محیط­زیست و مبارزان محیط زیست

در سال¬های اخیر مجموعه¬ای از جنبش‌های مشابه، که گاهی اوقات به آنها «محیط¬زیست¬گرایی رادیکال » گفته می‌شود، در عرصه جهانی ظاهر شده¬اند. با وجود پیشینه تاریخی آنها، آنچه اکنون در ارتباط با این جنبش‌ها تازگی دارد ماهیت خصمانه تاکتیک¬هایی است که اغلب به‌کار می¬برند، از جمله حصارکشی، میخ‌کاری درختان، اشغال جنگل و تخریب اموال. به این جنبش گاهی اوقات «مبارزان محیط زیست»  گفته می¬شود و یا به‌صورت کنایه¬آمیز¬تر مقامات آنها را «ترورگرهای محیط زیست » می¬نامند؛ اعضای این جنبش‌ها مستقیماً با مسئله اجتماعی تخریب محیط¬زیست برخورد می¬کنند، با این حال در طول زمان به¬واسطه انتخاب تاکتیک¬ها و راهبردهای خود مشکلات اجتماعی جدیدی را ایجاد می¬کنند.

برخی از ناظران معتقدند که نوشته‌های ادوارد ابی  در اصل الهام¬بخش این جنبش رادیکال زیست‌محیطی بوده است؛ فردی که اصطلاح «خرابکاری » را عمومیت بخشید. علی‌رغم منطق زبانی این اصطلاح، گفتمان¬های فلسفی¬تر مثل «بوم-شناسی عمیق » به همان اندازه تأثیر عمیقی بر مبارزان محیط زیست مدرن داشته¬اند. درواقع، جنبش رادیکال محیط¬زیستی محصول بخش¬های همسانی از تفکر زیست¬محیطی گسترده و فراخوان صریح برای عمل است. مبارزان محیط¬زیست با ترکیب نظریه و عمل، توجه افراد را به مسائل جدی مثل آلودگی، انقراض گونه‌ها، پسماند¬های هسته¬ای و جنگل¬زدایی از طریق کاربرد اقدامات مهم که به‌طور همزمان هدف آن آموزش عمومی و جلوگیری از صدمه بیشتر به زیست¬محیط است، جلب می¬کنند.

ریک اسکارس  مبارز محیط زیست را فردی توصیف می¬کند که به‌طور کلی معتقد به «عمل مستقیم» به‌جای تغییرات افزایشی یا قانونی است، به‌شدت از ارزش¬های تنوع زیستی استقبال می¬کند، سلسله‌مراتب اداری را به نفع سازمان¬دهی فردی تحقیر می¬کند، علی‌رغم تقابل طولانی و خطرات شخصی زیاد دست به‌کار خستگی¬ناپذیر برای نجات محیط زیست می¬زند و آگاهی زیست¬محیطی را که اغلب شامل عنصری معنوی است حفظ می¬کند. مبارزان محیط زیست به‌طور کلی به فلسفه عدم خشونت نسبت به همه موجودات زنده نیز پایبندند؛ با وجود این، تاکتیک¬های به‌شدت خصمانه بخشی از ماهیت این جنبش است. مبارزان محیط زیست، برای مثال، آزمایشگاه‌های آزمایش حیوانات را تخریب می¬کنند، برای مسدودکردن جادهای بهره¬برداری از جنگل زنجیره انسانی تشکیل می¬دهند، به بولدوزرها و دیگر ماشین‌آلات صدمه می-زنند، در مقابل خانه¬ محققان حیوانات تحصن می¬کنند و خطوط برق عملیات استخراج معادن را مختل می¬سازند. با این حال، متخصصان به‌طور کلی متفق¬القول هستند که این محیط¬زیست¬گرایان در طول مبارزات‌شان، شاید به استثنای خودشان، آن هم در موارد نادر، سبب صدمه فیزیکی جدی به هیچ انسانی نشده¬اند.

دیو فورمن ، یکی از مؤسسان نهاد رادیکال زیست¬محیطیِ اول زمین! ، مدعی است که خرابکاری - مقاومت مستقیم در برابر تخریب زمین و اشکال زیستی¬اش- خشونت¬آمیز نیست؛ به این معنا که هرگز هدف آن صدمه¬زدن به هیچ موجود زنده-ای نیست و مراقب است تا هر نوع تهدید فیزیکی احتمالی به مردم را به حداقل برساند. او اضافه می¬کند که خرابکاری نیز انواع مختلفی دارد، چنان‌که هر کس می¬تواند مجری آن باشد و طیفی وسیع از جنبش‌ها هم در جناح راست و هم چپ به‌طور فعال از آن بهره می¬برند، فعالان جنبش نیز می¬پذیرند که راهبردهای عمل مستقیم از قبیل خرابکاری را به‌مثابه بخشی از یک «تنوع تاکتیک¬»، بسته به شرایط به‌کار برند و اینکه گاهی اوقات عمل¬های رادیکال می¬تواند به فعالان جریان اصلی برای انجام مقاصد و اهداف اظهارشده بیشتر کمک کند. با این حال، این مسئله در محافل زیست¬محیطی و در ادبیات جنبش، همچنان مجادله¬برانگیز باقی مانده است.

علاوه‌بر «اول زمین!»، مبارزان محیط زیست همچنین شامل گروه‌هایی از قبیل صلح سبز ، چوپانان دریا ، برخورد اخلاقی مردم با حیوانات ، اتحاد ردوود ، توقف ظلم بر حیوانات هانتیگتون  و دوستان زمین  است. همچنین این نهادها در طی زمان علاوه‌بر راهبردهایی مثل تحریم و محاصره، از تاکتیک¬های کمتر مجادله¬برانگیز مثل مبارزات رسانه¬ای، لابی-گری قانونی و بسیج حول مسائل زیست¬محیطی مثل استثمار حیوانات تا بهداشت اقیانوس¬ها و انرژی هسته¬ای استفاده کرده¬اند. درحالی‌که برخی این گروه‌ها را به‌مثابه افراط¬گرایان رادیکال تلقی می¬کنند، سایرین آنها را به‌منزله نهادینه¬شدن نگرانی¬های زیست¬محیطی و جایگزینی مناسب¬تر برای رادیکالیسم این جنبش می¬دانند.

در دهه 1990، گروه‌های مختلفی از جنبش محیط زیست و حقوق حیوانات، گاهی تحت عناوینی زیر جبهه آزادی حیوانات  و جبهه آزادی زمین ، ظاهر شدند که سوءرفتار خصمانه¬ آنها مستقیم¬تر بود. این نهادها در برابر اقدامات متعدد تخریب راهبردی مالکیت، ادعای حیثیت می¬کردند، از جمله: تخریب پروژه‌های توسعه¬ای که گونه‌های درمعرض خطر را تهدید می¬کرد، تخریب آزمایشگاه‌هایی که با ارگانیسم¬های ژنتیکیِ اصلاح‌شده دست به آزمایش می¬زدند، و آتش¬زدن نمایندگی¬هایی فروش ماشین¬های ابزار ورزشی. به نظر می¬رسد این فعالان به معنای واقعی کلمه تصور می¬کنند که حمایت از محیط¬زیست نیازمند مبارزه است و اینکه طبیعت اگر بخواهد زنده بماند، به مدافعانی فدایی نیاز دارد. این¬ حساسیت‌ها که گاهی‌اوقات به‌عنوان امری اعتقادی در جنبش رادیکال زیست¬محیطی پذیرفته شده است، برساخت مبارزان محیط¬زیست به‌عنوان طبقه خاصی از کنشگران را تصدیق و تا حدودی افزایش تعداد اعمال خرابکارانه زیست‌محیطی (که به آن «خرابکاری بوم » نیز گفته می¬شود) را تبیین می¬کند.

این تاکتیک¬های خصمانه¬تر سبب افزایش علاقه به اجرای قانون شد. اقدامات قانونی متعدد و تلاش¬های ممانعتی فدرال که بر ریشه¬کنی «ترورگرهای زیست¬محیطی» متمرکز شده¬اند، به افزایش چشمگیر در کیفرهای جنایی برای اعمال خرابکاری بوم و علیه شرکت‌های تجاری منجر می¬شود. همچنین، از قوانین ضد ترورگری که پس از حوادث یازده سپتامبر تصویب شد، گاهی علیه محیط¬زیست¬گرایان افراطی استفاده شده است. این وضعیت باعث شد تا برخی فعالان از «هراس سبز » صحبت کنند، که مبتنی بر قیاس با ترس قرمز ضد کمونیستی در دهه 1950 در ایالات متحده است. با وجود دستگیری¬های بسیار، مقامات بر دشواری محدودکردن کامل این فعالیت¬ها اذعان دارند، زیرا هیچ ساختار گروهی رسمی دخیل وجود ندارد و مشکل بتوان در اعمال افراد مستقل دخالت کرد. این دیدگاه با تعریف یک مبارز محیط زیست به‌عنوان کسی که سلسله‌مراتب سازمانی را به سود کنش‌هایی که خود فرد تعیین می¬نماید تحقیر می¬کند سازگار است؛ با این حال، این امر همچنین می¬تواند دست متخصصان را برای اتهامات تروریسم در تصادفی‌بودن آشکارش باز بگذارد. با وجود این، مبارزان محیط زیست به‌طور کلی باید به اصلی که اعلام کرده¬اند، یعنی «اجتناب از آسیب وارد‌آوردن فیزیکی به زندگی انسان¬ها» پایبند باشند که سبب مسئله¬ساز‌شدنِ توسل به برچسب تروریسم از جانب برخی افراد شده است.

بنابراین، مبارزان طبیعت، بخشی پیچیده و متنوع از جنبش زیست¬محیطی مدرن هستند. درحالی‌که بسیاری، انگیزه‌ها و اهدافشان را تحسین می¬کنند، دیگران تاکتیک¬های آنها را به علت خطرناک و تفرقه‌افکن‌بودن نقد می¬کنند. اما اگر بخواهیم در این تناقض تعادل ایجاد کنیم، سنجش فواید مبارزان محیط زیست در ارتقای ارزش¬های زیست‌محیطی و پایداری دشوار است. همچون بسیاری از مسائل اجتماعی دیگر، این نیز نشانه میزان زیادی ابهام و آشفتگی است و جمله قصارِ «ترورگر از نظر یک فرد، مبارزه آزادی برای فردی دیگر است» را به یاد ما می¬اندازد.

همچنین نگاه کنید به: جنگل¬زدایی؛ محیط زیست و آلودگی؛ جرم زیست¬محیطی؛ تخریب زیست¬محیطی؛ عدالت زیست¬محیطی؛ جنبش زیست¬محیطی؛ گرمایش جهانی؛ قانون میهن¬پرستی؛ تغییر اجتماعی؛ جنبش‌های اجتماعی؛ ترورگری؛ ترورگری و تجسس داخلی؛ پسماندهای سمی.

منابع برای مطالعه بیشتر:

             Abbey, Edward. 1975. “The Monkey Wrench Gang”. New York: Avon Books

           Amster, Randall. 2006. “Perspectives on Ecoterrorism: Catalysts, Conflations, and Casualties.” Contemporary Justice Review 9(3):287–301

          Devall, Bill and George Sessions. 1985. “Deep Ecology: Living as if Nature Mattered”. Salt Lake City, UT: Peregrine Smith

       Foreman, Dave and Bill Haywood, eds. 1993. “Ecodefense: A Field Guide to Monkeywrenching”. Chico, CA: Abbzug

       Scarce, Rik. 1990. “Eco-warriors: Understanding the Radical Environmental Movement”. Chicago: Noble

       Shevory, Thomas C. 1996. “Monkeywrenching: Practice in Search of a Theory.” Pp. 183–204 in Environmental Crime and Criminality: Theoretical and Practical Issues,   edited by S. M. Edwards, T. D. Edwards, and C. B. Fields. New York: Garland.


برچسب ها
مطالب مرتبط
٠٦ ارديبهشت ١٣٩٩

رزومه دکتر زهرا عبدالله

١٧ دي ١٣٩٨

روان‌پریش‌ها

١٧ دي ١٣٩٨

روان‌آزار

١٧ دي ١٣٩٨

رفاه

از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید