نخستین نشست «سهشنبههای گفتوگوی فرهنگی» با رویکرد آیندهنگر با حضور وزیر
نخستین نشست «سهشنبههای گفتوگوی فرهنگی» با رویکرد آیندهنگر
با حضور وزیر فرهنگ وارشاد اسلامی برگزار شد
نخستین نشست «سهشنبههای گفتوگوی فرهنگی» در سطح وزیر با موضوع «آینده دینداری در ایران با تاکید بر دهه پنجم انقلاب»، سهشنبه ۳ مهرماه ۱۳۹۷ در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار شد.
در هدفگذاری کلی برنامه تحول وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت دوازدهم، مقوله «گسترش گفتوگوهای فرهنگی» مورد توجه قرار گرفته است. در مسائل 9 گانه برنامه تحول وزارتخانه، از یک سو، بر مسئله «فقدان گفتوگوهای سازنده و فراگیر» تصریح شده و از سوی دیگر مسئله «نقش کمرنگ اهالی فرهنگ و هنر، صاحبنظران و مؤسسات و گروههای عرصه فرهنگ» مورد توجه قرار گرفته است. حاصل برآیند این دو مسئله، این سوال را پیشرو قرار داد که چگونه میتوان گفتوگوهای فرهنگی را به مدد بهبود سیاستگذاری و تصمیمگیری در عرصه فرهنگ و هنر فرا خواند؟
بر این اساس، طرح عملیاتی نخست در کلان برنامه گفتگوهای فرهنگی، با هدف «تقویت نقشها، فعالیتها و تصمیمهای حاکمیتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از رهگذر گفتوگوهای فرهنگی» طراحی و وارد مرحله اجرا شده است. در این طرح، گفتوگوهایی در سه سطح تعریف شده است که سطح نخست آن، گفتوگوهای وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی با صاحبان فکر و اندیشه و تجربه است. عناوین موضوعات گفتوگوهای «سطح وزیر» در سال ۱۳۹۷، ماهیت مسئلهشناسانه و آیندهنگردارند.
در نشست«آینده دینداری در ایران با تاکید بر دهه پنجم انقلاب»، که با دبیری حجتالاسلام و المسلمین دکتر مهدی علیزاده و با حضور صاحبنظران برگزار شد، محورهای زیر مطرح و مورد گفتوگو قرار گرفت:
- اقتضائات و الزامات آینده پژوهی در حوزه دینداری
- ابعاد و مولفههای وضعیت دینداری مردم ایران در سطوح دینشناسی، دینباوری و دینورزی در دهه پنجم انقلاب؛
- وجوه تمایز و تشابه دینداری ایرانیان در دهه پنجم انقلاب با دینداری در دیگر کشورهای جهان و بهویژه کشورهای اسلامی
- اصلیترین چالش سطح حاکمیتی در موضوع دینداری جامعه ایران در دهه پنجم انقلاب
در ابتدای این نشست، دکتر سیدعباس صالحی به اهمیت «گفتوگوهای فرهنگی» پرداخت و اشاره کرد که این گفتوگوها در چند شکل و قالب اجرا میشود که «حل مسأله» یکی از این قالبها است؛ گرچه ممکن است طرح مسائل در هر سطح، به دیدگاههای متفاوتی منجر شود اما درنهایت، این تضارب دیدگاهها، چشمانداز روشنتری از مسیر و شیوههای بهتری برای حل مسائل به دست میدهد.وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در ادامه اظهار داشت، مبحث دین و دینداری از جهات مختلف برای حاکمیت دارای اهمیت است: هم به لحاظ اینکه حاکمیت خود را یک حاکمیت دینی تعریف کرده است؛ هم بهلحاظ اینکه دین جزئی از هویت اجتماعی ما بهشمار میرود؛و هم از این حیث که موضوع دین در حوزه وظایف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به طور مستقیم و غیرمستقیم قرار دارد.براین اساس، یکی از موضوعات مهمی که میتواند در دهه پنجم انقلاب اسلامی در دستور کار این وزارتخانه قرار گیرد، «چگونگی ترسیم تصویر دینداری اجتماعی در ایران» است.اگر بدانیم در آینده با چه تصویری از دینداری روبهرو هستیم،میتوانیم در این زمینه برنامهریزی آیندهنگارانه داشته باشیم.
مهمترین محورهایی که صاحبنظران حاضر در این نشست مورد بحث و بررسی قرار دادند، عبارت است از :
- جنبه مغفول دینداری در جامعه ما نه دینداری سیاسی است نه انقلابی، نه دینداری عرفانی است نه فقهی و...، بلکه ما با مشکلی در زمینه دینداری اجتماعی مواجه هستیم. دینداری اجتماعی همان بروز ارزشها و هنجارهای دینی در رفتارهای اختیاری اجتماعی است؛ یعنی آنجایی که ما در رفتار اجتماعیمان حق انتخاب داریم، جایگاه خاصی را برای دین قائل نیستیم.
-آیندهپژوهی در کشور ما به «پژوهش» تقلیل پیدا کرده است درحالی که آیندهپژوهی یک فعالیت سازمانی و خلاقانه است همچنین یک امر مکانی نیز هست که اگر ما بخواهیم آیندهپژوهی کنیم باید ببینیم که دایره سازمانی ما چیست و با چه ابزار سازمانی میخواهیم آیندهنگری کنیم.
-مشکل بزرگ نسل جوان ما بیاطلاعی از معارف دینی است. جامعه ما از نظر دینداری جامعهای متکثر است که از نظر نگرش دینی انواع مختلفی از نگاهها را دربرمیگیرد: 1. دین حداقلی،2. دین عقلمحور و خردورز ، 3. دین مناسکگرا و آیینی و 4. دین مناسبتگرا. همچنین در جامعه ما بُعد آسیبهای متوجه جامعه دینی مغفول مانده است؛ آسیبهایی که به متولیان امر دینی و نهادهای دینی مربوط میشود.
-در باب آیندهپژوهی آنچه که اصل است آیندهسازی است. نباید با آیندهپژوهی بهمثابه یک علم محض برخورد کرد. آیندهپژوهی بیشتر یک فن است که وجه غالب آن تجویزی است و باید در خدمت آیندهسازی قرار گیرد.نظریههایی که خاستگاه آنها غرب است و ماهیتاً غربی هستند، نمیتوانند بهمثابه نسخهای برای کشورهای دیگر بهکار روند. بهعبارت دیگر، این نظریهها قابلیت مصرف در هرجای جهان را ندارند و باید برای دستیابی به نتایج دقیق و درست به واقعیات درون کشور رجوع کرد و نظریههای متناسب با این واقعیتها را مبنا قرار داد.
-یکی از وقعیتهای دینداری ما، شکافی است که بین نظر و عمل وجود دارد. آنچه که پژوهش در مبحث دینداری نشان میدهد این است که یک وجه ساختیافتگی دینداری در تاریخ ما وجود دارد. به عبارت دیگر، عنصر مقوم هویت ایرانی، بحث دینداری است اما اینکه چرا تجلی رفتاری ندارد، امر مهمی است که باید مورد توجه قرار گیرد.
-اگر وجه منسکی و آیینی دین گرفته شود، دیگر نمیتوانیم دینداری را خوب تحلیل کنیم. پس نباید با حربه عقل و منطق و دلیل به سراغ ارزیابی و رصد دینداری مردم برویم که در این صورت شکارچی خوبی نخواهیم بود.
- روندها و اتفاقهایی که در عرصه دین رخ داده است، روندهای طبیعی و اجتنابناپذیری هستند که چون برای ما آشنا نیستند آنها را غیرطبیعی قلمداد میکنیم. نقد این روندها و داشتن نگاه آسیبشناسانه، موجب پویایی دین میشود.
- جامعه ایران یک جامعه بسیط نیست که بتوان نتایج حاصل از پژوهش را به یک کل تعمیم داد. با توجه به بحث دین، سه دسته دینداری در ایران وجود دارد: 1. دینداری دینداران 2.دینداری متدینین 3.دینداری نخبگان. دینداری عامه همیشه خاصیت موزاییکی داشته که مسأله اصلیاش اصالت گزاره دینی نیست، بلکه کاربست گزاره دی نی در زندگی روزانهاش است. بنابراین، آنچه که امروزه تغییر کرده است، دینداری در سطح نخبگان بوده که به نوعی دچار «مرجعیتگریز»ی شدهاند.
- تاریخ اسلام نشان میدهد که ما از ابتدا انواع دینداری اعم از دینداری فقاهتی، عقلانی، صوفیانه و... را داشتهایم که متناسب با این تصویرهای دینداری، تفسیرهای مختلفی هم بوده است. نکته مهم این است که باید از تاریخ درس بگیریم و ببینیم کدام تصویر از دینداری و کدام تفسیر از آن برای پیشرفت ما مفید و موثر است. نکته دوم اینکه اگر قرار است آیندهنگری کنیم ابتدا باید تصورمان از دینداری مطلوب را مشخص کنیم.
- مشکل اصلی در دینداری، نه بینشی و معرفتی است و نه رفتاری، بلکه مشکل و آسیب اصلی در دینداری «ساختاری» است که منظور از آن ساختارهای کلان نظام نیست بلکه منظور ساختارهای خردی است که مردم با آن سروکار دارند. یعنی همان ساختارهای اجتماعی که رفتارها را تغییر میدهد و میتواند ترویجدهنده گونه خاصی از رفتار باشد.
- داشتن نگاه منفی همراه با ناامیدی نسبت به آینده نگاه درستی نیست. شاید در 1400 سال گذشته بدترین دوره، دوره حمله مغول بود که در این دوران یکی از عالمان جامعه، عطار بود که در آن دوره پنجرههای معنویت و گشودگی را در اوج ناامیدی برای مردم باز کرد. پس آنچه که درست است این است که باید «تغییر» کرد. مسأله آینده، مسأله ناامیدی نیست بلکه باید امیدوارانه به دنبال «راهکار» بود.
- امور موثر بر آینده دینداری عبارتاند از: 1.روندها، 2.سناریوها و 3.عوامل و زمینههای موثر بر خود دینداری است که مورد آخر، مورد غفلت واقع شده است. هرم این عوامل و زمینهها، شامل عوامل جامعهشناختی به منزله قاعده هرم، عوامل روانشناختی و عوامل معرفتی به مثابه رأس هرم است که ما از طریق نهاد خانواده، رسانه، تعلیم و تربیت و... میتوانیم برعوامل روانشناختی مثل «انگیزه» اثرگذار باشیم و از طریق این عوامل نیز میتوانیم بر عوامل معرفتی تأثیر بگذاریم. مهمترین رسالت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی این است که نوسانات دینداری را به طور دقیق «رصد» و آنها را به «نخبگان و مسئولان» منتقل کند تا در نهایت بتوانیم«راهحل» ارائه کنیم.
- باتوجه به اینکه سرعت تحولات بسیار بالا است، مسئولان تهیه پیمایشها باید بر خط سیر زمانی آن مسلط باشند، چراکه بدون بانک دادهها و اطلاعات بهروزشده نمیتوان نظریهای ارائه و به دنبال حل مسائل بود. همچنین باید بدانیم گزاره معیار ما در دینداری چیست؛ تا گزارههای معیار مشخص نشوند، نقشه راه آینده تولید نخواهد شد.
- دینداری در گذشته با بحث «عبودیت» گره خورده بود ولی امروزه، نوعی «مواجهه عقلانی» با دین صورت گرفته که همین رویکرد باعث ایجاد نوعی تعارض شده است که به طور مثال اگر مسألهای را نتوان از دریچه علم پاسخ داد، آن مسأله زیرسوال خواهد رفت. «اخلاقگرایی» نیز موضوعی است که در حال حاضر گاه ممکن بهمثابه «جایگزین دین» و گاه بهمثابه «جوهره دین»مطرح استکه اگر قرار است دیندار باشیم، به جای توجه به ظواهر و مناسک دین، توجه به حل مشکلات مردم و بهعبارتی آن بعد اخلاقی را اولویت قرار دهیم. بنابراین، عواملی که در آینده دینداری ما نقشی را رقم خواهند زد، عوامل «عقلانی» و عوامل«اخلاقی» خواهند بود.
- یکی از اتفاقات متمایزکننده دوره اخیر با دوره گذشته درفضای عمومی دینداری در ایران، توسعه بدنههای اجتماعی مذهبی به معنای خاص آن است. بدنه مذهبیها به معنای خاص آن در ایران هم از لحاظ کمی توسعه یافته و هم از لحاظ گفتمانی جهت دوری از آسیبهای دینی، پیشرفت داشته است. رادیکالیزم مذهبی در ایران در بدنههای مذهبی از زمان انقلاب اسلامی تاکنون کاهش یافته و بدنههای مذهبی روبه اعتدال بیشتری گذاشته است.
یادآور میگردد، گفت و گو پیرامون این موضوع برای دستیابی به پیشنهادهای سیاستی، در جلسات بعدی ادامه خواهد داشت.
تهیه گزارش از: فریبا رضایی(کارشناس روابط عمومی)