«بازآفرینی موسیقی هویتبخش دیروز در ایران امروز»/ ۲۷ آذر ۱۳۹۷/ برگزارکننده: معاونت هنری
اشاره: در هدفگذاری کلی برنامه تحول وزارتفرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت دوازدهم، مقوله «گسترش گفتگوهای فرهنگی» مورد توجهقرار گرفته است. در مسائل ۹ گانهبرنامه تحول وزارتخانه، از یک سو، بر مسئله «فقدان گفتگوهای سازنده و فراگیر»تصریح شده و از سوی دیگر مسئله «نقش کمرنگ اهالی فرهنگ و هنر، صاحبنظران و مؤسساتو گروههای عرصه فرهنگ» مورد توجه قرار گرفته است. حاصل برآیند این دو مسئله اینسوال را پیشرو قرار داد که چگونه میتوان گفتگوهای فرهنگی را به مدد بهبودسیاستگذاری و تصمیمگیری در عرصه فرهنگ و هنر فرا خواند؟
بر این اساس، طرح عملیاتی نخست در کلان برنامهگفتگوهای فرهنگی، با هدف «تقویت نقشها، فعالیتها و تصمیمهای حاکمیتی وزارتفرهنگ و ارشاد اسلامی از رهگذر گفتگوهای فرهنگی» طراحی و وارد مرحله اجرا شده است.در این طرح، گفتگوهایی در سه سطح تعریف شده است که سطح دوم آن گفتگوهای سازمانهاو معاونتهای تابعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با صاحبان فکر و اندیشه و تجربهاست. مقرر است این گفتگوها روزهای سهشنبه هر ماه و با عنوان «سهشنبههای گفتگو»برگزار شود.
دومین نشست معاونت هنری با موضوع «بازآفرینیموسیقی هویتبخش دیروز در ایران امروز» با محوریت موضوع «آموزش» با حضور دکتر صدریو استادان هومان اسعدی، آروین صداقتکیش، سعید یعقوبی، صادق چراغی، فرشاد توکلی،مهران مهرنیا، طینوش بهرامینژاد، کارن کیهانی و میلاد کیایی، سهشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۷، در وزارت فرهنگ و ارشاداسلامی برگزار گردید.
در ابتدای این نشست دکتر صدری، با اشاره بهجریان تحولات موسیقی بعد از انقلاب اسلامی، در مورد افزایش تعداد آموزشگاهها وهنرستانها و تغییر جایگاه هنرمندان در نظام موسیقی ایرانی و همچنین در رابطه باانقلاب IT که یک انقلاب اطلاعاتی است، صحبت کرد. او در ادامه عنوان کرد:فضای IT و مواجهه ایران با بحث جهانیشدنباعث شد آموزش در هنرهای سنتی بهطور اعم و در موسیقی بهطور اخص، دچار تحول گردد.لذا ما با شیوههای نوین آموزشی مواجهه هستیم. دکتر صدری در پایان سوالات خود راچنین مطرح کرد: آیا در عرصه آموزش موسیقی چالشی وجود دارد یا خیر؟ اگر چالشی وجوددارد، در کدام بخشهاست و تبعات آن چیست؟ در ادامه به مهمترین موارد مطرح شدهدراین نشست اشاره میگردد:
- اگر چالشی احساس شود،بیش از آنکه مربوط به هویت باشد، بیشتر مربوط به حوزه عملی است که این حجم ازآموزش ایجاد میکند. ما هم در حوزه آکادمیک و هم غیرآکادمیک، با افزایش کمی افراددر یادگیری موسیقی مواجه هستیم که این حجم از افزایش کمّی با امکانات موجود در امرآموزش، از نظر تعداد استادان، لابراتور، کلاس، ساز و ... سنخیتی ندارد. لذا بایددید افزایش کمّی افراد در امر آموزش، چه ایجابهایی را با خود به وجود آورده است؟
- آموزش موسیقی را از یکطرف به سمت دانشگاهها بردیم و از طرف دیگر به سمت محیطهای غیرآکادمیک؛ که در اینمحیطها آموزش را به سمتی هدایت کردیم که صرفاً کسانی که توانایی مالی دارند، میتوانندآموزش ببینند. لذا در اینجا بحث عدالت آموزشی یا دموکراسی آموزشی پیش میآید کهباید دید نهاد حکومتی چه تدابیری برای آن اندیشیده است. بهطور کلی باید دید عدالتدر این افزایش کمّی کجا ایستاده است؟
- همانطور که در مدارس،در کلاس ادبیات، دانشآموزان با بخش ادبیات کهن ایران آشنا میشوند، لذا در کلاسهایموسیقی نیز لازم است که افراد با موسیقی سنتی که پایه موسیقی ایرانی است، آشناشوند.
- بزرگترین معضل درآموزش موسیقی این است که نمیدانیم چه چیزی میخواهیم تحویل دهیم و خروجی چه بایدباشد؟ شناسایی روانشناسی افراد مستعد هر حوزه (آهنگساز، نوازنده و ...) مسئولیتبسیار سنگینی است که بر دوش مدرسان موسیقی است، درحالی که این وظیفه باید بر عهدهیک تیم آموزشی باشد؛ چیزی که خلأ آن بهشدت در آموزشگاههای موسیقی دیده میشود.
- موسیقی درحال حاضر بابحران نهادینه و آکادمیک شدن مواجه است. در نهادهای آکادمیک در حوزه موسیقی، هنوزهم تفکرات قومی و قبیلهای و طایفهای وجود دارد و آن دیالوگ علمی صورت نگرفته استو این مسأله بهدلیل وجود یک سیستم سنتی و افرادی است که الفبای آکادمیک را هم نمیدانند.ضمن اینکه در ایران در دهههای اخیر، یک دشمنی و ناسازگاری بین علم و عمل دیده میشود.
- بهتر است بهجای نگاهبه بحران و فقدانها، به «موقعیت حاضر» نگاه کنیم؛ چیزی که حاصل کار خود ما است.کارهایی از قبیل ایجاد فضایی که مردم موسیقی ایرانی را نشناسند، تصمیمگیری برایانتخاب ساز توسط منشی، حریص کردن مردم به موسیقی ولی مدیریت کردن منابع آن با تکیهبر دانش نداشتهشان و ... . لذا وقتی ما مسیری را انتخاب کردیم که نتیجهاش شرایطحاضر است، چرا باید از خودمان سوالاتی مثل اینکه در حوزه آموزش موسیقی چه باید بکنیمرا بپرسیم؟
- بهتر است که حداقل نمایشسازها در سطح مدارس صورت گیرد. از آنجایی که حکومت به داشتن موسیقی کلاسیک غربی بیمیلنیست، لذا بهتر است که این ارتباط حفظ شود و برای آن بودجه اختصاص داده شود و بهطورجدی در این زمینه برنامهریزی صورت گیرد تا این ارتباط حفظ شود.
- چیزی که در حال حاضروجود دارد این است که، «موسیقی ایرانی» مسأله جامعه ایرانی نیست، موسیقی ایرانیصرفأ درحد یک دامشغولی شخصی است. اگر بخواهیم به موسیقی همواره بهعنوان موسیقیایرانی نگاه کنیم، هیچ مسألهای را نمیتوانیم در آن حل کنیم، بلکه باید به شکل«موسیقی» صرف، به آن نگاه شود و جامعه را مجاب کنیم که در این زمینه هزینه کند وهزینه کردن را نیز یک امر ثواب و به شکل کار خیر ببیند.
- منابع آموزشی در حالتغییر است؛ هم محتوای منابع آموزشی و هم درک و تلقی ما از آنها. لذا اگر هدف مااز آموزش موسیقی مشخص نباشد، بهشکل باری به هرجهت با آنها برخورد خواهیم کرد.
- مهمترین نکته، موضوع«آموزش» و قبل از آموزش، مسأله «فرهنگ» است. ما در بخش اول مقداری دچار بیبضاعتیشدیم. لذا اولین مسأله بخش «فرهنگی» و در اولویت قرار دادن آن است. اینکه مدرسینچه کسانی باشند، نوع پوشش آنها، نوع کلام و ... همه در امر آموزش اثرگذار است.
- چون موضوعات تعریف شدهنیستند، جایگاه هنر و هنرمند مشخص نیست، لذا وزارت ارشاد اگر نیت دارد مسائل را حلکند، ابتدا باید موضوعات را تعریف کند.
گزارش از: فریبا رضایی