«سینمای آینده و چالشهای سینمای ایران»(نشست دوم)/ ۲۴ مهر ۱۳۹۷/ برگزارکننده: سازمان سینمایی کشور
«سینمای آینده و چالشهای سینمای ایران»
اشاره: در هدفگذاری کلی برنامه تحول وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت دوازدهم، مقوله «گسترش گفتگوهای فرهنگی» مورد توجه قرار گرفته است. در مسائل ۹ گانه برنامه تحول وزارتخانه، از یک سو، بر مسئله «فقدان گفتگوهای سازنده و فراگیر» تصریح شده و از سوی دیگر مسئله «نقش کمرنگ اهالی فرهنگ و هنر، صاحبنظران و مؤسسات و گروههای عرصه فرهنگ» مورد توجه قرار گرفته است. حاصل برایند این دو مسئله این سوال را پیشرو قرار داد که چگونه میتوان گفتگوهای فرهنگی را به مدد بهبود سیاستگذاری و تصمیمگیری در عرصه فرهنگ و هنر فرا خواند؟
بر این اساس، طرح عملیاتی نخست در کلان برنامه گفتگوهای فرهنگی، با هدف «تقویت نقشها، فعالیتها و تصمیمهای حاکمیتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از رهگذر گفتگوهای فرهنگی» طراحی و وارد مرحله اجرا شده است. در این طرح، گفتگوهایی در سه سطح تعریف شده است که سطح دوم آن گفتگوهای ده سازمان و معاونتهای تابعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با صاحبان فکر و اندیشه و تجربه است. مقرر است این گفتگوها روزهای سهشنبه هر ماه و با عنوان «سهشنبههای گفتگو» برگزار شود.
دومین نشست از سلسله نشستهای سهشنبههای گفتگو، «سینمای آینده و چالشهای سینمای ایران» از سوی سازمان سینمایی در تاریخ ۲۴ مهر ۱۳۹۷ در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار شد. در ابتدای جلسه دکتر اربابی با اشاره به جلسه گذشته و مباحث طرحشده در آن، موضوع «برای اینکه از دیگران عقب نمانیم باید بدانیم چه برنامهها و استراتژیهایی داشته باشیم و بدانیم این برنامهها چه الزاماتی در بازاریابی خواهد داشت؟»، مطرح کردند و آن را بهعنوان مبنای جلسه حاضر قرار دادند تا در راستای آن بحث و بررسی لازم صورت گیرد.
در ادامه جلسه ابتدا به سه محور تأثیرگذار و مطرح در نشست IBC هلند در ۲۰۱۸ تحت عناوین «نوآوریهای جدید در عرصه سینما»، «عوامل موثر ایجادکننده گسست بین حال حاضر با چندسال گذشته»، «تحولات متناوب و مختلف در عادات مخاطبین در مواجهه با سینما و فیلم دیدن»، اشاره شد و سپس موضوعات مهمی مطرح گردید که در زیر به مهمترین آنها اشاره میشود:
- در دورنمای وضعیت سینمایی که در حال حاضر به سمت آن حرکت میکنیم، دو نکته اهمیت دارد: ۱) اشراف و اهمیت استراتژیک صنعت سینما به مفهوم کلی: اگر حفظ فرهنگ، گسترش و جهانی کردن آن که سینما در نوک پیکان پیشرفت و توسعه آن قرار دارد، در اولویت نباشد، به اولویتهای دیگرمان دست نخواهیم یافت. ۲) گرفتار راهحلها هستیم تا مسألهها: صرفاً طرح ایده مهم نیست، موفقیت در مراحل بعد آن اتفاق میافتد. طرح ایده و تبدیل آن به برنامه، یک فرآیند است که مهارتها و آموزشهای خود را میطلبد. لذا مدیران و سینماگران بهرغم داشتن مدارک معتبر، باید هرسال در کارگاههای آموزشی شرکت کنند و تبدیل به بخشی از وظایف آنها گردد.
- سینمای ما دچار ایستایی است و درجا میزند. پیوند ارگانیکی با همکاران و همتایان خودش در سطح دنیا ندارد و بههمین دلیل با بسیاری از ایدهها، تفکرات و اصطلاحات و تحولات جدید، بیگانه است.
- سینمای ایران «یونیک» است که اقتضائات خاص خود را دارد که اگر نتوانیم برای این اقتضائات و یونیک بودن، مدلی ایجاد کنیم که به سینمای جهان پیوند بخورد، بعداً دچار یک دگردیسی خواهیم شد که محال است در آن پیشرفتی حاصل شود.
