قربانی‌شدن

 اصطلاح «قربانی‌شدن[1]»، به فرایندی اشاره دارد که به موجب آن، یک نیروی بیرونی با یک شخص برخورد می‌کند و موجب می‌شود که شخص احساس درد کند، گاهی موجب جراحت می‌شود که هرکدام از این‌ها ممکن است گذرا یا گسترش رنج شده و گاهی موجب مرگ شوند. این نیرو، می‌تواند قانونی یا غیرقانونی، طبیعی یا انسانی، زیستی یا شیمیایی، منتظره یا غیرمنتظره، اجتماعی یا فردی، مدنی یا غیرمدنی، عمدی یا غیرعمدی باشد؛ فهرست امکان‌ها بی‌پایان است.

اشخاص دریافت‌کنندة مستقیم نیروی بیرونی، قربانیان اولیه‌ای هستند که پیش از همه متحمل رنج می‌شوند، با شدت بیشتری احساس درد کرده و معمولاً بدترین جراحات را تجربه می‌کنند. اشخاص دیگری که مرتبط با (یا آشنای) قربانیان اصلی هستند و تأثیر منفی می‌پذیرند (معمولاً از نظر عاطفی) قربانیان ثانویه هستند. این گروه می‌توانند حس شدیدی از رنج هم‌دلانه را به تناسب شدت جراحت و ماهیت رابطه‌شان با قربانی اصلی احساس کنند. هم قربانی اصلی و هم قربانی ثانویه، می‌توانند به‌وسیلة قربانی‌شدن اولیه، عذاب روحی بکشند و درنتیجه، به درجه‌هایی از درمان روان‌شناختی نیاز دارند تا دردشان کاهش یابد و بهبود یابند.

اشخاص آشنا با قربانی‌شدن اولیه، اما نامرتبط یا ناآشنا با قربانی اصلی (معمولاً همسایگان یا اعضای اجتماع یا مخاطبان اجتماعی گسترده‌تر)، قربانیان ثالث هستند. آن‌ها می‌توانند ازلحاظ عاطفی، مالی یا اجتماعی، تحت تأثیر قرار گیرند. این اشخاص می‌توانند کسانی باشند که اخبار قربانی‌شدن اولیه را از طریق گفت‌وگوها، از طریق رسانه‌های خبری یا به‌عنوان شاهدان رخداد دریافت می‌کنند. در برخی موارد، حتی این قربانیان ثالث هم دچار عذاب روحی می‌شوند و به درمان نیاز خواهند داشت.

  مطالعة قربانی‌شدن و قربانیانش، جزئی از یک علم به‌نسبت جدید است. حقوقدان رومانیایی، بنیامین مندلسون[2]، نخستین‌بار واژة «قربانی‌شناسی»[3] را در سال 1947 ابداع کرد و مفهومش را به‌‌عنوان علم «قربانی‌بودن»[4]، مطالعة تمام قربانیان، ترویج کرد. او مفهوم مدنظر خود را به‌عنوان «قربانی‌شناسی عمومی» ارائه کرد تا آن‌را از «قربانی‌شناسی جرم» که فقط مرتبط با قربانی جرم‌شدن است، متمایز کند. او همچنین تأسیس جامعة قربانی‌شناسی عمومی، تأسیس مؤسسه‌های پژوهشی قربانی‌شناسی، اداره‌های قربانی در تمام دولت‌های ملی، مجلة قربانی‌شناسی عمومی، ایجاد درمانگاه‌های قربانی و انجمن‌های ملی در تمامی کشورها را پیشنهاد کرد.

 تمام این پیشنهادها عملی شدند. انجمن جهانی قربانی‌شناسی[5]، تأسیس‌شده در سال 1979، به روی تمام شکل‌های قربانی‌شدن باز است (اگرچه بیشتر فعالیت‌هایش بر قربانی جرم‌شدن متمرکز است). دست‌کم شش موسسة قربانی‌شناسی در جهان وجود دارد که برخی محدود به قربانی جرم‌شدن هستند و برخی دیگر به قربانی‌شدن کلی می‌پردازند. بسیاری از دولت‌ها اداره‌های ویژه‌ای تأسیس کرده‌اند که مختص به قربانیان جرم هستند و خود را متوجه توزیع اطلاعات در مورد قربانیان، پایش طیف وسیعی از فعالیت‌های حامی قربانی، کرده‌اند. در ایالات متحده، این نهاد، ادارة قربانیان جرم، مستقر در وزارت دادگستری است. دست‌کم پنج مجلة بین‌المللی مختص به قربانیان، فعالانه آثاری در مورد تمام ابعاد قربانی‌شناسی منتشر می‌کنند. ده‌ها هزار مرکز کمک به قربانی در سراسر جهان، به‌ویژه در کشورهای توسعه‌یافته، در حال فعالیت هستند و در بسیاری از کشورهای درحال‌توسعه نیز چنین مراکزی وجود دارد؛ سرانجام، حدود 20 انجمن ملی قربانی در جهان در حال فعالیت‌اند؛ درنتیجه، قابل درک است که ماندلسون «پدر قربانی‌شناسی» نامیده شود.

 در ایالات متحده، نخستین ابزار سنجش رسمی در مورد گسترة جرم و قربانی‌شدن، گزارش یکدست جرایم بود که توسط انجمن بین‌المللی رؤسای پلیس در سال 1927 ایجاد شد. این آمار که توسط ادارة پلیس فدرال امریکا با داده‌های داوطلبانه ارائه‌شدة سازمان‌های پلیس سراسر ایالات متحده ترکیب شده است، متأسفانه به‌طور عمده در مورد مجرمان، اطلاعات را ارائه می‌کند و بر هشت شاخص جرم متمرکزند؛ اما اطلاعات کمی در مورد قربانیان دارد.

 به‌دلیل افزایش شواهد مربوط به «تعداد کشف‌نشدۀ»[6] قابل ملاحظۀ قربانیان (کسانی که قربانی‌شدن‌شان را گزارش نمی‌کنند) و این تشخیص که گزارش یکدست جرایم، اطلاعاتی ناکافی در مورد قربانیان ارائه کرده است، پیمایش ملی جدیدی در مورد قربانیان در سال 1966 ایجاد شد. این پیمایش که اکنون به‌‌عنوان پیمایش ملی زیان‌دیدگی از جرم شناخته می‌شود، تأیید کرد که میزان قربانی‌شدن واقعی، فراتر از داده‌های گزارش یکدست جرایم و تقریباً دو برابر تعداد موارد گزارش‌شده به پلیس است. این پیمایش، میزان زیادی اطلاعات جدید در مورد قربانیان و قربانی‌شدن‌ها ارائه کرد که برای تقریباً چهار دهة گذشته، جزئیات مفصلی در مورد قربانیان و رفتارهایشان به قربانی‌شناسان ارائه کرده که هرگز پیش از آن وجود نداشته است. در سال‌های اخیر، هر دو این پیمایش‌ها، به منابع پیچیده‌تر و پیشرفته‌تر آمار و اطلاعات مربوط به قربانی‌شدن تبدیل شده‌اند.

فراتر از گردآوری داده‌های پیمایشی مربوط به قربانیان جرم، قربانی‌شناسان پژوهش‌هایی برای سنجش رابطة علت و معلولی که حول قربانی‌شدن‌ها وجود دارد را نیز انجام می‌دهند. این مطالعات، موضوع‌هایی چون آسیب‌پذیری قربانی، تعامل‌های قربانی-مجرم، اثرات قربانی، آسیب قربانی، سرزنش قربانی، نیازهای قربانی، بازیابی قربانی و بسیاری موضوع‌های دیگر را بررسی می‌کنند که به قربانی‌شناسان کمک می‌کنند، بهتر رفتارهای قربانی را درک کنند.

آخرین مقولة عمومی پژوهش مورد استفاده در تلاقی با قربانیان، پژوهش ارزیابی است که برای سنجش کارایی و اثربخشی برنامه‌های خدمت به قربانی، مورد استفاده قرار می‌گیرد. این مطالعات در اصل، بر خدمات به قربانی در برنامه‌هایی چون آن‌هایی که با آزار کودکان، یورش جنسی، آزار سالمندان، دفاع از قربانی، قربانی/شاهدان، همسر آزاری، قربانیان خانه‌زنی شبانه، قربانیان تصادف و قربانیان رانندگان مست سروکار دارند، تمرکز می‌کنند. نتیجة این مطالعات، به تعیین اینکه کدام‌یک از ابعاد خدمات ارائه‌شده ارزش ادامه‌یافتن دارند، کمک می‌کند تا رنج قربانیان به طرز بهتری کاهش یابد و بازیابی آن‌ها تسهیل شود.

دغدغه‌های اصلی قربانی‌شناسی معاصر، عبارت‌اند از: قربانیان جرم (اشخاص آسیب‌دیده در نتیجة عملی غیرقانونی)، قربانیان بلایا (اشخاص آسیب‌دیده در نتیجة بلایای طبیعی و انسانی) و مقوله‌ای ویژه که به‌عنوان «سوءاستفاده از قربانیان قدرت» (اشخاص آسیب‌دیده در نتیجة نسل‌کشی، تبعیض نژادی، اخاذی، تفتیش عقاید، شکنجه یا پاکسازی قومی) مورد اشاره قرار گرفته است.

پاسخ به قربانی‌شدن، به بخش دائمی فرهنگ قرن بیست‌ویکم، به‌ویژه در ایالات متحد تبدیل شده است. در‌حال‌حاضر، در تمام ایالت‌ها، حقوق قربانیان وجود دارد؛ همچنین برنامه‌های خدماتی که به تمام انواع قربانیان کمک می‌کنند؛ مطالعات پژوهشی قربانی‌شدن که عناصر اصلی بسیاری از تلاش‌های علمی هستند؛ دانشگاه‌هایی که مدرک‌های دانشگاهی مرتبط در سطوح کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری ارائه می‌کنند؛ حامیان حرفه‌ای قربانی و بخش‌های مهمی از بودجه‌های ملی و ایالتی به ارائة کمک به طیف گستردة قربانیان اختصاص یافته است. امروزه، مفهوم قربانی‌شدن، حقوق قربانی و کمک به قربانی برای بیشتر امریکایی‌ها آشنا هستند و جامعه‌شناسان معتقدند که این تغییرات، نقش مهمی در بهبود وضع بشر داشته‌اند.

جان پی.جی.داسیچ[7]


  و نیز ببینید: پیمایش ملی زیان‌دیدگی از جرم؛ گزارش یکدست جرایم؛ مدل میانجیگری بین قربانی و خلافکار


بیشتر بخوانید:


Elias, Robert. 1986. The Politics of Victimization: Victims, Victimology, and Human Rights. New York: Oxford University Press

Fattah, Ezzat A. 1991. Understanding Criminal Victimization: An Introduction to Theoretical Victimology. Scarborough, ON, Canada: Prentice Hall

Karmen, Andrew. 2006. Crime Victims: An Introduction to Victimology. 6th ed. Belmont, CA: Wadsworth/Thomson


[1] . Victimization

[2] . Beniamin Mendelsohn

 [3] . victimology

 [4] . victimity

[5] . The World

 Society of Victimology

 [6] . dark figure

[7] . John P. J. Dussich


 


 


  

برچسب ها
مطالب مرتبط
٠٦ ارديبهشت ١٣٩٩

رزومه دکتر زهرا عبدالله

١٧ دي ١٣٩٨

روان‌پریش‌ها

١٧ دي ١٣٩٨

روان‌آزار

١٧ دي ١٣٩٨

رفاه

از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید