سوءمصرف مخدر/دارو و ورزش

مصرف و سوءمصرف دارو/مخدر[1]، ازجمله سوءمصرف الکل مشکلات چشمگیری را برای سلامت عمومی پدید می‌آورد. یکی از عرصه‌های اجتماعی که توجه خاصی را به خود جلب کرده، عرصۀ ورزش است. این توجه تا حدودی به‌سبب وقوع رخدادهای پرشمار مرتبط با الکل و مخدر/داروهاست که در آن‌ها پای شخصیت‌های مشهور ورزشی به میان می‌آید. این مشکل، هم مصرف تفننی و هم مصرف عملکردافزای مخدر/داروها را دربرمی‌گیرد. دانشوران در باب میزان رواج و دلایل سوءمصرف مخدر/داروها در میان ورزشکاران در سطوح رقابتی گوناگون، مطالعات بسیاری را انجام داده‌اند، گرچه بسیاری از پرسش‌های مهم بی‌پاسخ مانده‌اند.

مخدر/داروهای عملکردافزا

مخدرها/داروهای عملکردافزا موادی هستند که به ورزشکار نوعی مزیت رقابتی می‌دهد و از سوی گردانندگان ورزش یا قوانین ایالتی و فدرالی غیرقانونی انگاشته می‌شوند. نمونه‌هایی از مخدر/داروهای عملکردافزای رایج، عبارت‌اند از: استروئید، هورمون رشد، آمفتامین و مسکن‌ها. این مخدر/داروها، عموماً برای افزایش قدرت و سرعت به‌کار می‌روند و انرژی مضاعفی را برای تمرین و رقابت، تدارک می‌بینند و به ورزشکاران امکان می‌دهند که سخت‌تر تمرین کنند و پس از تمرین، با سرعت بیشتری توان‌شان را بازیابند و نیز وقتی صدمه یا آسیب می‌بینند به رقابت ادامه دهند.

  مصرف مخدر/داروها برای افزایش عملکرد، پدیدة تازه‌ای نیست، چراکه تاریخ‌دانان از شواهدی پرده‌برداشته‌اند که بر مصرف محرک‌ها در میان ورزشکاران یونان قدیم، به‌منظور کسب مزیت‌های رقابتی دلالت می‌کنند. در دهه‌های 1960 و 1970، در میان ورزشکاران المپیک، ورزشکاران حرفه‌ای و ورزشکاران میان‌دانشگاهی، شواهدی از مصرف استروئید به‌منظور افزایش نیرو یافت شد و نخستین محرومیت‌های مرتبط با مخدر/دارو، در المپیک تابستانی سال 1968 رخ داد. نخستین محرومیت مهم مرتبط با مخدر/داروهای عملکردافزا گریبان بن جانسون[2]، دوندۀ دوی سرعت کانادایی، را گرفته و وی مجبور به بازگرداندن مدال طلای دوی صدمتر المپیک تابستانی 1988 شد؛ گرچه در سراسر دهۀ نود تا سدۀ بیست‌ویکم نیز بسیاری از ورزشکاران حرفه‌ای و ورزشکاران المپیک، به‌سبب سوءمصرف مخدر/داروهای عملکردافزا، محروم شده‌اند. در سال 2007، ماریون جونز[3] -نخستین زنی که در یک المپیک (سیدنی استرالیا) برندۀ پنج مدال شد- به استفاده از استروئید اعتراف کرد و مدال‌هایش را پس داد. بااین‌حال، هیچ مطالعۀ فراگیری دربارۀ ورزشکاران حرفه‌ای یا نخبگان ورزشی، به‌منظور سنجش نرخ رواج مصرف مخدر/داروهای عملکردافزا در میان این گروه صورت نگرفته است؛ گرچه گزارش میچل[4] در سال 2007، آشکار کرد که برخی از بازیکنان حرفه‌ای بیسبال، از مواد عملکردافزای غیرقانونی استفاده کرده بودند. مطالعات اخیر در میان ورزشکاران دانشسرا و دبیرستان، به این نتیجه رسید که به گزارش گروه‌ها، 1 تا 4درصد ورزشکاران، برای بهبود عملکردشان استروئید یا آمفتامین مصرف می‌کنند.

 آشکارترین و بدیهی‌ترین دلیل ورزشکاران برای مصرف مخدر/داروی عملکردافزا این است که می‌خواهند ورزشکار بهتری شوند و برآمدهای ورزشی‌شان را بهتر سازند. همچنین ورزشکاران گزارش کرده‌اند که از این مواد استفاده می‌کنند تا سلامت­شان را بازیابند، از صدمه پیشگیری و ظاهرشان را بهتر کنند؛ در پاره‌ای موارد، فشار مربی، آن‌ها را به این کار وامی‌دارد. ممکن است از مخدر/داروهای محرک برای افزایش انرژی یا کاهش وزن استفاده شود؛ دلیل دوم، به‌ویژه با ورزش‌هایی ارتباط دارد که در آن‌ها دربارۀ ظاهر نیز قضاوت می‌کنند (مانند ژیمناستیک) یا در آن‌ها وزن تعیین‌کننده است (مانند کشتی). ورزشکاران ممکن است در تلاش برای انطباق با هنجار فرهنگی که مصدوم‌شدن را به‌وضوح یا به‌تلویح می‌نکوهد و بازی‌کردن به‌رغم درد و آسیب را می‌ستاید، به سوءمصرف مسکن روی آورند.

سوءمصرف مخدر/داروهای عملکردافزا، ممکن است اثرات منفی بسیاری بر سلامت ورزشکار بگذارد. برخی مواد مانند مسکن‌ها و آمفتامین‌ها، می‌توانند وابستگی جسمی و روانی بیاورند. مصرف استروئید با بسیاری از مشکلات جسمی و روانی، ازجمله بیماری‌های قلبی-عروقی، کوچک‌شدن آلت تناسلی (در مردان)، پدیدارشدن ویژگی‌های جسمانی مردانه (در زنان) و افزایش شیدایی و خشم پیوند خورده است. بااین‌حال، گفتنی است که بیشتر پژوهش‌های مرتبط با اثرات بلندمدت مصرف استروئید، از گزارش‌های موردی برگرفته شده است، نه مطالعات فراگیر و نظام‌مند.

جدا از اثرات منفی بالقوۀ مصرف مخدر/داروهای عملکردافزا بر سلامت، این مواد فرضیه‌های بنیادی مرتبط با رقابت‌های ورزشی را بی‌اعتبار می‌سازد. یکی از مهم‌ترین فرضیه‌های رقابت ورزشی این است که همة شرکت‌کنندگان به مجموعه‌ای از مقررات و قوانین استاندارد وفادارند. افرادی که به عمد این مقررات را زیرپا می‌گذارند تا مزیت رقابتی بیابند، فعالیت ورزشی را که در آن شرکت می‌کنند، از ارزش و اعتبار می‌اندازند. اگر شرکت‌کنندگان و هواداران ورزشی، مطمئن نباشند که رقابت «سالم» است، کاهش اعتبار ممکن است اثر منفی چشمگیری بر محبوبیت و مقبولیت آن ورزش در فرهنگ گسترده‌تر داشته باشد.

مخدرهای تفننی

برخلاف موادی مانند استروئید، مصرف مخدرهای تفننی، مانند الکل، ماری‌جوانا یا کوکائین هیچ مزیت جسمانی عملکردافزایی ندارد. بااین‌حال مصرف مخدرهای تفننی، به‌ویژه الکل، پیوند دیرینه‌ای با ورزشکاران داشته است. در اروپا رابطۀ رسمی صنعت الکل‌سازی و ورزشکاران، به چند سدۀ پیش برمی‌گردد و امروزه شرکت‌های الکل‌سازی از مهم‌ترین حامیان ورزش‌های سازمان‌یافته‌اند. افزون بر این، مواردی از مرگ ورزشکاران بنام وجود دارد که در اثر مصرف تفننی مخدر، مانند بیش‌گساری کوکائین و سوانح رانندگی در حال مستی، پیش آمده‌اند.

برخی از پژوهش‌ها به این نتیجه رسیده‌اند که ورزشکاران بیش از غیرورزشکاران الکل مصرف می‌کنند و مشروب‌خواری‌شان خطرات بیشتری به همراه دارد. برخی از پژوهش‌های ملی دربارۀ دانشجویان دانشسرا در ایالات‌ متحده، به این نتیجه رسیدند که ورزشکاران میان‌دانشگاهی، بیش از دانشجویان دیگر زیاده‌نوشی می‌کنند. جای تعجب ندارد که این مطالعات، به این نتیجه هم رسیدند که ورزشکاران دانشجو بیش از غیرورزشکاران، درنتیجۀ مشروب‌خواری‌شان با مشکلات سلامت و مشکلات اجتماعی و حقوقی مواجه شوند. گرچه مطالعه دربارۀ ورزشکاران جوان، دبیرستانی، حرفه‌ای و متفنن جامع نیست، بیشترشان نشان می‌دهند که ورزشکاران بیش از غیرورزشکاران، الکل مصرف می‌کنند. مطالعات دیگر نشان داد که هواداران ورزشی از غیرهواداران، بیشتر الکل می‌نوشند. در مقابل، پژوهش‌ها نشان می‌دهد شرکت در فعالیت‌های ورزشی، عاملی است که تا حدودی فرد را در برابر مصرف مخدرهای تفننی دیگر مصون می‌دارد؛ چنان‌که مطالعات نشان‌ داده‌اند جوانان و دانشجویانی که فعالیت ورزشی دارند، کمتر از دیگران مواد مخدری مانند ماری‌جوانا و کوکائین مصرف می‌کنند.

تبیین‌های نظری چندی دربارۀ اینکه چرا ورزشکاران بیش از غیرورزشکاران الکل می‌نوشند، وجود دارد. این تبیین‌ها، به ورزشکارانی که بیش از غیرورزشکاران تحت فشارند (برای مثال، فشار ناشی از موازنه برقرارکردن میان تحصیل و ورزش)، ورزشکارانی که ویژگی‌های شخصیتی‌شان (شتاب‌زدگی) با مصرف الکل پیوند خورده است، پیوند فرهنگی گسترده‌تر میان الکل و ورزش، ورزشکارانی که فرصت‌های اجتماعی‌شان بیش از دیگران است و هنجارهایی که رفتارهای اجتماعی خاصی را شایستۀ ورزشکاران می‌انگارند، عنایت دارند. پژوهش‌های معدودی نیز این امکان‌ها را بررسی کرده‌اند، اما دلایل اینکه ورزشکاران بیش از غیرورزشکاران می‌نوشند، کماکان تا حدودی نامعلوم است.

دلایل اینکه ورزشکاران به‌ظاهر کمتر از غیرورزشکاران مخدر (جز الکل) مصرف می‌کنند نیز تا حدود زیادی نامعلوم است. بسیاری از سازمان‌های ورزشی حرفه‌ای و دانشگاهی، به‌شکل تصادفی، آزمایش اعتیاد می‌گیرند که می‌توانند در نقش عاملی بازدارنده عمل کند؛ گرچه پژوهش جامعی دربارة اثرات برنامه‌های آزمایش اعتیاد صورت نگرفته است. برخی از پژوهش‌ها نشان داده یکی از دلایل متداولی که ورزشکاران دانشگاهی برای مصرف‌نکردن مخدرهای تفننی بیان می‌کنند، نگرانی آن‌ها برای سلامتی‌شان است؛ بنابراین، ممکن است اثرات منفی مخدرهایی چون کوکائین و ماری‌جوانا بر سلامت، برای ورزشکاران مهم باشد. سرانجام اینکه، ممکن است فرهنگ ورزش، به‌رغم آسان‌گیری‌اش درخصوص مصرف الکل، به‌وضوح یا به‌تلویح مصرف مخدرهای تفننی دیگر را نکوهش کند.

پیشگیری از مصرف مخدر در میان ورزشکاران

  در 10 سال اخیر، پژوهش‌ها نشان داده‌اند که مداخله‌های مختصر و فردی در کاهش مصرف الکل و مواد مخدر دیگر در کل جمعیت، خاصه آن‌هایی که از چارچوب مصاحبۀ انگیزشی[5] یا آموزش مهارت‌های کاهش مصرف الکل و مواد مخدر بهره می‌برند، اثرگذار است. مصاحبۀ انگیزشی، رویکردی غیرمستقیم دارد که بازخورد شخص از رفتارش را دربر‌می‌گیرد و طراحی شده تا میل فرد برای تغییر رفتارش را افزایش دهد. مهارت‌های آموزشی، مهارت‌های مواجهه با الکل و مواد مخدر طراحی شده‌اند که به فرد در یافتن راهبردهای خاص کاهش مصرف مخدر کمک کنند. پژوهش‌ها نشان داده‌اند که بسیاری از ورزشکاران در برنامه‌های آموزش‌بنیان پیشگیری از سوءمصرف مخدر شرکت می‌کنند، اما معلوم شد که این برنامه‌ها به‌دلیل اتکای صرف بر آموزش در کاهش مصرف مخدر اثر ندارند. بااین‌حال، برخی از پژوهش‌های اخیر، از مصاحبۀ انگیزشی یا برنامه‌های آموزش مهارت برای کاهش مصرف مخدر، خاصه در میان ورزشکاران، امیدوارانه دفاع می‌کنند. سازگاری با این برنامه‌های گوناگون که به دغدغه‌های مختص ورزشکاران می‌پردازند، مانند اثر مصرف مخدر بر عملکرد ورزشی ورزشکار، ممکن است به‌طور خاص اثرگذار باشند.  

  متیو پی. مارتنز[6]

و نیز ببینید: زیاده‌نوشی؛ سوءمصرف مخدر/دارو؛ خرده‌فرهنگ مصرف‌کنندگان مواد مخدر

بیشتر بخوانید

- Damm, John and Patricia Murray. 2002. “Alcohol and Other Drug Use among College Student-Athletes.” Pp. 185–220 in Counseling College Student-Athletes: Issues and Interventions, 2nd ed., edited by E. F. Etzel, A. P. Ferrante, and J. W. Pinkney. Morgantown, WV: Fitness Information Technology

- Elliot, Diane L., Esther L. Moe, Linn Goldberg, Carol A. DeFrancesco, Melissa B. Durham, and Hollie Hix-Small. 2006. “Definition and Outcome of Curriculum to Prevent Disordered Eating and Body-Shaping Drug Use.” Journal of School Health 76:67–73

- Mottram, David R., ed. 2006. Drugs in Sport. 4th ed. New York: Routledge

  - National Collegiate Athletic Association. 2001. “NCAA Study of Substance Use Habits of College Student- Athletes.” Retrieved December 9, 2007

 (http://www.ncaa.org/library/research/substance_use_habits/2001/substance_use_habits.pdf)

- Nelson, Toben F. and Henry Wechsler. 2001. “Alcohol and College Athletes.” Medicine and Science in Sports and Exercise 33:43–47.

- Peretti-Watel, Patrick, Valérie Guagliardo, Pierre Verger, Jacques Pruvost, Patrick Mignon, and -Yolande Obadia. 2003. “Sporting Activity and Drug Use: Alcohol, Cigarette and Cannabis Use among Elite Student Athletes.” Addiction 98:1249–56

- Stainback, Robert D. 1997. Alcohol and Sport. Champaign, IL: Human Kinetics

[1] drug abuse, sports

[2] Ben Johnson

[3] Marion Jones

[4] Mitchell Report

[5] motivational interviewing

[6] Matthew P. Martens

 

 

  

برچسب ها
مطالب مرتبط
٠٦ ارديبهشت ١٣٩٩

رزومه دکتر زهرا عبدالله

١٧ دي ١٣٩٨

روان‌پریش‌ها

١٧ دي ١٣٩٨

روان‌آزار

١٧ دي ١٣٩٨

رفاه

از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید