گرمایش جهانی
گرمایش جهانی[1] یکی از دلایلی که کرۀ زمین مملو از حیات است وجود نوعی اثر گل خانه ای طبیعی است. کرۀ زمین توسط خورشید گرم می شود. پس از برخورد اشعههای خورشید به زمین، بسیاری از آنها مجدداً به فضا بازتاب میشوند و اگر هیچ گازی در اتمسفر برای نگه داشتن گرمای ناشی از این اشعههای تابیده وجود نداشت، سیاره زمین بسیار سردتر میشد. از زمان آغاز انقلاب صنعتی، تغییر فعالیت های اقتصادی، تمرکز بر گازهای گل خانه ای جذب کنندۀ گرما (جی.اچ.ج.ها) [3] را در اتمسفر افزایش داده است. مدل های آبوهوایی تولیدشده توسط رایانه نشان میدهد که افزایش تدریجی این نوع گازهای گل خانههای اضافی، مخصوصاً دی اکسید کربن[4] ناشی از مصرف سوخت های فسیلی، سطح کرۀ زمین را گرم خواهد کرد. فرضیه از این قرار است که افزایش دمای جهانیِ ناشی از افزایش انتشار گازهای گل خانه ای توسط انسانها را افزایش خواهد داد و این افزایش دما در مقابل، سطوح یخی جهان را آب خواهد کرد، سطح دریاها بالا خواهد آمد و رخدادهای هوایی شدید نظیر طوفان ها و سیل ها را افزایش خواهد داد، که اینها تحت عنوان گرمایش جهانی نامگذاری شده است. طبق نظر هیئت بین دولتی تغییرات آبوهوایی (آی.پی.سی.سی)[5] - شبکه ای جهان گستر از دانشمندان که در 1988 توسط سازمان جهانی هواشناسی[6] و برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد[7] برای گزارش همۀ جنبههای گرمایش جهانی تشکیل شد- میانگین جهانی سطح دما از اواخر قرن نوزدهم حدود 1 درجۀ فارنهایت افزایش یافته است. گرمترین 10 سال قرن بیستم، جملگی در 15 سال آخر آن قرن رخ داد، و سال 1998 از این نظر رکورددار است. در مقیاس جهانی، سطح دریاها 4 تا 8 اینچ نسبت به قرن گذشته بالا آمده است. این مشاهدات به نظر با آنچه مدلهای آب وهوایی پیش بینی می کند، سازگار است: افزایش تراکم گازهای گل خانه ای در اتمسفر، همچون پتوی نگهدارندۀ حرارت عمل میکند و دمای جهانی را افزایش می دهد، حرارت بالا موجب گرمشدن و گستردهشدن اقیانوس ها خواهد شد، شدّت تندبادهای دریایی افزایش خواهد یافت و مواردی از قبیل.
در نتیجۀ همانندی مشهود بین انتظارات نظری و مشاهدات، بسیاری از دانشمندان، سیاست گذاران و متخصصان محیط زیست معتقدند که اقدام برای کاهش انتشار بیشتر گازهای گل خانه ایِ افزایشدهندۀ دما، امری ضروری است. از سال 1997، بیش از 150 کشور به پیمان کیوتو[8] پیوسته اند که هدف آن کاهش انتشار دی اکسید کربن بوده است. پیمان کیوتو نخستین گام در راستای کاهش گرمایش جهانی است امّا با توجه به اینکه با میزان کاهش گازهای گل خانه ای پیشنهادشده توسط هیئت بین دولتی تغییرات آبوهوایی، که امری عظیم و پرهزینه است، از سطح مورد انتظار کمتر است، بخشی از گرمایش اجتناب ناپذیر به نظر می رسد. این وضعیت اتخاذ برخی راهبردهای انطباقی برای جلوگیری یا کاهش پیامدهای ناخوشایند را ضرورت می بخشد. انطباق های ممکن، شامل مقابله با افزایش سطح دریا و گردبادهای دریایی و همچنین تضمین امنیت غذایی است. بنابراین، بهطور کلی، چارچوببندی گرمایش جهانی بهعنوان مسئله اجتماعی میتواند نوعی موفقیت جزئی به حساب آید. محدودیت های عمدۀ آن عبارتند از غیبت ایالات متحده از پیمان کیوتو، خروج احتمالی کانادا از آن، این احتمال که بسیاری از کشورهای اتحادیۀ اروپا نتوانند به اهداف مورد نظر در کاهش گازهای گلخانهای دست یابند، و چالش پیوستن چین و هند به فرایند کیوتو.
بازاریابی مسائل اجتماعی
شرایطی مانند نازکشدن لایۀ اُزن و گرمایش جهانی میتواند بدون آگاهی از آنها وجود داشته باشد. در هر دو مورد، نظریه پردازی و مشاهدات علمی نیاز است تا شرایط فرضی به خطری درخور توجه تبدیل شود. هشدارهای علمی مبنی بر اینکه که انتشار گازهای گل خانه ای میتواند سیاره زمین را گرم کند، از اواخر دهۀ 1950 آغاز شد و بهطور پراکنده تا سال 1988 ادامه یافت. بخش اعظم این هشدارها نادیده گرفته شد. لازمۀ تبدیل این هشدارها به یک مسئله اجتماعی بادوام- مشکلی که مستلزم توجه سیاسی، سیاست گذارانه و عمومی و همراه با پیوندهای انضمامی برای اقدام باشد- نیاز به مجموعه ای از شرایط و پدیدههای ایجادکننده آن دارد. این موارد عبارتند از مجموعه بزرگتری از مطالبه گران به جای صرفاً دانشمندان، همکاری رسانهها، رخدادهای شدید دنیای واقعی برای سنگینکردن بار مسئولیت، استعارههای پیونددهنده به فرهنگ عامّه و نوعی زمینه نهادی و فرهنگ موضوعی است که از این مسئله اجتماعی پشتیبانی کند. تحت شرایط ایده آل، این عوامل نوعی گردباد فرهنگی به وجود میآورد -سلسله ای شدیداً در حال تکامل و پیشرونده از رویدادهای پویا و اغلب غیرمنتظره که نوعی گرداب ایجاد می کند که حوزههای مختلفی را در می نوردد و نوعی حضور بسیار پرسروصدا و عملی درباره این مسئله اجتماعی به وجود میآورد. واضح است که فرهنگهای موضوعی، استعارههای پیونددهنده و گردبادهای فرهنگی نمی تواند به شکل ارادی ایجاد شود. گرمایش جهانی بهعنوان یک مسئله اجتماعی قابل بازاریابی دارای برخی کاستیهای واقعی است.
فرهنگهای موضوعی و رخدادهای جهان-واقع
فرهنگهای موضوعی شامل مجموعهای از مسائل اجتماعی مرتبط است که به دغدغههای اساسی در جامعه تبدیل میشود. شاید روشنترین نمونۀ آن هر چیزِ مربوط به امنیت پس از حملات تروریستی یازدهم سپتامبر در ایالات متحده باشد. یک فرهنگ موضوعی دیگر حول ترس از بیماری های در حال ظهور، از بیماری ابولا و جنون گاوی گرفته تا ویروس نیل غربی، سارس (بیماری تنفسی حاد با بروز ناگهانی)[9] و آنفلونزای مرغی، ایجاد شد. یافتههای علمی یا رخدادهای جهانواقعِ مرتبط با این مسائل بلافاصله برای پوشش رسانهای و جلب توجّه سخنگویان حوزههای عمومی متفاوت انتخاب میشوند. مسائل اجتماعی که میتوانند به یک موضوع فرهنگی گسترده پیوند داده شوند، نسبت به مسائلی که با هیچ موضوع فرهنگی باب روزی تناسب یا همخوانی ندارند، توجه طولانی تری را به خود جلب میکنند. روشن است که طرفداران یک مسئله اجتماعی ترجیح میدهند به موضوع فرهنگی موجود پیوند بخورند و توجهات را جلب کنند. البته این پیوندها خودکار یا تضمینشده نیستند.
در طول دهه 1980، یک موضوع فرهنگی حول اتمسفر ایجاد شد، به نحوی که شماری از مسائل اجتماعی از این حوزه، با توالی سریع از آن پدیدار شدند. این نظریه عمومی مبنی بر این که تغییرات آب وهوایی که موجب انقراض دایناسورها شده است، با هیاهو بر سر خطر زمستان هسته ای دنبال شد. امّا جنگ سرد پس از 1985 فروکش کرد، درست زمانی که سوراخ لایۀ اُزن کشف شد. در اینجا زمانبندی قابل توجه است. پس از موفقیت مذاکرات پیمان مونترال در سال 1987، مشکل لایۀ اُزن درست در زمانی تا حد زیادی حل شد که تغییرات آب و هوایی بهعنوان مشکلِ مورد توجهِ افرادِ مشهور پدیدار شد. پیش از «تابستان گل خانه ای[10]» سال 1988، به ادعاهای مطرحشده دربارۀ گرمایش جهانی توجه اندکی شده بود. امّا حرارت شدید در آن تابستان و خشکسالی در آمریکای شمالی، که با آتشسوزی پارک ملّی یِلواستون[11] همراه شد، موجبات طرح موضوع را فراهم کرد. مطالبات زیادی برای اقدام وجود داشت و پیمایش ها حاکی از آن بود که عموم مردم از خطر آگاهی دارند.
در سال های بعد، به رغم وجود رویدادهای هوایی شدید نظیر سیلهای سال 1993 در رودخانه میسیسیپی، تغییرات آب وهوایی به مسئله ای ثانوی در ایالات متحده تبدیل شد. این امر در تضاد مستقیم با شرایط اتحادیه اروپا بود که نقش رهبری برای خود قائل بود و پیمان کیوتو را ترویج می کرد. رخدادهای جهان واقعی در اروپا موضوعی محوری بودند، به طوری که انگلستان طوفان عظیم سال 1987 و آلمان سیل ها و طوفان هایی را تجربه کردند که خساراتی بالغ بر بیش از یک میلیارد دلار آمریکا بر جای گذاشت. دانشمندان آلمانی تصویری افراطی از «فاجعۀ آبوهوایی قریب الوقوع»-یک کلیما-کاتاسروفه[12]- ترسیم کردند و این عبارت در گفتمان سیاسی و رسانهها اقبال زیادی کسب کرد. اتفاق نظر ایجادشده در اتحادیه اروپا، که تا حدودی تلاش برای ایجاد حضور بین المللی قوی و متحد برای این بلوک بود، در زمینه نهادی بسیار متفاوتی نسبت به ایالات متحده، شکل گرفت. نظام سیاسی ایالات متحده نسبت به منافع لابی کننده خارجی (نظیر شرکت های نفتی) بسیار گشوده است و تعداد محدودی از سناتورهای قدرتمند که ریاست کمیتههای کلیدی محیط زیستی را برعهده دارند، می توانند از قانونگذاری جلوگیری کنند. بهعلاوه، تعداد نسبتاً اندکی از «شکاکان آب وهوا[13]» که توافق بر سر گرمایش جهانی را به چالش می کشند، در ایالات متحده توجه زیادی کسب کرده اند امّا در اتحادیه اروپا عمدتاً حضور ندارند. موفقیت انتخاباتی احزاب سبز در اروپا نیز احزاب عمدۀ اروپایی را به تلاش در راستای برجستهکردن موضوعات زیست محیطی هدایت کرده است. سرانجام اینکه، اصول احتیاطی، پیشرفت قابلتوجهی در اروپا داشته و به ترویج اقدام تحت شرایط نامطمئن کمک کرده است. در مقابل، ایالات متحده بر لزوم مطالعۀ بیشتر تأکید دارد و اقدامات داوطلبانه را ترجیح می دهد.
استعارههای پیونددهنده و عدم اطمینان علمی
درحالیکه عوامل ترسیمشده در بخش قبلی منعقد شدند تا توافقی اولیه و درجه ای از نزدیکی دربارۀ گرمایش جهانی را در اتحادیه اروپا ایجاد کنند، امّا متعاقب تابستان گل خانه ای 1988، پسرفتی علیه موضوع مذکور در ایالات متحده به وجود آمد. درحالیکه فشار عمومی تفاوتی قابل توجه در واکنش به سوراخ لایۀ اُزن ایجاد کرد امّا عموم مردم ایالات متحده فهمی ضعیف از گرمایش جهانی دارند و در واقع اغلب آن را با سوراخ لایۀ اُزن اشتباه میگیرند. موضوع سوراخ لایۀ اُزن مزیت آشکاری دارد چراکه با استعارۀ «نفوذ» در بازی های ویدئویی و جنگ ستارگان مرتبط است. مختصراً گفته شده است که سوراخ لایۀ اُزن منجر به افزایش بمباران زمین توسط اشعههای مرگبار می شود. برای هرکسی آشکار است که «سوراخ» نوعی نقص است؛ آنچه که، یک سپر محافظتی نباید داشته باشد. در مقابل، اثر گلخانهای شبیه نوعی پدیدۀ طبیعی خوشخیم و ضروری به نظر می رسد. گرمایش جهانی، بسط این پدیده است که مشکلِ یافتنِ «اثر انگشت» بشر را در میان فرایندهای متغیر و پیچیدۀ طبیعی ایجاد می کند.
بنابراین، بهطور کلی آشکار است که هیچ استعاره حاضر و آمادهای در فرهنگ عامّه وجود ندارد -همانند «غذاهای فرانکناشتیانی[14]» که ویژگیهای ژنتیکی آنها دستکاری شده است- که تصویری ساده برای درک علم تغییرات آبوهوایی مهیا سازد. گرمایش جهانی همچنان یک موضوع علمی پیچیده است و جای تعجب ندارد که تحقیقات حاکی از آنند که عموم مردم، از عوامل ایجادکنندۀ آن یا ابزار احتمالی مقابله با آن، اطلاع اندکی دارند. این امر بیش از هر کجا در موج فروش اتومبیلهای شاسی بلند[15] (اس.یو.وی.ها)[16] مشهود است؛ درست همان گونه که دانشمندان نسبت به لزوم کاهش انتشار دی اکسید کربن هشدار می دهند.
درحالیکه بخش عمدۀ مباحث در آمریکای شمالی و انگلستان دربارۀ گرمایش جهانی است، دانشمندان مفهوم «تغییرات آب وهوایی» را ترجیح می دهند چراکه مدلهای رایانه ای پیش بینی می کنند بعضی بخش های دنیا میتواند به موازات گرمشدن بخش های دیگر، خنک تر شود. در واقع، این اصطلاح نظریه پردازی میکند که کوههای یخِ در حال ذوبشدن میتواند کمربند حامل اقیانوس اطلس را آرام کند- جریان عظیم آب در اقیانوس که آب وهوای آمریکای شمالی و اروپا را متعادل میسازد- و سرمای جهانی را موجب شود. این ایدۀ فیلم هالیوودی، روز پس از فردا[17] بود، اگرچه در سرعت و بزرگی این گذار شدیداً مبالغه شده بود. پیش بینی های متفاوت حاکی از سردشدن یا جوشآمدن سیاره زمین در پی اثر گل خانه ای لجام گسیخته- که با اختلافات زیادی در تخمین پدیدهای نظیر بالاآمدن سطح دریاها همراه است- به ایجاد سردرگمی منجر می شود، به تخریب اقتدار علم کمک میکند و دستاویزی را در اختیار منتقدان قرار میدهد تا توافق نظر ظاهری را به چالش بکشند.
درحالیکه افزایش غلظت گازهای گل خانه ای در اتمسفر آشکار است و دمای کرۀ زمین حدود یک درجۀ فارنهایت نسبت به قرن گذشته افزایش یافته است، هم میزان گرمشدن احتمالی و هم درجهای که میتوان به تأثیرات انسانی نسبت داد، نامعلوم باقی می ماند. هیئت بین دولتی تغییرات آبوهوایی در گزارش های متعدد، با اطمینان بیشتری ابزار داشته که تأثیر انسانی مشهود و برجسته است. امّا مدل های آب وهوایی که نهایتاً می کوشند تا بین اتمسفر، اقیانوسها و سطح زمین پیوند برقرار کنند درحالحاضر فوق العاده پیچیده و درعینحال ابتدایی هستند. مثلاً دربارۀ این موضوع که ابرها چگونه دمای آتی را متأثر می سازند قطعیت زیادی وجود ندارد. مناقشۀ قابل توجهی هم در خصوص میزان افزایش دمایی وجود دارد که می توان به تابش خورشیدی درحالتغییر نسبت داد.
در سال های اخیر این مناقشات در حوزههای عمومی مشهودتر شده است. هیئت بین دولتی تغییرات آبوهوایی، تا حدی به خاطر تلاش هایش برای ایجاد توافق حول موضوعاتی که هنوز مباحثه دربارۀ آنها ادامه دارد، هم از بیرون و هم از درون مورد انتقاد واقع شده است. همچنین به خاطر ایجاد زودهنگام نمادی از «چوب هاکی» برای نمایش گرمای ناگهانی و شدید در صد سال گذشته مورد انتقاد است؛ مدعیات شکاکان آب وهوایی نیز افزایش یافته است، اگرچه رویکرد بسیاری از کسانی که موضع هیئت بین دولتی تغییرات آبوهوایی را زیرسؤال میبرند میتواند دارای مشکل باشد. بهویژه اینکه این منتقدان عیب یا معمایی معین را یافته و بی وقفه به آن حمله می کنند- نظیر مدل چوب هاکی یا تحقیق دربارۀ دمای هوا در دورۀ قرون وسطی- و این تصور را ایجاد می کنند که واقعیت گرمایش جهانی تنها با این دغدغه دچار فراز و فرود میشود. همین که موضوع «حل شد»، آنها به «عیب» جدیدی رو میکنند و فرایند تکرار می شود.
دیدگاه کنونی دربارۀ گرمایش جهانی
به رغم این مناقشات، گرمایش جهانی بهعنوان موضوعی مشهور در اوایل قرن 21 احیا شد. مجدداً بار رخدادهای جهان واقعی نظیر موجهای گرما، آتشسوزی جنگلها، سیلها، گردبادهای دریایی و به ویژه طوفان کاترینا را بر دوش کشید. درحالیکه مناظرههای علمی شدیدی اینکه آیا گردبادهای دریایی بیشتر یا شدیدتر شده درگرفته است، امّا در قلمرو عمومی، طوفان کاترینا بهعنوان نشانه ای از خطرات ناشی از گرمشدن سیاره زمین، پذیرفته شده است. در بحبوحه هزینههای رکوردشکن تأثیرات شدید آبوهوایی، شرکت های بیمه نخستین گروهی هستند که به جرگۀ تأییدکنندگان گرمایش جهانی پیوسته اند. بر اساس هشدار روی جلد مجله تایم در تاریخ سوم آوریل 2006، «نگران باشید- خیلی نگران باشید[18]» و موفقیت نسبی فیلم الگور[19]، یک حقیقت ناخوشایند[20]، هماکنون گرمایش جهانی بهعنوان مهمترین خطر پیشِ روی بشریت تلقی میشود.
این علاقۀ احیاشده هیچ تأثیری در برطرفکردن مشاجرات حول چگونگی واکنش به خطر مذکور نداشته است. درحالیکه بیشتر کشورها پیمان کیوتو را امضا کرده اند، ایالات متحده آن را رد کرده است. به جای اقدام دولت فدرال، بسیاری از شهرها و برخی ایالت های آمریکا راهبردهای خودشان برای کاهش انتشار گازهای گلخانه ای را تنظیم کرده اند. مدافعان پیمان کیوتو معتقدند که این نخستین گام است، اگرچه تجربۀ اروپایی نشان می دهد که ممکن است کاهش انتشار گازهای گل خانه ای هزینۀ زیادی در پی داشته باشد. در همۀ این موارد، تقریباً هیچ توجهی به راهبردهای انطباق با محیط نشده است. گردبادهای مشابه کاترینا در آینده احتمالاً دور از انتظار نخواهند بود.
وعده کارایی انرژی و منابع انرژی جایگزین، بدیلی برای اهداف کاهش اجباری انتشار گازهای گل خانه ای محسوب می شود. رشد سریع فناوریهای جدید -شاید در راستای مسیر پروژه منهتن- در ترکیب با کاربرد سریع بهترین فناوریهای در دسترس، به نظر می رسد واکنشی به حق انتخاب در این برهۀ زمانی باشد. این انتخاب هر چیزی نظیر استفاده از بهترین فناوریهای در دسترس برای ماشین آلاتی که با زغال سنگ کار می کنند تا تولید وسایل نقلیه که از سوخت بهینهشده استفاده می کنند تا انتخاب لامپ روشنایی را شامل می شود. از اینرو، استفاده ستارههای هالیوودی از اتومبیلهای هیبریدی که از سوخت بهینهشده استفاده می کنند، همانند تویوتا پریوس[21]، به مد روز تبدیل شده است. این را هحل ها میتواند به ایالات متحده در کاهش وابستگی به نفت خارجی کمک کند که مشتمل بر هزینههای گوناگون سیاسی، نظامی و اقتصادی میشود. رشد اقتصادی فوق العادۀ چین و تا حدی هند، هرگونه مزیت متصور از پیمان کیوتو را با خطر مواجه می کند. با توجه به تأثیرات بارز آلودگی در هر دوی این کشورها، ضرورت دارد که آنها هر چه زودتر راه انرژی های پاک را در پیش بگیرند. کشورهای شرکتکننده در کنفرانس جهانیِ تغییرات آب وهوایی در بالی اندونزی در دسامبر 2007 در مورد کاهش انتشار گازهای گل خانه ای جذب کنندۀ گرما توافق کردند امّا هیچ هدف مشخصی از سوی آنها تعیین نشد.
راه حل های پیشنهادی در قبال گرمایش جهانی باید البته مورد قبول واقع شود و طرفین دعوا در اینجا زمان بیدردسری را سپری نمی کنند. اگرچه صرفه جویی های خالص در هزینهها در نتیجه بهینه سازی انرژی پس از افزایش عمده قیمت نفت خام در دهه 1970 ایجاد شد، امّا این بینش عمدتاً در گفتمان عمومی حضور ندارد. در واقع، تمایل ناخوشایندی به پیونددادن کارایی انرژی با بازگشت به زندگی ساده وجود دارد. همانطور که سوخت های فسیلی بخشی از جذابیت خود را از دست می دهند، تلاشها برای احیای انرژی هسته ای تنها راهحل واقعی مطرح می شود و این امر موجب تعارض های بیشتری خواهد شد. واضح است که منابع تولید انرژی پاک، بهصرفه و ایمن، چالشی ابدی است که هیچ راه حل ساده ای ندارد.
همچنین نگاه کنید به: لایۀ اُزن.
منابع برای مطالعۀ بیشتر:
Flannery, Tim. 2005. The Weather Makers: The Past and Future Impact of Climate Change. Melbourne, Australia: CSIRO
Houghton, John. 2004. Global Warming: The Complete Briefing. Cambridge, England: Cambridge University Press
Moser, Susanne C. and Lisa Dilling, eds. 2007. Creating a Climate for Change: Communicating Climate Change and Facilitating Social Change. Cambridge, England: Cambridge University Press
Ungar, Sheldon. 1998. “Bringing the Issue Back in: Comparing the Marketability of the Ozone Hole and Global Warming.” Social Problems 45:510–27
———. 2000. “Knowledge, Ignorance and the Popular Culture: Climate Change versus the Ozone Hole.” Public Understanding of Science 9:297–312
[1]. Global warming
[2]. Global warming
[3]. heat-absorbing greenhouse gases (GHGs)
[4]. carbon dioxide (CO2)
[5]. Intergovernmental Panel on Climate Change (IPCC)
[6]. World Meteorological Organization
[7]. UN Environment Program
[8]. Kyoto Protocol
[9]. SARS (severe acute respiratory syndrome)
[10]. greenhouse summer
[11]. Yellowstone
[12]. Klima-Katastrophe
[13]. climate skeptics
[14]. Frankenfoods
[15]. sport-utility vehicles
[16]. sport-utility vehicles (SUVs)
[17]. The Day After Tomorrow
[18]. Be Worried—Be Very Worried
[19]. Al Gore
[20]. An Inconvenient Truth
[21]. Toyota Prius