مجازات اعدام

 برخلاف بیشتر ملل صنعتی که به‌شدت اقدام به مجازات اعدام [1]  را محدود یا ممنوع کردند، ایالات متحده همچنان از این مجازات استفاده می‌کند. به رغم فشارهای بین‌المللی، اعتراض‌های داخلی و برخی بحث‌های پرحرارت علیه این عمل، ایالات متحده تنها دموکراسی صنعتی است که هنوز زندانیان را اعدام می‌کند.

استفادة تاریخی از مجازات اعدام

مجازات مرگ، به‌طور گسترده‌ای در جهان باستان استفاده می‌شد. در قرن هیجدهم پیش از میلاد مسیح، بابل مجازات مرگ را برای 25 جرم تعیین کرده بود، حتی دموکراسی باستانی تجلیل‌شده آتن در قواعد حقوقی خود که در قرن هفتم پیش از میلاد مسیح توسعه یافتند، به‌شدت بر مجازات اعدام متکی بود. حقوق رُم برای اعدام‌هایش با استفاده از روش‌های متغیر، ازجمله مصلوب کردن، به‌خوبی شناخته شده است. در انگلستان، در زمان حکمفرمایی پادشاه هنری هشتم در قرن شانزدهم، تقریباً 72000 نفر اعدام شدند.

در بریتانیا در قرن هفدهم، بیش از 20 جرم وجود داشت که قابل مجازات با مرگ بودند (ازجمله بسیاری از جرایم مالی کوچک). به‌دلیل این شدت، هیئت‌منصفه‌ها اغلب از محکوم‌کردن بسیاری از این مجرمان، خودداری می‌کردند. بریتانیا درنهایت مجازات اعدام را در سال 1971 لغو کرد. فرانسه در سال 1981، به لغو اعدام با گیوتین پیوست. درواقع، درحال‌حاضر، اتحادیة اروپا دولت‌های عضوش را از حفظ قانون مجازات مرگ باز می‌دارد.

  این روی‌گردانی اروپا از مجازات اعدام، ممکن است به اعدام میلیون‌ها یهودی توسط دولت نازی در اتاق‌های گاز هیتلر مرتبط باشد. به‌علاوه، 200 هزار تا 300 هزار معلول کشته شدند، همچنین نزدیک به 25000 مرد همجنس‌خواه، 226 هزار «کولی»[2] و تا 200 هزار نفر فراماسون، 5 میلیون روسی، 3 میلیون اوکراینی، 1.5 میلیون بلاروسی و 1.8 میلیون لهستانی غیریهودی کشته شدند. با به یادداشتن این ارقام متفاوت، می‌توان درک کرد که چرا دولت آلمان آزاد جدید (جمهوری فدرال آلمان)، مجازات اعدام را در سال 1949، اندکی پس از پایان جنگ لغو کرد. به محض اینکه آلمان شرقی (جمهوری دموکراتیک آلمان) در سال 1990 به غرب پیوست، مجازات اعدام در آن کشور نیز لغو شد. بقایای اردوگاه‌های نازی که در سرتاسر آلمان پراکنده بودند، وحشت از اعدام دولتی را به یاد ساکنان می‌آورند.

استفادة کنونی از مجازات اعدام در سطح بین‌الملل

سازمان عفو بین‌الملل، در سال 2006، گزارش کرد که 86 کشور، مجازات مرگ را برای تمام جرایم را لغو کرده‌اند، درحالی‌که 37 کشور دیگر، مجازات مرگ را در به‌طور واقعی لغو کرده‌اند. 73 کشور هنوز مجازات اعدام را اجرا می‌کنند، اما تعداد کشورهایی که واقعاً زندانیان را اعدام می‌کنند، بسیار کمتر است. فهرست کشورهای لغوکننده (همراه با سال لغوشان) طولانی و برانگیزنده است. این فهرست، عبارت‌اند از: ایسلند (1928)، اتریش (1968)، سوئد و فنلاند (1972)، لهستان (1976)، پرتقال و دانمارک (1978)، نروژ، لوگزامبورگو نیکاراگوئه (1979)، هلند (1982)، استرالیا (1985)، نیوزیلند (1989)، ایرلند (1990)، سوئیس (1992)، یونان (1993)، ایتالیا (1994)، اسپانیا (1995) و بلژیک (1996). از سال 1990، چهل کشور مجازات اعدام را لغو کرده‌اند، ازجمله کشورهایی چون قبرس، ارمنستان، صربستان، ساموا، سنگال، کانادا، مکزیک و یونان.

در سر دیگر طیف، جمهوری خلق چین، در سال 2004، حداقل 3400 نفر را اعدام کرد (بیشتر با تیراندازی). درواقع، یک نمایندة دولت جمهوری خلق چین مدعی شد که نزدیک به 10 هزار نفر، همه‌ساله در چین اعدام می‌شوند. دیگر کشورهای برجسته شامل ایران (دست‌کم 159 اعدام)، ویتنام (دست‌کم 64) و ایالات متحده (59 اعدام) هستند. مجازات مرگ معمولاً در دیکتاتوری‌هایی چون چین، کرة شمالی و عربستان سعودی انجام می‌شود.

بحث‌های معاصر مجازات مرگ در ایالات متحده

بحث له یا علیه مجازات مرگ، حول دو موضوع می‌چرخد، مطابقت این مجازات با قانون اساسی و چگونگی بازدارندگی مؤثر آن.

مطابقت با قانون اساسی

 تصمیمات دیوان عالی ایالات متحده در این موضوع سنجیده شده‌اند. بر طبق حکم صادرشده در پرونده فورمن علیه جوریا[3] در سال 1972، قوانین موجود مجازات مرگ مغایر با قانون اساسی اعلام شد؛ زیرا نمایانگر مجازاتی ظالمانه و نامعمول است. بااین‌حال، در سال 1976، در پرونده گِرِگ علیه جورجی[4]ا این رأی صادر شد که فرمولی در قانون اساسی هست که به ایالات اجازه می‌دهد، اعدام‌ها را از سر بگیرند. در سال 1986، در پرونده فورد علیه وین رایت[5] اعدام مجانین ممنوع اعلام شد. به تازگی در سال 2005، در پرونده راپر علیه سیمونز[6]، اعدام کسانی که پیش از 18 سالگی مرتکب جرم شده‌اند، ممنوع شد.

بازدارندگی

اگرچه این موضوع هنوز به‌شدت مورد بحث قرار می‌گیرد، اما شواهدی علمی در دست نیست که طبق آن، مجازات مرگ عاملی بازدارنده برای آدم‌کشی است یا اینکه به کاهش میزان قتل می‌انجامد. تلاش‌ها برای مرتبط‌کردن قوانین مجازات اعدام یا اعدام‌های واقعی با میزان آدم‌کشی، ناموفق بوده‌اند. ایالات متحده، تنها دموکراسی صنعتی استفاده‌کننده از مجازات اعدام است و میزان بسیار بالاتر قتل نسبت به هریک از این ملل را دارد. در میان ایالت‌های ایالات متحده، بیشتر آن‌هایی که مجازات اعدام را لغو کردند، دارای میزان پایین قتل هستند، اگرچه آلاسکا و میشیگان دارای سطوح به‌نسبت بالای قتل هستند. میزان اعدام در تگزاس، بسیار بیشتر از ایالت‌های دیگر بوده و همچنان هم میزان قتل در این ایالت بالاست. در مجلس قانون‌گذاری ایالت نیویورک، مجازات مرگ از سال 1977 تا 1995، سالانه مورد بحث قرار می‌گرفت. بحث‌ها در اصل، حول این موضوع بودند که آیا مجازات مرگ عامل بازدارنده‌ای برای قتل هست یا خیر؟ هر سال آراء کافی برای تأیید مجازات مرگ وجود داشت، اما برای باطل‌کردن وتوی فرماندار، رأی کافی وجود نداشت. یک فرماندار جدید حامی مجازات مرگ، در سال 1995، به‌قدرت رسید و این لایحه را قانونی کرد.

بندهای محکومان به اعدام

در ایالات متحده، برای زندانیان محکوم به مرگ، نامعمول نیست که برای بیش از 20 سال در بند محکومان اعدام بمانند. یک مجرم ممکن است حتی روزها، ساعت‌ها یا دقایقی در زندان بماند، زیرا دادگاه حکم اعدام او را صادر کرده است. مخالفان می‌گویند که آمادة مرگ‌ شدن، سپس موقتاً حبس کردن، تنها برای اینکه پس از آن بمیرد، نشان‌دهندة سبعیت بی‌نهایت است. اگرچه مقامات قانونی ایالات متحده، ممکن است این نیت را نداشته باشند، اما انزوای طولانی‌مدت افراد محکوم به مرگ، شکنجه‌ای خاص است که در هیچ‌جای دیگری در دنیای مدرن یافت نمی‌شود.

بی‌گناهی و معکوس‌شدن محکومیت

در سال 2003، فرماندار ایلینوی، جرج رایان در حکم مجازات مرگ تمام زندانیان ایالتی واقع در بند اعدامی‌ها تخفیف داد. او این کار را به این دلیل انجام داد که افراد دیگری که منتظر اعدام بودند، پس از اینکه بی‌گناهی‌شان با آزمایش دی.‌ان.‌ای مشخص شده بود، آزاد شدند. بررسی‌ها نشان داد که برخی افراد بی‌گناه در ایالات متحده، طی سال‌های اخیر اعدام شده‌اند، تا اندازه‌ای به‌دلیل اعمال غیرقانونی پلیس و افراد مسئول پیگرد قانونی در دریغ‌کردن ارائه شواهد یا درخواست از شاهدان پیگیرد برای اینکه اظهارات خلاف واقع بیان کنند. همچنین، افراد بی‌گناه براساس عدم صلاحیت و عدم امانت‌داری برخی دانشمندان حقوقی شاغل در آزمایشگاه‌های دولتی جرم، به مرگ محکوم شدند. مقامات قانونی ایالات متحده، بااین‌حال باید پیامدهای سیاسی چنین خطاهایی را درک کنند. زمانی که مجازات مرگ اجرا شده باشد، البته هیچ راهی برای جبران آن وجود ندارد.

هزینه‌های اقتصادی مجازات اعدام

عموماً پذیرفته شده است که هزینة اجرای مجازات مرگ، به‌عنوان تنبیهی برای قتل، بیشتر از هزینة زندگی در زندان بدون عفو مشروط است. این هزینه‌ها پیامد محاکمه‌های طولانی، دادخواست‌ها و افزایش هزینه‌های امنیتی برای افراد محکوم به مرگ هستند. افزایش نسبت محافظ به زندانی، معمولاً در بندهای اعدامیان، برای پیشگیری از شرمساری مقامات دولتی به‌دلیل خودکشی محکومان به مرگ مشاهده شده است. در مواردی که زندانیان محکوم به مرگ می‌کوشند خودکشی کنند، کارکنان زندان قهرمانانه برای نجات زندگی آنان تلاش می‌کنند؛ بنابراین، آن‌ها می‌توانند زنده بمانند تا به درستی طبق مجازات تعیین‌شده توسط قانون، اعدام شوند.

اعدام‌های علنی در برابر غیرعلنی

در بخش اعظم قرن نوزدهم، بیشتر اعدام‌های ایالات متحده به شکل علنی انجام شد. به دارآویختن اغلب در مرکز بخشداری در میانه روز صورت می‌گرفت تا بیشترین تعداد تماشاگران را جذب کند. منطق این بود که این تشریفات هشدارهایی برای تمام آن‌هایی که می‌خواهند بزهکار شوند، فراهم می‌کند و بنابراین بازدارنده‌های مهمی هستند. بااین‌حال، در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، اعدام‌ها در ایالات متحده به‌تدریج پشت دیوارهای زندان و معمولاً در میانة شب انجام می‌شدند تا کمترین توجه را جلب کنند. همچنین، دادگاه‌های امریکا حکم داده‌اند که هیچ حق قانونی برای این وجود ندارد که زندانی بر اعدام علنی یا تلویزیونی تأکید کند. برخی می‌گویند که اگر سیاست‌گذاران ایالات متحده، اثر بازدارندة اعدام را جدی گرفته بودند، اعدام‌ها باید با بیشترین میزان علنیت انجام می‌شدند، نه در خفا.

نژادپرستی و مجازات مرگ

شواهدی گسترده وجود دارد مبنی بر اینکه وقتی قربانی سفیدپوست باشد، احتمال بسیاری دارد که مجرم به مرگ محکوم شود تا وقتی که قربانی سیاه‌پوست باشد. این الگو نشان می‌دهد که زندگی سفیدپوستان، بسیار ارزشمندتر از زندگی شهروندان سیاه‌پوست است. نقطة مقابلی که گاهی ذکرشده این است که دادگاه‌ها، تعقیب‌کنندگان و هیئت‌های منصفه،‌ باید به استفاده از مجازات مرگ بیشتر در مواردی تشویق شوند که قربانیان سیاه‌پوست‌اند، نه اینکه قربانیان سفیدپوست هستند.

دین و مجازات مرگ

 بسیاری از فرقه‌های مسیحی، به صراحت با مجازات اعدام مخالفت می‌کنند، ازجمله کلیسای کاتولیک روم که رهبری آن به‌ویژه از زمان پیوستن آن به جنگ‌های ضد سقط جنین در امریکا، در آغاز دهة 1970، بسیار فعال شده است. کاتولیک رومی بر «حامی زندگی»[7] بودن تأکید دارد که طبقه آن، اعضا گزینه دیگری جز مخالفت با مجازات اعدام ندارند. بسیاری از فرقه‌های پروتستان نیز با مجازات اعدام مخالف‌اند، ازجمله باپتیست‌ها، پیروان کلیسای اسقفی، لوتری‌ها، متدیست‌ها، وابستگان به کلیسای مشایخی پروتستان و کلیسای متحد مسیح. بااین‌حال، کلیساهای اوانجلیک، بنیادگرا و عید پنجاهه از مجازات مرگ حمایت می‌کنند و عهد عتیق را به‌عنوان تأیید نظر خود ذکر می‌کنند.

روش‌های مدرن اعدام

در قرن نوزدهم، بیشتر اعدام‌های ایالات متحده از طریق به دارآویختن بودند. تیراندازی نیز گزینه‌ای بود که در برخی ایالت‌ها به‌کار گرفته می‌شد. با پیشرفت فناوری، اعدام از طریق برق به یک گزینه تبدیل شد و در سال 1888، نیویورک نخستین ایالتی بود که از این فن استفاده کرد. گاز کشنده در سال 1924، در نوادا معرفی شد. در قرن بیستم، تزریق هوا به روش غالب اعدام تبدیل شد. هر روش جدید اعدام، به‌عنوان روش انسانی‌تر کشتن، توجیه شده است. تزریق هوا گاهی انسانی‌تر از دیگر فنون اعدام تلقی شده است؛ زیرا از فنون ضدعفونی پزشکی استفاده می‌کند که شامل تخت‌های متحرک بیمارستانی، دارو و یک لوله درون رگی است. بااین‌حال، این روش درحال‌حاضر، موضوع دعوی قضایی به منزله منابع رنج و بی‌رحمی و مجازات غیرمعمول است.

تاریخچة مجازات اعدام در ایالات متحده

از آغاز تجربة استعماری امریکا، این کشور با مجازات اعدام بیگانه نبوده و از مستعمره‌ای به مستعمرة دیگر تفاوت‌هایی وجود داشته است. مثالی برجسته از اعدام مشتاقانه را می‌توان در کشتن کسانی یافت که مظنون به جادوگری در مستعمرة خلیج ماساچوست، طی قرن شانزدهم بودند. از سوی دیگر، در مستعمره ماین، مجازات مرگ هرگز بسیار رایج نبود.

ایالات متحده از این نظر یگانه است که به ایالت‌های عضو اجازه می‌دهد که خود فرد استفاده از این افراطی‌ترین مجازات‌ را انتخاب کند. در زمان نوشتن این مدخل، 9 ایالت از 50 ایالت امریکا (میشیگان، ویسکانسین، ماین، مینسوتا، داکوتای شمالی، آلاسکا، هاوایی، ویرجینیای غربی و آیووا)، قوانینی که مجازات اعدام را مجاز می‌شمارند، لغو کرده‌اند؛ 5 ایالت اعلام کردند که قوانین مجازات اعدام در آن‌ها برخلاف قانون اساسی است (ورمونت، رُدآیلند، نیویورک، کانزاس و ماساچوست) و 2 ایالت دارای مهلت قانونی استمهال اعدام هستند (ایلینوی و نیوجرسی).

میشیگان و ویسکانسین، نخستین ایالت‌هایی بودند که به ترتیب در سال‌های 1847 و 1853، مجازات اعدام را لغو کردند. در سال 1876، ماین مجازات مرگ را لغو کرد، در سال 1883، دوباره آن‌را برقرار کرد و سرانجام در سال 1887، مجازات اعدام را لغو کرد. در هر سه ایالت، دغدغة چشمگیری در مورد تبعیض نژادی و قومی در کاربرد مجازات مرگ وجود داشت.

الغای مجازات اعدام در عصر ترقی‌خواهی، زجرکشی و برقراری دوباره

عصر ترقی‌خواهی، عموماً به‌عنوان دو دهة نخست قرن بیستم تعریف شد و زمانی بود که بسیاری از اصلاحات قانونی، بنیان نهاده شد. دو ایالت، قوانین مجازات مرگ خود را لغو کردند و از آن زمان، هیچ تغییری در آن نداده‌اند. مینسوتا در سال 1911، مجازات مرگ را لغو کرد؛ داکوتای شمالی در سال 1915، به دنبال آن رفت و با یکی از پایین‌ترین نرخ جرم در امریکا، انگیزة کمی برای احیای اعدام داشته است. در برخی ایالت‌های دیگر که طی این عصر مجازات مرگ را لغو کردند (کلورادو، آریزونا، میسوری و تنسی)، زجرکشی پس از الغای قانون مذکور، معمولاً تا برقراری دوبارة مجازات اعدام به‌عنوان گزینة بهتر از میان دو گزینة «بد»، بدون مجازات باقی ماند. رادیکال‌های سیاسی و رکودهای اقتصادی، مسئول برقراری دوبارة این قانون در واشنگتن، اورگون، کانزاس و داکوتای جنوبی بوده است.

وقتی آلاسکا و هاوایی در سال 1957 به اتحادیه پیوستند، هر دو ایالت، گزینة خود برای لغو مجازات اعدام را اعمال کردند. قانون‌گذاران هر دو ایالت نگران بودند که اگر مجازات مرگ قانونی شود، اقلیت‌های قومی محلی از چنین اعدام‌هایی ضربه خواهند دید، همان‌طور که این الگو در دوره مستقل‌بودن ایالت نیز وجود داشته است.

آیووا در سال 1872 مجازات مرگ را لغو، در سال 1878 دوباره آن‌را برقرار و سپس در سال 1965 دوباره آن‌را الغا کرد. آیووا هم میزان جرم پایینی دارد و هم جمعیتی همگن. همانند آیووا، ویرجینیای غربی در سال 1965، قانون مجازات مرگ را لغو کرد و با میانگین اندک جرم و جمعیتی که بیشتر سفیدپوست هستند، برقراری دوبارة آن بعید به‌نظر می‌رسد.

ایالت‌های مردد

چندین ایالت شهری با جمعیت‌های وسیع و ناهمگن، نرخ‌های قتل بالایی دارند و بسیاری از زندانیان آن‌ها، در بند اعدامی‌ها به سر می‌برند؛ اما وقتی موضوع به اجرای عملی اعدام مربوط می‌شود، به کندی عمل می‌کنند. این وضعیت را می‌توان در کالیفرنیا، پنسیلوانیا و اوهایو مشاهده کرد. هر سه ایالت دارای صدها زندانی منتظر اعدام هستند، اما هرکدام از این ایالت‌ها، از زمانی که دیوان عالی فرمولی را در قانون اساسی برای قوانین مجازات اعدام یافت، افراد اندکی را اعدام کرده‌اند.

جنوب

در بسیاری از ایالت‌های جنوبی کنفدراسیون سابق، به تازگی مقداری احترام برای آن‌هایی پدید آمده است که مخالف مجازات اعدام هستند. در بسیاری از این ایالت‌ها، به تازگی تماس‌هایی برای استمهال اعدام تا زمانی که پژوهش‌ها بتوانند مشخص کنند که آیا قوانین مجازات مرگ ایالتی، به شکلی منصفانه اجرا شده‌اند یا خیر، صورت گرفته است. این موضوعی مهم است، زیرا مجازات مرگ در این منطقه، بسیار بیشتر از قسمت‌های دیگر این کشور، مورد استفاده قرار گرفته است. در این مناطق، کلیسای کاتولیک روم و و نهادهای دیگر، به نحوی فزاینده به منتقدان پر سروصدای اعدام تبدیل شده‌اند.

تگزاس

 در «ایالت تک‌ستاره»[8]، جمعیت انبوهی در بند اعدامی‌ها هستند؛ اما این ایالت، از سال 1977، بیش از یک‌سوم از تمام زندانیان ایالات متحده را نیز اعدام کرده است. درحالی‌که ایالت‌های دیگر، در حال آهسته‌کردن فرایند اعدام بوده‌اند، تگزاس با افزایش بیش‌ازپیش درصد زندانیان امریکایی که باید اعدام شوند، رو به جلو حرکت می‌کند. طی 30 سال گذشته، یک عضو اسپانیایی‌تبار مجلس قانون‌گذاری این ایالت، به‌طور مرتب لایحة لغو مجازات مرگ را ارائه‌کرده که معمولاً نادیده گرفته شده است. یک عضو امریکایی آفریقایی‌تبار مجلس قانون‌گذاری که حامی لغو مجازات اعدام بود، با محکومیت از طرف مطبوعات، انجمن وکلای ایالت و اداره خدمات درآمد داخلی[9] مواجه شد.  آیندة پیش‌بینی‌شدة مجازات اعدام در ایالات متحده

بسیاری از ناظران اجتماعی، پیش‌بینی می‌کنند که مجازات مرگ در چند سال آینده لغو شود. چندین مبنا برای این پیش‌بینی وجود دارد، یعنی تفکری آرزومندانة ساده‌ای نیست.

تمام ملت‌های غربی دیگر، این عمل را لغو کرده‌اند، یعنی افزایش فشار بر ایالات متحده برای رسیدن به این استاندارد؛

ایالت‌های بسیاری در تمام قسمت‌های این کشور، لوایح تعلیقی را تصویب کرده یا به‌طور جدی پیگیر آن هستند؛

در برخی ایالت‌ها، زندانیان بسیاری به‌دلیل پرسش‌های قانونی جدی، در مورد کیفیت محاکمه‌شان، از بند اعدامی‌ها خارج شده‌اند.

 جان گالیهر[10]

و نیز ببینید: پروژه اثبات بی‌گناهی؛ آدم‌کشی؛ زندان؛ فرضیه خرده‌فرهنگ خشونت


بیشتر بخوانید:


   Amnesty International. 2006. “Facts and Figures on the Death Penalty.” Retrieved December 14, 2007 (http:// www.amnesty.org/en/report/info/ACT50/006/2006).Bedau, Hugo Adam, ed. 1964. The Death Penalty in America: An Anthology. Garden City, NY: Doubleday.———. 1997. The Death Penalty in America: Current Controversies. New York: Oxford University Press.Death Penalty Information Center. (http://www.death penaltyinfo.org).Galliher, John F., Larry W. Koch, David Patrick Keys, and Teresa J. Guess. 2005. America without the Death Penalty: States Leading the Way. Boston: Northeastern University Press. Innocence Project. (http://www.innocenceproject.org)


[1] . Capital Punishment

[2] . Gypsies

[3] . Furman v. Georgia

[4] . Gregg v. Georgia

[5] . Ford v. Wainwright

 [6] . Roper v. Simmons

[7] .pro-life

[8] . Lone Star State

[9] . Internal Revenue Service

 [10] . John F. Galliher


 


 


  

برچسب ها
مطالب مرتبط
٠٦ ارديبهشت ١٣٩٩

رزومه دکتر زهرا عبدالله

١٧ دي ١٣٩٨

روان‌پریش‌ها

١٧ دي ١٣٩٨

روان‌آزار

١٧ دي ١٣٩٨

رفاه

از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید