را ببیند. کمتر کسی این بانو را از این زاویه دیده است. یک بیت شعر از او میخوانم و حضار این جلسه را ترغیب میکنم که این مقالة «کار و رفوگری وقت» در منشور شعر و کار پروین را مطالعه کنند تا تلنگری به ما ایرانیان و بهویژه ۵۰ درصد بسیار مهم جامعة ما، یعنی زنان، باشد.
دین از تو کار خواهد و کار از تو راستی
این درد با مباحثه درمان نمیشود
زیرا تا ذهن آنها برانگیخته نشود و از جایگاه فعلیشان بلند نشوند جهان تغییری نخواهد کرد. جهان به تغییر جایگاه زنان ما بسیار نیازمند است. توجه زنان را به کتاب «واره» باید جلب کرد که متأسفانه اکثر قریب به اتفاق زنان فرهیختة جامعة ما حتی نام این کتاب را نشنیدهاند. تصور کنید که در مقطع ۱۳۳۵ دو میلیون زن ایرانی عضو تعاونی «واره» باشند. یعنی اگر هر خانواده را ۵ نفر در نظر بگیرید ۱۰ میلیون از جمعیت ۱۸ میلیونی ایرانی در آن زمان زیر چتر «واره» قرار گرفتند. وارههای ما چه شدند؟ امروز وارههای ما به وارههای پول تبدیل شدند و جامعة ما از یک جامعة تولیدکننده در حال تبدیلشدن به یک جامعة مصرفکننده است. وقتی تولیدی وجود ندارد و وارة تولیدی نمیتواند ادامه بیاید صندوقهای قرضالحسنه و وارههای پول جای تولید را میگیرند، نه برای سرمایهگذاری در کار بلکه برای مصرف بیشتر.
علاقهمندم فرامتنی از این کتاب «کمرهنامه» به شما نشان دهم و بگویم که با توضیح دربارة این کتاب نوعی پیشنهاد بدهم و آن اینکه باید فکری به حال پژوهشگران خویشفرما کرد چون نسلشان در حال نابودی است. در طبقهبندیای که در مقدمة ۱۰۰ صفحهای که در کتاب «واره» دارم پژوهشگران را به دو دسته تقسیم کردهام. پژوهشگران خویشفرما و پژوهشگران دارای کارفرما. بعد از انقلاب به دلیل فروش گاز و نفت بودجة فرهنگی بیشتری در اختیار داریم و ارگانها توانستند کارفرمای پژوهشهای موردنظر خود باشند و این بسیار خوب است اگر به واقعیت بپیوندد. مشکل در این است که ممالکی نظیر کشور ما دارای پژوهشگر بودهاند، پژوهشگرانی خویشفرما. یعنی قلب و ذهن آن پژوهشگر به او انگیزه میداد تا پژوهش خود را آغاز کند و انجام دهد. این کار کردن پژوهشگر نه برای گذران زندگی بود. منظورم از پژوهشگر خویشفرما آن دسته پژوهشگرانی هستند که نمیتوانند در قالبهایی قرار بگیرند که مؤسسات دولتی یا خصوصی برای آنها تعریف میکنند. اجازه بدهید انگشتشمار مردمانی در جامعه پیدا شوند که خودشان معلوم کنند دربارة چه چیز باید تحقیق کرد نه آنچه را که سازمان، وزارتخانه و مؤسسات خصوصی میخواهند. البته آنها را نیز نفی نمیکنیم که هر چیزی به جای خویش نیکوست. ولی ترس از نابودی این طبقة کمجمعیت پژوهشگران خویشفرماست که از قدیمالایام در حوزهها و دانشگاههای ما وجود داشته و دارند. اگر قرار بود ما منتظر بمانیم تا ارگان خاصی از ما بخواهد روی فرهنگ یاریگری کار و تحقیق کنیم که همة یاریگران و یاریگری مثل برف در آفتاب تموز آب میشدند. یک پژوهشگر اول از هر چیز باید شاخکهای تیزی داشته باشد تا بداند این مملکت به چه چیزهایی نیازمند است. اکنون سالهاست که در این کشور از مصرف صحبت میشود اما جایگاه کار کجاست؟ جایگاه تولید کجاست؟ میخواهم بگویم باید کسانی آزاد از هفت دولت باشند که تحقیق کنند.
گرچه پژوهشگر خویشفرما با یک قوة اتمی در درون خود شروع به کار میکند و اگر سنگ هم از آسمان ببارد او کار خود را انجام میدهد هر چند ممکن است با سختی اما کارش را پیش خواهد برد. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میتواند پرتویی از نور، انگیزه و دلگرمی در دل این پژوهشگران ایجاد کند. خوشبختانه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بعد از انقلاب این کار را انجام داده است.
میخواهم تأثیرهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را بیان کنم. این کتاب یک جلد از دو جلد مجموعة مقالات منتخبی است که وزارت ارشاد در ۱۳۷۲ منتشر کرده است. اولین آشنایی من با وزارت ارشاد در ۱۳۷۰ آغاز شد. من فصلی را برای مبانی مردمشناسی آماده کرده بودم که دربارة روابط فرهنگ و توسعه بود و بعد دیدم که وزارت ارشاد رابطة فرهنگ و توسعه موردتوجهش بوده است. در آن زمان دکتر سبحانی مسئول همایش بودند و مقاله را به ایشان دادیم. این مقاله مورد توجه قرار گرفت و ما توانستیم گوشهای از این کار را انجام دهیم. تشویق معنوی که ارشاد در آن زمان انجام داد بسیار مفید واقع شد. جناب آقای مسجدجامعی در آن زمان در «نامة پژوهش» چاپ کردند. میخواهم بگویم درست است که پژوهشگر خویشفرما ابتدا با ذهن و قلب خود پژوهشی را آغاز میکند اما اگر مورد توجه مردم و ارگانها قرار بگیرد با توان بیشتری کارش را ادامه میدهد. نتیجة این توجه چاپ کتاب کمرهنامه شد. من برای نوشتن این کتاب ۱۳ سال خود را به گروگان گرفتم از مرز تهران خارج نشدم و فقط روی این پژوهش کار کردم.
باید کاری کرد. زمانی که دانشجو و تیراژشناس بودم تیراژ کتاب سی هزار بود اما کتابهای اخیر ما ۲۰۰ نسخهای شده است. کتاب واره که کتاب سال جمهوری اسلامی بوده است از ۳۶۰۰ در چاپ اول به ۲۰۰ نسخه در چاپ چهارم رسیده است.