دزدی
دزدی[1] ، عمل برداشتن دارایی (مادی یا معنوی) از کسی (ازجمله مؤسسههای تجاری و شرکتها)، به قصد نگهداشتن دائم آن است. قواعد کیفری گوناگون در سرتاسر ایالات متحده، دزدی را به حوزههای مختلفی تقسیم میکنند، البته موضوع اصلی، یکسان است، برداشتن دارایی و بنابراین، محرومیت مالک ذیحق از کالایش. در حقوق عرفی انگلیس، دو دستۀ دقیق دزدی وجود دارد: دلهدزدی[2] و دزدی بزرگ[3]. مرزی نازک، این دو را از هم جدا میکند و عامل تعیینکننده به ارزش کالاهای دزدیدهشده مربوط است. دزدی بزرگ یک جنایت است، درحالیکه دزدی کوچک، یک بزه محسوب میشود.
در حقوق عرفی، برای اینکه دزدی (که واژگان «سرقت و دستبرد» نیز بهجای آن بهکار میروند) رخ دهد، باید شرایط خاصی وجود داشته باشد: (الف) دزد بهطور عمدی دارایی را به تملک خودش درآورد، بنابراین، کنترل آنرا در دست گیرد؛ (ب) کالاها از جای واقعی خود «انتقال» شوند؛ (ج) تخطی زمانی رخ می دهد که کالا از تملک مالک واقعیاش جدا شود؛ (د) دارایی ملموس باشد؛ (هـ) دارایی متعلق به شخص دیگری باشد (نمیتوان زمینی را دزدید که فاقد مالک است) و (و) نیت دزدی مشهود باشد.
دیگر حوزههای دزدی، عبارتاند از: استفاده از تظاهر کذب، بدین معنی که فرد اظهارات نادرستی (یا گفتاری یا نوشتاری) میکند، به قصد فریبدادن قربانی. یک جرم مشابه، اما عموماً جدیتر، بازی اعتماد[4] است که در آن، کذبها باید ملموس باشند؛ واژگان صرف کافی نیستند. اختلاس معمولاً تعریفی از دزدی است، اما تفاوتهای ظریفی بین آنها وجود دارد. در اختلاس، دارایی بهصورت قانونی به مالکیت یا در دسترس اختلاسکننده در میآید، درحالیکه در دزدی، کالاها در مالکیت دیگری قرار دارند. اختلاس معمولاً در کسبوکار رخ میدهد، یعنی یکی از کارکنان پول از کارفرما «قرض میگیرد»، اما پیش از کشف آنرا پس نمیدهد.
سرقت[5]، شکل بسیار خشنی از دزدی است، اغلب بهعنوان ترکیبی از یورش و ضرب و جرح، بهعلاوة دستبرد تلقی شده است؛ بنابراین، «بدترین نوع دستبرد» نامیده میشود. خانهزنی شبانه، عمل ورود به هرگونه ساختمان یا بنه بهعنوان متجاوز، به قصد دزدیدن چیزی باارزش است. در تمام ایالتهای امریکا، دادن چکهای بیمحل، دزدی تلقی میشود و برخی قوانین، به چکهایی میپردازند که دهندۀ چک، حسابی در بانکی که چک در آن صادر شده است، ندارد و نیز چکهای «کسری موجودی»[6] که طی آن، در آن بانک حساب وجود دارد، اما موجودیاش ناکافی است؛ درنتیجه، وقتی چکی صادر شده باشد، «برگشت میخورد».
با ورود به قرن بیستویکم، دو مورد از رایجترین شکلهای دزدی، عبارتاند از: جعل هویت و دزدی مالکیت معنوی. جعل هویت، جرمی است که زمانی رخ میدهد که یک دادههای شخصی و تشخیص هویت فرد دیگری (کارتهای خرید، شمارة تأمین اجتماعی و غیره) را بدون رضایت او، به قصد کلاهبرداری و/یا اعمال مجرمانة دیگر میدزدد. دزدی مالکیت معنوی، زمانی رخ میدهد که یک فرد، اثر شخص دیگری را سرقت میکند، خواه موسیقی باشد، خواه واژگان، افکار یا آثار دیگر و از آنها، بدون ذکر نام مالک واقعی بهعنوان اثر خود استفاده کند. حضور گسترده دسترسی به اینترنت، موجب افزایش این مشکل شده است و موجب واردشدن میلیاردها دلار زیان به درآمد میشود. تا زمان ایجاد اقدامات امنیتی بهتر، جعل هویت و دزدی مالکیت معنوی، بهمنزلۀ مخاطراتی رایج در عصر اطلاعات خواهند ماند.
گری استیسی اسمیت[7]، لی-چینگ هونگ[8] و سندی تیدول[9]
و نیز ببینید: خانهزنی شبانه؛ خودروربایی؛ جعل هویت؛ اندیشهربایی و مالکیت معنوی؛ سرقت معنوی؛ جرم علیه اموال
بیشتر بخوانید:
Cassell, Elaine and Douglas A. Bernstein. 2007. Criminal Behavior. 2nd ed. Boston: Allyn & Bacon
Hale, Matthew and Charles M. Gray. 2002. The History of the Common Law in England. Chicago: University of Chicago Press
Schamalleger, Frank. 2006. Criminal Justice Today: An Introductory Text for the 21st Century. 9th ed. New York: Prentice Hall
[1] . Theft
[2] . petit larceny
[3] . grand larceny
[4] . con game
[5] . Robbery
[6] . short
[7] . Cary Stacy Smith
[8] . Li-Ching Hung
[9] . Cindy Tidwell