نظریۀ کوئیر
کوئیر [1] بهعنوان اصطلاحی فراگیر توسط افراد یا در مورد افرادی بهکار میرود که با هویتهای متفاوت جنسی از جمله مرد همجنسگرا[3]، زن همجنسگرا[4]، دوجنسگرا[5]، بیناجنس[6] یا تراجنسگرا شناخته میشود؛ یا اینکه این اصطلاح در مورد برخی افراد یا توسط افرادی بهعنوان جایگزینی برای انگ ال.جی.بی.تی.آی (همجنسگرای زن، همجنسگرای مرد، دوجنسگرا، تراجنسی، بیناجنسی)[7] مورد استفاده قرار میگیرد. برخی افراد بر اساس نژاد، طبقه، و تجربهٔ شخصیشان و نیز بر اساس خصوصیات نسلیشان این اصطلاح را موهن قلمداد میکنند. بهتازگی، دگرجنسخواهانی که جنسیت و گرایش جنسی آنها مطابق با انتظارات عمومی نبوده است، اصطلاح کوئیر را برای تعریف خودشان مورد استفاده قرار دادهاند. از اینرو، نظریهٔ کوئیر چهارچوبی از ایدههاست که طبق آن هویتها ثابت و متعیّن نیست؛ مخصوصاً از منظر جنسیت، جنس، و یا گرایش جنسی فرد. نظریهٔ کوئیر بر نقد و مسئلهسازکردن شیوههای قدیمی نظریهپردازی دربارهٔ هویت تمرکز کرده است. درحالیکه هنجارمندی دگرجنسخواهی مفروض میدارد دگرجنسخواهی و روابط موردانتظار از جنسیت دوتایی زنانه و مردانه در درون آن ایمن و دائم است، نظریهٔ کوئیر مدلی گفتمانی است که تقدمها و مفروضات مدلهای مطالعه و زندگی روزمرهٔ امن دگرجنسخواه را به چالش میکشد و سیالیت و بیثباتی هویتها را سیاسی میکند و مورد تأیید قرار میدهد.
نظریهٔ کوئیر بخشی از حوزهٔ مطالعات کوئیر است که میتوان ریشههای آن را در مطالعات زنان، نظریهٔ فمینیستی، و مطالعات همجنسگرایی همچنین در نظریههای پسامدرنیسم و پساساختارگرایی جستوجو کرد. در سال 1991، ترزا د لارتیس[8]، نظریهپرداز ایتالیایی، اصطلاح نظریهٔ کوئیر را برای تشریح شیوههایی از تفکر بهکار برد که دگرجنسگرایی یا برساختهای جنسیتی دوتایی را بهعنوان نقطهٔ شروع بهکار نمیبردند و در مقابل در پی مفهومی سیالتر از هویت بودند. اغلب پژوهشگران آثار میشل فوکو و جودیت باتلر را متون پایهگذار نظریهٔ کوئیر میدانند. لاورن برلان[9]، مایکل وارنر، و ایو کوزوفسکی سجویک[10] نیز از نخستین نویسندگانیاند که نظریهٔ کوئیر را تعریف کردند.
طرفداران نظریهٔ کوئیر معتقدند این نظریه پذیرش و فهم واقعیت پیچیدهای که ما در آن زندگی میکنیم برمیانگیزد. نظریهٔ کوئیر برای اندیشمندان، کنشگران، و دیگران شیوهای از تفکر و گفتوگو دربارهٔ هویت را فراهم میکند که فراتر از دوتاییهای ساده قرار دارد؛ بهویژه برای مبارزه با هوموفوبیا[11] و ترنسفوبیا[12] (بهترتیب، ترس یا تنفر نامعقول نسبت به همجنسگرایان و همجنسگرایی و تراجنسیها، تراجنسی، و افراد تراجنسیتی). نمونهای از این موارد عبارت است از پزشکانی که نوزادان بیناجنسی را برای تعیین جنسیت آنها جراحی میکنند و نیز افراد ال.جی.بی.تی.آی بهعنوان هدف خشونت. نظریهٔ کوئیر اغلب بهمثابهٔ چهارچوبی برای مطالعهٔ مبدلپوشی[13]، پوشیدن لباسهای زنانه توسط مردان[14]، ناهمخوانی بین میل جنسی و جنسیت، دوجنسیبودن[15]، اختلالات هویت جنسی، و جراحی تغییر جنسیت عمل میکند. اما، نظریهٔ کوئیر میتواند فراتر از حوزهٔ جنسیت و تمایلات جنسی گسترش یابد و بهویژه دانشمندان به هنگام مطالعهٔ سیاست هویتهای نژادی، طبقاتی و قومی، ممکن است تمایل داشته باشند با نوشتن در مورد این هویت بهمنزلهٔ امری سیال و نه سوژههایی دوتایی و انعطافناپذیر، «سوژه را از منظر هویتهای مختلف بررسی کنند».[16]
همچنین نگاه کنید به: نظریهٔ فمینیستی: گرایش جنسی: نظریهٔ پیوند اجتماعی: نظریهٔ برساختگرایی اجتماعی.
منابع برای مطالعهٔ بیشتر:
Butler, Judith. [1990] (2006). Gender Trouble: Feminism and the Subversion of Identity, New York: Routledge
de Lauretis, Teresa (1991). “Queer Theory: Lesbian and Gay Sexualities”, Differences: A Journal of Feminist Cultural Studies 3(2): iii–xviii
Foucault, Michel. (1990). The History of Sexuality: An Introduction, New York: Vintage Books
Jagose, Annamarie (1997). Queer Theory. Melbourne, Australia: University of Melbourne Press
Sedgwick, Eve Kosofsky (2008). Epistemology of the Closet, 2nd ed. Berkeley, CA: University of California Press
[1] Queer Theory
[2] Jen Gieseking
[3] gay
[4] lesbian
[5] bisexual
[6] intersex
[7] lesbian-gay-bisexual-transsexual-intersex (LGBTI)
[8] Teresa de Lauretis
[9] Lauren Berlant
[10] Eve Kosofsky Sedgwick
[11] homophobia
[12] transphobia
[13] transvestitism
[14] drag performance
[15] hermaphroditism
[16] queer the subject