تورم نمره
واژه «تورم نمره[1] »، به افزایش میانگینهای، نمره طی زمان، بدون تغییر دستاوردها اشاره دارد. تورم نمره، نشان از نگرانی دربارة کاهش استانداردها در دبیرستانها، دانشسراها و دانشگاهها طی 15 سال اخیر، خاصه در دانشگاههای طراز اول، دارد. برای مثال، کمتر از 10درصد کل نمرههایی که در دانشگاه استنفورد، از سال 1992 تا کنون داده شده، زیر نمرۀ B بوده است؛ به همین قیاس، 91درصد از نمرههای فارغالتحصیلان هاروارد، B منفی یا بالاتر بودند و بالغ بر 90درصد فارغالتحصیلان هاروارد در سال 2001، با درجۀ ممتاز فارغالتحصیل شدند. استعمال اصطلاح «تورم نمره به این جریانها، حاکی از آن است که نمرات بهطور مصنوعی بالا بوده و ارزش نسبی نمرات بالا کاهش چشمگیری داشته است.
برخی پژوهشگران خاستگاه این تورم نمره را در پویش مناسبات دانشجو-استاد جستوجو میکنند. برای مثال، بیشتر دانشگاههای امریکا از ارزیابیهای دانشجویی از عملکرد استادان در ملاحظاتشان، دربارۀ دادن کرسی دائمی به استادان، بهره میبرند؛ بنابراین، استادان از ترس بازخورد منفی، تمایلی به دادن نمرات پایین ندارند. از این گذشته، برخی استادان نگراناند که نمرۀ پایین برای دانشجویان، هنگام درخواست پذیرش برای کار یا ادامۀ تحصیل، مایۀ دردسر شود. سرانجام اینکه، پژوهشگران خاطرنشان میسازند که بسیاری از استادان دوست ندارند با دانشجویانی که از نمرات پایینشان ناراحتاند، مواجه شوند و تنها برای پرهیز از این مواجهها، نمرات بالاتری میدهند. این ورزهها مشکلآفرین هستند، چراکه نمراتی که به شکلی مصنوعی بالا هستند، توانایی واقعی دانشجو را پنهان میکنند. دانشجویانی که در دورههای پایین و پیشنیاز با تسامح نمره گرفتهاند، ممکن است از پس دورههای بالاتر برنیایند. در سطحی عامتر، دانشجویان ممکن است روی کاغذ شایستهتر و کارآزمودهتر بهنظر آیند تا در واقعیت و این امر هنگامی مشکلآفرین است که آنان با وظیفهای مواجه شوند که از عهدهاش برنمیآیند.
بااینحال، در مورد این مشکل، بهسان بسیاری از مشکلات اجتماعی، شواهد متناقض فراوان است. برخی پژوهشگران اصرار دارند که مشکل تورم نمره، مشکلی واضح و مشخص نیست، چراکه شاید برخی از برنامههای دانشگاهی بهنحوی مشروع سبب بالارفتن نمرات شود. برای مثال، گسترش برنامههای کمک مالی ممکن است دانشجویان را تشویق کند که موفقیت کسب کنند تا کمکهای مالی قطع نشوند. برنامههای پیشرفت هیئتعلمی که به استادان کمک میکنند که برنامههای درسی مؤثری تدوین کنند، به راحتی انتظاراتشان را بازگو کنند و دانش دانشجویان را ارتقا دهند، در بالابردن نمرات نقش دارند. افزونبراین، افزایش سن متوسط دانشجویان دانشسرا در امریکا ممکن است نشان از این واقعیت داشته باشد که دانشجویان امروز بالغترند و بهتر میتوانند از عهدۀ تحصیل در دانشسرا برآیند. سرانجام اینکه، مطالعات تورم در دانشسراهای طراز اول ممکن است میزان وقوع تورم در سطحی ملی را بیش از اندازه برآورد کنند. مطالعاتی که شامل دانشسراهای محلی میشوند، تصویری متفاوت از تورم ترسیم میکنند. برای مثال، در سال تحصیلی 1999-2000، تنها نزدیک 14.5درصد دانشجویان سراسر دانشسراها، تقریباً نمرۀ A گرفتند، حال آنکه بیش از یکسوم C منفی یا پایینتر گرفتند. گرچه ممکن است نمرات رو به بالا باشند، روشن نیست که این مسئله معلول تورم مصنوعی است یا نبود پژوهشی معتبر یا تدریس و یادگیری بهتر در زمان مدنظر.
و نیز ببینید: استانداردهای تحصیلی؛ آموزش و عملکرد تحصیلی
بیشتر بخوانید
Boretz, E. 2004. “Grade Inflation and the Myth of Student Consumerism.” College Teaching 52:42–46
Horn, Laura, Katharin Peter, and Kathryn Rooney. 2003. “Profile of Undergraduates in U.S. Postsecondary Education Institutions: 1999–2000.” Education Statistics Quarterly 4(3)
Marsh, Herbert W. and Lawrence A. Roche. 2000. “Effects of Grading Leniency and Low Workload on Students’ Evaluations of Teaching: Popular Myth, Bias, Validity, or Innocent Bystanders?” Journal of Educational Psychology 92:202–27
[1] grade inflation