هنجار‌ها

   «هنجارهای [1]توصیفی»[2]، الگوهای نوعیِ رفتار هستند که عموماً با این انتظار همراه‌اند که افراد بر طبق این الگوها، رفتار خواهند کرد. «هنجارهای تأکیدی»[3]، قواعد تجویزی (یا منع‌کننده‌ای) هستند که مشخص‌کننده رفتارهایی است که افراد باید (یا نباید) انجام دهند. چنین هنجارهایی، معمولاً غیررسمی بوده که از مبادله‌های اجتماعی روزمره پدیدارشده و از طریق این مبادله‌ها عمل می‌کنند، به‌جای آنکه توسط نظام عدالت کیفری یا سایر اقتدارهای رسمی اجبار شوند.

عمدة دانشمندان اجتماعی، هنجارها را به‌صورت قواعد تجویزی یا منع‌کننده درنظر می‌گیرند، بااین‌حال هیچ اجماعی بر سر مرزهای دقیق مفهوم هنجار وجود ندارد. تعاریف گوناگون از این اصلاح بر مسائل نظری متفاوت و رویکردهای متفاوت برای سنجش دلالت می‌کنند. برای مثال، بسیاری از محققان، «پذیرش»[4] فراگیر را به‌صورت بخشی از تعریف هنجارها واردکرده و یکنواختی مشاهده‌شده در رفتارها را به‌عنوان سنجشی تجربی از هنجارها، مورد استفاده قرار می‌دهند. با این کاربرد، قاعده‌ای رفتاری که افراد به‌طور معمول از آن اطاعت نمی‌کنند، درواقع یک هنجار نیست.

  همچنین عمدة محققان، «اجبار»[5] را به‌عنوان بخشی از تعریف هنجارها وارد می‌کنند. این کاربرد، مجازات را به‌عنوان ماحصل نقض هنجار، پیش‌فرض خود قرار می‌دهد (مانند شرمنده‌کردن فردی که در فضای عمومی، رفتاری به دور از نزاکت انجام می‌دهد) یا همراهی با یک هنجار دعوت‌کننده به پاداش (مانند ستودن کسی که به‌طور سخاوتمندانه در پروژه‌ای گروهی شرکت می‌کند). در ادامه، اجبار مشاهده‌شده به‌صورت‌ سنجشی تجربی هنجارها عمل می‌کند. با این کاربرد، قاعده‌ای که افراد به‌طور معمول آن‌را اجرا نمی‌کنند ]وادار به اجرای آن نمی‌شوند[، درواقع یک هنجار نیست. 

بااین‌حال، سایرین هنوز هنجار را به‌صورت قاعده‌ای که خودش تجویزی یا منع‌کننده است، درنظر می‌گیرند[6]؛ آن‌ها هم اجبار و هم پذیرش را به‌عنوان مسائلی نظری می‌بینند که ممکن است در هر مورد مشخص، حل بشود یا نشود. گروه‌ها ممکن است به دلایل گوناگون، در اجرای هنجارها شکست بخورند؛ بنابراین، هنجارها ممکن است در تنظیم رفتارها شکست بخورند. برای حل این مسئله، «فراهنجارها»[7] ممکن است به‌صورت قواعد مرتبة دومی که اجراشدن هنجارها را تنظیم می‌کنند، پدیدار شوند.

 شرح‌های برجسته، ]نظریه[ انتخاب عقلانی هنجارها را به‌عنوان خیرهای جمعی درنظر می‌گیرند، چراکه هنجارها ممکن است راه‌حل‌هایی برای مسائل خودخواهی و رفتار ضداجتماعی در گروه‌ها به‌دست دهند. در این کاربرد، محققان هنجارها را به‌صورت ترویج رفتاری که به گروه سود می‌رساند و منع رفتاری که به گروه آسیب می‌رساند، درنظر می‌گیرند. دیگر محققان، محتوای هنجارها را به‌صورت پدیده‌ای برای تبیین‌شدن و شناسایی شرایطی که ذیل آن هنجارهای کژکارکردی ظاهرشده و دوام می‌یابند، درنظر می‌گیرند.

گزارش‌های گوناگونی وجود دارد از اینکه، چرا افراد با هنجارها هم‌نوایی می‌کنند. علت آن ممکن است این باشد که افراد، هنجارها را درونی‌کرده و به‌طور داوطلبانه اطاعت می‌کنند، چراکه معتقدند می‌بایست چنین کنند. ممکن است این باشد که افراد تهییج می‌شوند که با رفتاری که در میان همتایان خود می‌بینند، تطبیق پیدا کنند، یا اینکه تهییج می‌شوند که با انتظارهای همتایانشان همراهی کنند. در آخر، ممکن است این باشد که افراد با هنجارها هم‌نوایی می‌کنند، چراکه آن‌ها معتقدند رفتارشان مورد نظارت قرار خواهد گرفت و مجازات‌هایی در پی رفتارهای آن‌ها خواهد آمد، نظیر طردشدن برای نقض قواعد دستور زبان در مدرسه.

 جیمز ای.کیتس[8] و ین-چنگ شیانگ[9]

  همچنین رجوع شود به: ارزش‌های فرهنگی؛ کج‌روی؛ ساختارهای فرصت‌های نامشروع؛ نظریة انتخاب عقلانی؛ نظریة برساخت‌گرایی اجتماعی؛ نظارت اجتماعی؛ ارزش‌ها

برای مطالعه بیشتر

Bendor, Jonathan and Piotr Swistak. 2001. “The Evolution of Norms.” American Journal of Sociology 106:1493–1545

Coleman, James S. 1998. Foundations of Social Theory. Cambridge, MA: Belknap Press

Hechter, Michael and Karl-Dieter Opp. 2005. Social Norms. New York: Russell Sage Foundation

Sherif, Muzafer. 1966. The Psychology of Social Norms. New York: Harper & Row

 [1] norms

[2] Descriptive norms     

[3] injunctive norms

[4] compliance

[5] enforcement

 [6] منظور این است که از نظر این افراد، خود هنجار، تجویزکننده یا منع کننده است؛ اما اینکه به چه میزان مورد پذیرش قرار بگیرد یا اجرا شود، مسئله‌ای دیگر است (م).      

[7] metanorms

 [8] James A. Kitts     

[9] Yen-Sheng Chiang

      

برچسب ها
مطالب مرتبط
٠٦ ارديبهشت ١٣٩٩

رزومه دکتر زهرا عبدالله

١٧ دي ١٣٩٨

روان‌پریش‌ها

١٧ دي ١٣٩٨

روان‌آزار

١٧ دي ١٣٩٨

رفاه

از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید