نظریۀ فرهنگ مخالف

 نظریهٔ فرهنگ مخالف[1]  اساساً عملکردهای ضعیفِ دانشگاهی مردان جوان امریکایی-افریقایی‌تبار را تبیین می‌کند. این نظریه بیان می‌کند جوانان سیاه‌پوست یک هویت جمعی مخالف را در واکنش به جامعه‌ای که تصور می‌کنند نژادپرست و با بهزیستی کلی‌شان متخاصم است، به‌وجود می‌آورند. از چشم‌انداز رویکرد مخالفت، جوانان سیاه‌پوست نهاد آموزش را به‌مثابهٔ ابزاری برای ستم تفسیر می‌کنند که توسط سفیدپوستانی کنترل می‌شود که به‌عنوان دروازه‌بانان نابرابری نژادی عمل می‌کنند. از این‌رو، این جوانان موفقیت دانشگاهی را به‌مثابهٔ هم‌نوایی با جامعه‌ای می‌دانند که با وابستگی‌های فرهنگی آنها متخاصم است و نماد «کنش سفیدپوستانه» به‌شمار می‌رود.

  نظریه‌پردازان فرهنگ مخالف زمان اتخاذ رفتار کلیشه‌ای از سوی سفیدپوستان را («کنش سفیدپوستانه») پایان جنگ داخلی امریکا و بار دیگر پس از ظهور جنبش حقوق مدنی تخمین می‌زنند؛ یعنی زمانی‌که امریکاییان افریقایی‌تبار به‌شکلی فزاینده در زندگی اجتماعی و فرهنگی سفیدپوستان امریکایی ادغام شدند. برخی از امریکاییان افریقایی‌تبار «کنش سفیدپوستانه» را روشی از اعمال قدرت در جامعه‌ای می‌دانند که در آن مردم سیاه‌پوست به‌مثابهٔ گروه اجتماعی فرودست تلقی می‌شوند. از نظر برخی دیگر از امریکاییان افریقایی‌تبار، به‌ویژه در دورهٔ جنبش حقوق مدنی، یک هویت جمعی سیاه‌پوست به‌عنوان منتقد «کنش سفیدپوستانه» ظهور کرد که دربردارندهٔ احساس مباهات نژادی و فرهنگی بود؛ همان‌گونه که در جنبش قدرت سیاهان[3] مشاهده شد. بر اساس نظریهٔ فرهنگ مخالف، هویتِ جمعیِ مخالف امروزین، از سوی جوانان سیاه‌پوست، مقلد همان احساس تمایل به مباهات نژادی و فرهنگی است.

 طبق دیدگاه نظریه‌پردازان فرهنگ مخالف، مردان سیاه‌پوست جوان در مورد راهبربودن تحصیل به‌سوی موفقیت مرددند؛ به ساختار فرصت‌های کار در ایالات متحدهٔ امریکا بی‌اعتمادی عمومی دارند، و نیز اعتقاد دارند موفقیت دانشگاهی امر مردانه نیست و «به‌شکلی موثق» به سیاه‌پوستان مربوط نمی‌شود. ارزیابی منفی ‐ همراه با ارزیابی مثبت فعالیت‌های غیرقانونی، ورزش و تفریح به‌مثابهٔ فعالیت‌هایی پرارزش ‐ منجر به این می‌شود که بسیاری از مردان سیاه‌پوست جوان با مدرسه تضاد پیدا کنند یا اخراج شوند. همالان آنها این چهارچوب مخالفت را بازتولید می‌کنند، درحالی‌که دانشجویان امریکایی افریقایی‌تبار موفق به‌لحاظ دانشگاهی، فشار روانی درونی و احساس بیگانگی را تجربه می‌کنند. بر همین اساس، در کل، داغِ ننگ موفقیت دانشگاهی برای مردان سیاه‌پوست شدیدتر از زنان سیاه‌پوست است. از این‌رو، بسیاری از مردان سیاه‌پوست جوان طفره‌رفتن از تحصیل را ویژگی مردانه و موفقیت دانشگاهی را صفت زنانه تلقی می‌کنند. 

منتقدان نظریهٔ فرهنگ مخالف معتقدند که: 1- با کنترل عوامل اقتصادی-اجتماعی، رابطهٔ میان فرهنگ مخالف جوانان سیاه‌پوست و موفقیت دانشگاهی به‌طور معناداری ضعیف می‌شود؛ 2- تفاوت‌های درون‌گروهی نشان می‌دهد دانشجویان امریکایی افریقایی‌تبار «منعطف»[4] از فرهنگ مخالفت با تحصیل عدول کرده‌اند؛ و 3- فرهنگ مخالفت مردان سیاه‌پوست برخی‌اوقات شامل اهمیت تحصیل به‌مثابهٔ ابزاری برای مباهات نژادی است؛ نمونهٔ استعداد هنری هیپ‌هاپ[5] توپاک شکور[6] مثال خوبی برای این موضوع است. برای برخی افراد، موسیقی هیپ‌هاپ تجسم و بازتولیدکنندهٔ هویت سیاه‌پوستی مخالف است.



همچنین نگاه کنید به: سرمایهٔ فرهنگی؛ آموزش و عملکرد تحصیلی؛ ساختار فرصت نامشروع؛ گروه اقلیت.


منابع برای مطالعهٔ بیشتر:


Gosa, Travis L. and Hollie Young (2007). “The Construction of Oppositional Culture in Hip-Hop Music: An In-depth Case Analysis of Kanye West and Tupac Shakur”, Paper presented at the annual meeting of the Achievement Gap Initiative at Harvard University, Cambridge, MA

Lundy, Garvey F. (2003). “The Myths of Oppositional Culture”, Journal of Black Studies 33:450–67

Ogbu, John U. (2004). “Collective Identity and the Burden of ‘Acting White,’ Black History, Community, and Education”, Urban Review 36(1):1–35

Ogbu, John U. and Astrid Davis (2003). Black American Students in an Affluent Suburb: A Study of Academic Engagement, New York: Erlbaum


[1] Oppositional Culture Theory

[2] Vaso Thomas

[3] Black Power movement

[4] resilient

[5] Hip Hop

[6] Tupac Shakur


 




  

   

برچسب ها
مطالب مرتبط
٠٦ ارديبهشت ١٣٩٩

رزومه دکتر زهرا عبدالله

١٧ دي ١٣٩٨

روان‌پریش‌ها

١٧ دي ١٣٩٨

روان‌آزار

١٧ دي ١٣٩٨

رفاه

از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید