تجاوز به همسر
تجاوز به همسر[1] (که همچنین «تجاوز به زن»[2] یا «تجاوز به زوجه»[3]) نیز نامیده میشود، نوعی رابطه جنسی اجباری و بدون رضایت است که فرد مرتکب همسر قربانی است. تجاوز زناشویی در تمام ایالتهای امریکا در سال 1992 و به دنبال حذف «مستثناءبودن همسر» که تجاوز را به منزله رابطه جنسی زوری، بدون رضایت زنی «بهجز همسر فرد» تعریف شده بود، بهعنوان جرم اعلام شد. گرچه، مستثناءبودن همسر در عمل، در بیشتر کشورهای غربی باقی مانده است. تجاوز زناشویی، شکلی از خشونت علیه زنان با بیشترین حمایت فرهنگی و قانونی است و در بیشتر کشورهای جهان به منزله یک مشکل اجتماعی شناخته شده است.
میزان عمومیت تجاوز به همسر، نشانگر فراگیربودن خشونت جنسی در روابط صمیمانه و نزدیک است. پژوهشگران برآورد میکنند که 10 تا 14درصد از زنان متأهل در امریکا، از سوی شوهران خود مورد تجاوز قرار گرفتهاند. یکسوم تا نیمی از زنانی که در پناهگاههای زنان آسیبدیده زندگی میکنند، گزارش کردهاند که از سوی همسران خود نیز مورد تجاوز قرار گرفتهاند. یکی از مطالعههای سازمان بهداشت جهانی در سال 2005 که نرخ خشونت جنسی توسط همسران را ثبت میکند، نشان میدهد که میزان تجاوز به همسر در 10درصد در مناطق شهری ژاپن تا بیش از 50درصد در مناطق روستایی بنگلادش و اتیوپی در نوسان بوده است.
پژوهشها نشان میدهد زنانی که توسط شریک یا همسر خود، مورد تجاوز جنسی قرار گرفتهاند، معمولاً چندینبار مورد حمله قرار گرفتهاند و دستکم در امریکا، رابطه جنسی اجباری دهانی، مقعدی و مهبلی را تجربه کردهاند. پژوهشگران سه نوع تجاوز زناشویی را شناسایی کردهاند. تجاوز «صرفاً اجباری»[4] که فقط شامل میزانی از نیروی فیزیکی ضروری برای مجبورکردن به اطاعت است. زنان گزارش کردهاند که دستهایشان بههم بسته شده است، روی صورت آنها بالش گذاشتهشده و تفاوتهای کلی در وزن بدن زن و مرد به ابزاری برای غلبه بر مقاومت آنها شده است. «تجاوزهای همراه مضروبکردن»[5]، درزمینة حملات فیزیکی شدیدتر روی میدهند. حمله جنسی ممکن است طی یا پس از مضروبکردن به منزلۀ ابزاری برای واردآوردن آسیب بیشتر روی بدهد. درنتیجه، تهدید برای اعمال این نوع خشونت میتواند برای رضایت جنسی اجباری بهکار رود. درنهایت، در تجاوزهای جنسی «وسواسگونه/سادیستی»[6]، خشونت فیزیکی سبب برانگیختن جنسی فرد متجاوز میشود و ممکن است شامل هرزهنگاری، اعمال انحرافگونه و شکنجه باشد.
شواهد بهدست آمده از انجام مصاحبه با بازماندگان تجاوز جنسی زناشویی نشان میدهد، این حملات دارای پیامدهای جدی آنی و بلندمدت هستند که میتواند نسبت به تجاوز جنسی از جانب فردی بیگانه، ضایعههای بیشتری ایجاد کند. جراحتهای بدنی، شامل پارگی در ناحیه تناسلی و روده، خونریزی، بیماریهایی که از طریق رابطه جنسی منتقل میشوند یا ابتلاء به ایدز، سقط جنین و بارداری ناخواسته است. پیامدهای عاطفی، شامل شوک و ناباوری، ترس شدید، تشویش، افسردگی و اختلال استرس پساروان ضربه هستند. بهعلاوه، تجاوز جنسی به همسر، به منزلۀ نوعی فریب و سوءاستفاده از اعتماد تجربه شده است؛ اثراتی که طی سالها تا زمانی که زنان میکوشند تا روابط جدیدی ایجاد کنند، برجای میماند.
بهرغم نرخ بالای تجاوز به همسر، خدمات خاص قربانیان تجاوز به همسر، در عمل، وجود ندارد و پناهنگاههای بحران تجاوز جنسی یا سرپناههای زنان مضروب، بهطور کامل، نیازهای قربانیان را برآورده نمیکنند. توجه به رابطۀ جنسی زوری در ازدواج با مشخصشدن رابطۀ گستردهتر آن با شیوع اچ.آی.وی/ایدز، در حال افزایش است. اعلامیه سازمان ملل متحد دربارة ایدز/اچ.آی.وی، توجه ما را به استقلال جنسی زنان، به منزلۀ کلید مهار این بیماری فراگیر جهانی، جلب میکند.
کرستی یلو[7]
و نیز ببینید: آزار شریک جنسی؛ تجاوز به آشنا یا معشوق
بیشتر بخوانید:
Bergen, Raquel K. 1996. Wife Rape: Understanding the Response of Survivors and Service Providers.Thousand Oaks, CA: Sage
Finkelhor, David and Kersti Yllo. 1985.License to Rape: Sexual Abuse of Wives.New York: Free Press
Russell, Diana E. H. 1990.Rape in Marriage.New York: Macmillan
[1] . Rape, Martial
[2] . wife rape
[3] . spousal rape
[4] . Force-only rape
[5] . Battering rapes
[6] . obsessive/sadistic rapes
[7] . Kersti Yllo