- فهم از تماشاگران نسبت به پنج سال گذشته بهشدت تغییر کرده است یعنی ما قدرت پیشبینی مخاطب را از دست دادهایم که این مسأله صرفاً ناشی از تحولات درون مخاطب نیست، بلکه بخش عمدهای از آن ناشی از ایستایی فیلمسازان و سیستم تهیه و تولید است. وجه دانشی فیلمسازان چه در زمینه علومانسانی، علوم روانشناسی و چه در زمینه تکنولوژی دچار ضعف است و بخشی از خسارتهای سینما ناشی از همین ضعف است.
- بین نهادهای حکومتی و دولت، اختلافنظر وجود دارد. نهادهای حکومتی معمولاً مانع اجرای قوانین سینمایی میشوند مثل عدم اجازه پخش فیلمی که پروانه دارد. از طرف دیگر دولت و درواقع بنیاد سینمایی فارابی به دلیل مواجه بودن با واقعیت بهنحو طبیعیتری برخورد میکند. این اختلافنظرها به یک معضل جدی تبدیل شده است. هدف این نیست که دولت از این عرصه خارج شود چراکه حضور آن لازم و ضروری است اما از طرف دیگر هم معتقد به نظارت و کنترل شدید نیستیم بلکه باید بتوان این شرایط را بهنحو درست هدایت کرد. ما به یک نظام تهیه، تولید و توزیع که یکپارچه و متحد باشد، نیاز داریم که سردمداران آن از نسل کهنه با روشهای قدیمی و سنتی نباشند؛ یک نسل نو با افکار نو.
- صنعت سینما از روز آغازین پیدایش، صنعتی در حوزه سرگرمی بود. اگر عامل سرگرمی را در صنعت سینما فراموش کنیم یا آن را کماهمیت تلقی کنیم، این حیطه صنعتی را نه درست شناسایی کردیم و نه درست در مورد آن بحث کردیم.
- جذابیت سینما را در سه گروه میتوان مطرح کرد: ۱) جذابیت روایتها و داستانها ۲) جذابیت اجرا و تولید ۳) بهرهبرداری از چهرههای جذاب. که امروزه جذابیت روایتها و داستانها، نقش اساسی و بنیادی را در جذابیت محصول و صنعت سینما دارد. بنابراین یکی از مهمترین سیاستهایی که باید به برنامه و عملیات تبدیل شود، توسعه مهارتهای داستانگویی است.
- صورت مسأله سینمای ما، «فقدان بازار» و «ناامن بودن بازار» است. ما بازار مناسبی برای تولید فیلم که بتوان از آن بازخورد و سرمایه مناسب گرفت، نداریم و بیشتر درآمدهای حاصل از فروش فیلم، فقط از چند شهر است. همچنین ناامن بودن بازار باعث میشود بازخورد و گردش سرمایه شفافی از فروش فیلم نداشته باشیم.
- در خصوص سینمای جهان با دو نوع سینما مواجه هستیم: سینمای آمریکا که اقتصادمحور و قدرتمند است وسینمای اروپا که مبتنی بر اصول فرهنگی و نه اقتصادی مسیر خود را طی میکند. ما بین این دو نوع سینما گرفتار هستیم؛ گرفتار پارادوکس تعریف. این شرایط باعث میشود که سینمای ما در مقایسه با سینمای آمریکا و اروپا، قابلیتهایی نداشته باشد. بهعنوان مثال سینمای ایران قاعدههای بازی سینما، بهمعنای کلی را نمیپذیرد بههمین دلیل هم مشکلاتی را با آن دارد. سینمای ایران خصلت بازتولید ندارد و نمیتواند وضعیت گذشته خود را به وضعیت جدید تبدیل کند.
- تفکری که درحال حاضر در سینما وجود دارد، این است که مطالبات درست از دولت وجود ندارد. اینکه گفته شود تعداد سینماهای ما کم است، خواسته درستی نیست. نباید تقصیر را متوجه کسی غیر از خود ازجمله دولت کرد، بلکه باید این سوال را طرح کرد که آیا سینماگران خود میتوانند طرح مسأله کنند تا مرحله بعد بتوانند از دولت انتظاری داشته باشند؟
تنظیم گزارش از: فریبا رضایی(کارشناس روابطعمومی)