سرمایه فرهنگی
مفهوم سرمایة فرهنگی[1] که تأثیرات متقابل فرهنگ و نظام طبقات اقتصادی را بررسی میکند، از جامعهشناسان فرانسوی پیر بوردیو[2] و ژان کلود پسرون[3]، سرچشمه گرفته است. اگرچه مفهوم سرمایة فرهنگی در درون متن فرهنگ فرانسه تصور شده است، اما عمدة نوشتههای بوردیو، به انگلیسی ترجمه شده است که به استفاده وسیع از این مفهوم در تحقیقات آموزشی و جامعهشناختی در ایالات متحده و جاهای دیگر منجر شده است.
بوردیو در «بازتولید فرهنگی و بازتولید اجتماعی»، در پیِ فهمیدن این است که چرا کودکانی که از طبقات اجتماعی متفاوت آمدهاند، در دهة 1960، موفقیتهای تحصیلی متفاوتی را کسب کردند. وی بررسی کرد که چگونه کودکان طبقات بالاتر، در محیط مدرسه از فعالسازی و توزیع دانش فرهنگی که والدین آنها مستقیماً به آنها انتقال دادهاند، بهره میبرند.
بوردیو در نوشته بعدی خود در سال 1983، «شکلهای سرمایه»، سه نوع بههم مرتبط سرمایه که بهطور جداییناپذیری با یکدیگر پیوند دارند را مورد بحث قرار داد، اعم از سرمایة اقتصادی، سرمایة فرهنگی و سرمایة اجتماعی. بهطور مشابه، سرمایة فرهنگی، شامل سه شکل میشود: حالت تجسمیافته[4]، حالت عینیشده و حالت نهادینهشده.
سرمایه تجسمیافته
سرمایة فرهنگی، در بنیادیترین شکل خود، «به بدن متصل است» و تاحدی ناخودآگاه بوده و در اوایل زندگی بهدست میآید. در اغلب موارد، افراد باید برای ادغام کردن آن تلاش کنند. بوردیو در توصیف خود از سرمایه فرهنگی تجسمیافته مفهومی مرتبط، عادتواره[5] را وام میگیرد. عادتواره میتواند بهصورت اعمالی[6] فهمیده شود که بهطور فرهنگی آموخته شده و شکل اعمال بدنی بداهه، راههای فکرکردن، گرایشها[7] و ترجیحات سلیقهای را به خود بگیرد. سرمایه تجسمیافته، شامل چیزهایی نظیر منشها[8]، عادتها، مهارتهای فیزیکی و سبکهایی[9] میشود که آنقدر به حسب عادت، به نمایش در میآیند که تقریباً نامرئی میشوند. سرمایه تجسمیافته، ارزشها و گرایشهایی را به نمایش میگذارد که در تاریخچه فرهنگی فرد که دقیقاً جزئی از فرد میشوند، اجتماعی شدهاند. بوردیو اشاره میکند که خودِ دانش، بهطور فعال، بهصورت عادتوارههایی که تحت تأثیر تاریخچه فرهنگی فرد بوده و آمادة به حرکت درآمدن و بسیج شدن توسط تجربههای زندگی روزمره هستند، برساخته میشود.
سرمایه عینیشده
چیزها یا اموالی که افراد بهدست آورده یا دارند، سرمایة عینیشده هستند، اما شکل عینیشده سرمایة فرهنگی را نمیتوان بدون تصدیق رابطة آن با سرمایة تجسمیافته و عادتواره فهمید. این شکل از سرمایه ناشی از بدن نیست، بلکه در عوض بیرون از بدن قرار میگیرد. این مفهوم، مشابه مفهوم مارکسیستی یا اقتصادگرایانه از سرمایه است: چیزهایی که میتوانند مورد استفاده قرار گرفته، مبادلهشده و سرمایهگذاری شوند و ممکن است فراهمکننده امتیازی در تعاملات در جامعه باشند. افراد تنها مالکان سرمایة عینیشده نیستند. نهادها و نظامهای اجتماعی، سرمایة عینیشدهای را بهدست میآورند که ارزشها و موقعیت اجتماعی آنها را تحت تأثیر قرار میدهد؛ برای مثال، محیط ساختهشده مدارس و شبکههای اجتماعی و ارتباطات بین دانشجویان و هیئتعلمی و فارغالتحصیلان. سرمایة عینیشده، برای به حداکثر رساندن مزایا در موقعیتهای اجتماعی، در طیف متنوع بهکار میرود.
سرمایه نهادینهشده
سرمایة فرهنگی نهادینهشده، بهصورت مدارک دانشگاهی آشکار میشود که اشکال عینیشده و تجسمیافته سرمایة فرهنگی که فرد در تملک خود دارد را تصدیق کرده و مشروعیت میبخشند. سرمایهای که بهطور نهادین تأیید شده است، بر چیزی اشاره میکند که بوردیو «شایستگی فرهنگی»[10] نامید؛ بنابراین، افرادی که حائز مدارک دانشگاهی هستند را میتوان مقایسه و مبادله کرد و برای مدارک آنها میتوان ارزش پولی قائل شد. بوردیو تأکید میکرد که ارزش سرمایة فرهنگی نهادینهشده، تنها در رابطه با بازار کار تعیین میشود، جایی که ارزش مبادلة سرمایة فرهنگی، روشن و واضح شده است.
سرمایه فرهنگی و پیامدهای اجتماعی[11]
سرمایة فرهنگی در همة اشکالش انباشتی از منابعی است که به آن فوریتی که میتوان سرمایة اقتصادی را بهدست آورد، بهدست نمیآیند. منابعی که در طول زمان بهدست آمدهاند را میتوان، بهلحاظ نظری، تحرک بخشیده و برای بهدست آوردن امتیازی در میدانهای مختلف، سرمایهگذاری کرد. «میدانها»[12]، یا «بسترهای اجتماعی»، در استفاده بوردیو از این اصطلاح، قواعد اجتماعی، عرفها و نهادهای پیچیده و سیال هستند. ارزش سرمایة فرهنگی فرد، بسته به میدانی که در آن عمل میکند، تغییر میکند. موضوعات اجتماعی که مفهوم سرمایة فرهنگی در آنها مفید است، شامل طبقة اجتماعی، آموزش، نابرابری، قدرت و طرد و محرومیت[13] هستند.
سرمایة فرهنگی، از طریق فرایندهای اجتماعیشدن اولیه و ثانویه، جابهجا و بازتولید میشود. به این دلیل، اعمال مربوط به پرورش کودکان و ورود والدین به مسائل مدرسه، بهطور وسیعی مورد تحقیق قرار گرفته است. اشکال مختلف سرمایة فرهنگی، زمانی که از طریق تعامل با نهادهای اجتماعی فعال میشوند، ممکن است بهطور نابرابری ارزشگذاری شوند؛ برای مثال، ممکن است مدارس به سرمایه فرهنگی تجسمیافته والدین طبقة کارگر که تمایزهای سفتوسختی را بین کار و بازی اعمال میکنند، پاداش ندهند. نهادهای اجتماعی، انواع متفاوت سرمایة فرهنگی را پاداش داده، نادیده گرفته و مجازات میکنند و درنتیجه نابرابری را ایجاد کرده و دائمی میکنند.
استفادهها و سوءاستفادهها از سرمایة فرهنگی
مفهوم سرمایة فرهنگیِ بوردیو سیال و چندبُعدی بوده و اشکال متنوعی دارد که بهگونهای پیچیده شدهاند که در درون یک فرد، جداییناپذیرند؛ اما به هر صورت، این مفهوم در طول زمان در نوشتههای او تطور پیدا کرده است. علاوه بر این، سرمایه فرهنگی بهعنوان «نظریهای کلان» در سنت جامعهشناختی کارل مارکس[14] و تالکوت پارسونز[15]، بهدلیل وفور بیشازحد، تعریفها و کمبود ارجاعهای تجربی مورد انتقاد قرار گرفته است. بهکار گرفتن و سوءاستفاده از مفهوم سرمایة فرهنگی، به آشفتگی و عدم شفافیت در مورد معنای واقعی منتهی شده است.
استفاده از مفهوم سرمایة فرهنگی، آنگونه که مدنظر بوردیو بوده است، در تبیین و توصیف یک حالت از عوامل و موضوعهای مؤثر در علوم اجتماعی و بهویژه در تحقیقات مربوط به آموزش، بسیار حائز اهمیت است. سرمایة فرهنگی تجربه و دانش درونفردی[16] و برونفردی[17] را فراهم میکند که به شکل گرفتن تعامل فرد با سایرین و با نهادهای اجتماعی، نظیر مدرسه، کمک میکند؛ اما به هر صورت، اگر این مفهوم بسیار محدود تعریف شود، مثل این مورد که فقط سرمایة فرهنگی طبقة بالا ارزشمند درنظر گرفته شود، به پتانسیل حداکثری این مفهوم نمیتوان رسید. باتوجه به تنوع اجتماعی جامعة امریکا، آنچه تشکیلدهندة سرمایة فرهنگی است، میبایست در متن و هم در درون و هم در بیرون مرزهای طبقة اجتماعی مورد بررسی قرار بگیرند.
یک ضعف بسیار مهم در رابطه با استفاده از سرمایة فرهنگی در شناسایی مسائل اجتماعی، این است که افراد بسیاری این مفهوم را بد فهمیده و از آن در درون یک پارادایم کمبود[18]، برای اشاره به ناکامیهای والدین طبقة کارگر در آموزش و تربیت صحیح فرزندانشان استفاده میکنند؛ بنابراین، این امر حائز اهمیت است که محققان و متخصصان هم جنبههای مثبت و هم جنبههای منفیِ سرمایة فرهنگی را در همة گروههای اجتماعی شناسایی کنند. این عمل میتواند به این جنبهها ارزش داده، فهم یک فرد از تعاملات با نهادهای اجتماعی را وسعت داده و به مفهوم سرمایة فرهنگی نیرو ببخشد.
تطبیقپذیری[19]، مفهوم سرمایة فرهنگی امکان و زمینة ثمربخشی را برای تحقیقات آینده در میان رشتهها فراهم کرده و بهویژه در حوزههای آموزش و جامعهشناسی مفید است. ایدة سرمایة فرهنگی با مباحثِ سرمایة اجتماعی، فکری و انسانی نیز مرتبط است. تحقیقات آینده که این ارتباطات را بررسی میکنند، مفهوم سرمایة فرهنگی و ارزش بالقوه آن برای فهم موضوعهای اجتماعی جاری را بیشتر توسعه خواهند داد.
گینا پازاگیلا[20] و اریک مارگولیس[21]
همچنین رجوع شود به: طبقه؛ ارزشهای فرهنگی؛ سرمایة اجتماعی
برای مطالعه بیشتر
Bourdieu, Pierre. 1977. “Cultural Reproduction and Social Reproduction.” Pp. 487–511 in Power and Ideology in Education, edited by J. Karabel and A. H. Halsey. New York: Oxford University Press
1984. Distinction: A Social Critique of the Judgment of Taste. Trans. Richard Nice. Cambridge, MA: Harvard University Press
1987. “The Forms of Capital.” Pp. 241–58 in Handbook for Theory and Research for the Sociology of Education, edited by J. G. Richardson. New York: Greenwood
Bourdieu, Pierre and Jean-Claude Passeron. [1970] 1990. Reproduction in Education, Society, and Culture. Trans. Richard Nice. Newbury Park, CA: Sage
[1] Cultural capital
[2] Pierre Bourdieu
[3] Jean-Claude Passeron
[4] embodied
[5] habitus
[6] performances
[7] disposition
[8] manners
[9] styles
[10] Cultural competence
[11] societal
[12] fields
[13] exclusion
[14] Karl Marx
[15] Talcott Parsons
[16] intrapersonal
[17] extrapersonal
[18] Deficit paradigm
[19] versatility
[20] Gina Pazzagila
[21] Eric Margolis