تأدیب در اجتماع
تأديب در اجتماع، به معنای مهار نظارتشده خلافکاران نوجوانان و بزرگسالی که محکوم شدهاند یا در معرض محکومیت قرار دارند، خارج از نهادهای کیفری سنتی است. این اقدام مشتمل بر طیف وسیعی از برنامههای میانجی بین زندانیبودن و آزادی کامل، مانند آزادی مشروط[1]، مجازات تعلیقی[2]، آزادی پیش از محاکمه و بازداشت خانگی است. تأديب در اجتماع، تبديل عدالت جزایی به برنامههای توانبخشی و گزارشدهي روزانه و مراکز اقامتی را شامل میشود. اقدامات تأدیب در اجتماع، عبارتاند از: جبران خسارت و ارائه خدمات به اجتماع، جریمه و اردوگاه آموزشی. درحالیکه عفو مشروط و آزادی به قید ضمانت شکلهای غالب تأدیب اجتماع محور است، آنها بیشتر به شکل جداگانه درنظر گرفته شدهاند و مدتها قبل جزئی از اقدامات عدالت جزایی جریان اصلی بودهاند. منابع موجود برای تأدیب در اجتماع و شکلهای مختلف آنها، از حوزهای به حوزة قضایی دیگر، بسیار متفاوت است.
برنامههای تأدیبی اجتماعمحور، در تضاد با زندان یا حبس -نهادهایی با تعداد زيادي زندانی با حبس طولاني و موقعیتهایی که به شکل رسمی جدا از جامعه اداره میشود- هستند. هدف از زندان و حبس مجازات، بازدارندگی و سلب صلاحیت از طریق طرد و انزواست. سوءاستفادة فیزیکی و دیگر شرایط غیرانسانی، ازجمله جمعیت زیاد و فرهنگهای همتایان که تحت سلطه مجرمان قرار دارد، ابعاد نامطلوب این «نهادهای تام» هستند. همچنین، حبس، باعث آزردگي از بیعدالتی و تبعیض در فرایند رسیدگی کیفری، از بین رفتن امید و آرمانهای مثبت نیز میشود و وقتی زندانیها، هویت اجتماعی کجرو خود (برچسبهای اجتماعی) را میپذیرند و خود را از نو بهعنوان ذاتاً مجرم تعریف میکنند، بیشتر خود را با زندگی مجرمانه وفق میدهند. جداسازی زندانیها از خانوادههایشان و ناتوانی از ورود بهکار مولد نیز میتواند الگوهای جرمزای بین نسلی را تقویت کند. درنتیجه، جنبش تأدیب اجتماعمحور کوشید تا پیامدهای اقدامات اصلاحی سنتی را کاهش دهد.
حرکت مدرن بهسوی تأدیب اجتماعمحور در دهة 1950 آغاز شد و در اواخر دهة 1960، انگیزه تازهای پیدا کرد و با ارزیابی دوبارة کلنگرانة هدفها و فرایندهای عدالت کیفری جرقه خورد. این حرکت به امید اعاده، توانبخشی، یکپارچگی دوباره و عدالت اعادهکننده آغاز شده بود. خلافکاران کمخطر میتوانند از مزایای ماندن در اجتماع استفاده کنند. خلافکاران پرخطر، مورد نظارت بیشتری قرار میگیرند و به راحتی در جامعة باز رها نمیشوند. اقدامات اجتماعمحور سطوحی از مجازات میانجیگری بین آزادی ساده و زندانیشدن را ارائه میکنند؛ این کردارها امکان واکنش مناسبتر به شرایط فردی مجرمان و جرمهایی که در آن دخیل هستند، فراهم میکند. خلافکاران وسایلی را دریافت میکنند که بهوسیله آنها، اعمال خود را دوباره ارزیابی و زندگی خود را بهطرزی مثبت هدایت میکنند. برنامههای تأدیب اجتماعمحور، مسیرهایی ساختارمند عرضه میکند که مجرمان از طریق آنها میتوانند دوباره وارد جامعه شوند. تهدید نظامهای عدالت کیفری تنبیهی جایگزین خلافکاران را تشویق میکند که از مزیت رژیمهای توانبخشی بهره ببرند.
ملاحظات مالی نیز یکی از انگیزههای علاقمندی به برنامههای تأدیب اجتماعمحور است. در دهة 1970، گسترش زندان و مسائل اقتصادی مسکن و نظارت بر زندانیها، فشارهای شدیدی به بودجة دولت وارد کرد و برنامههای تأدیب اجتماعمحور بسیار کمهزینهتر از برنامههای مستلزم حبس کامل است. برنامههای اجتماعمحور، بهدلیل تنوع مجازاتهای متوسط، راه علاجی بهنسبتاً کمهزینه برای مشکلات جرم عرضه کردند.
برنامههای تأدیب اجتماعمحور، قالبهای گوناگونی دارند. آزادی پیش از محاکمه مانع حبس غیرضروری مجرمانی میشود که هیچ خطر گریز (برای مثال، چون آنها ریشههای عمیقی در اجتماع دارند) یا تهدیدی برای جامعه ندارند. مجرمان ممکن است به قید وثیقه یا وجهالضمان خود، پیش از محاکمه آزاد شوند و اغلب تحت نظارت قرار دارند و با محدودیت سفر مواجه هستند. آزادی پیش از محاکمه بدون تعهد (آزادی با وجهالضمان) که در صورت عدم حضور در دادگاه موجب مجازات میشوند، به نفع کسانی میشود که ممکن است فقط به دلیل نداشتن وثیقه حبس شوند.
برنامههای تغییر مسیر ممکن است هم پیش و هم در جریان فرایند عدالت کیفری، به مجرمان عرضه شود. به هر طریق که باشد، هدف فراهم کردن کمک به فرد برای حل مشکلاتی است که رفتارهای غیرقانونی میآفرینند. مجرمان ممکن است بهسوی برنامههای حل اختلاف هدایت شده باشند، ازجمله خدمات میانجیگری که بر موضوعاتی متمرکزند که به اتهامهای کیفری منجر شدهاند. در برخی مناطق، دادگاههای اجتماعمحور وجود دارد که در آنها، ساکنان محله با کارگزاران عدالت کیفری شراکت میکنند تا داوریهایی غیرخصمانه در مورد جرایم و جدالهای سطح پایین انجام دهند. رویکردهای تغییر مسیر که بیشتر هدف آنها بازتوانی است، آزادی را با مشارکت در برنامه تغییر مسیر، از یک مشکل خاص ترکیب میکنند، برای مثال، درمان سوءمصرف مواد، مشاورة سلامت ذهنی و مهارتآموزی و مساعدت. در برخی حوزههای قضایی، سوءمصرفکنندگان مواد، نخست به دادگاههای مواد مخدر ارجاع میشدند. این دادگاههای ویژه، بهطور خاص، در فراهم کردن نظارت و درمان برای خلافکاران مواد مخدر موفق بودهاند و در همان حال، منابع دستگاه قضایی کیفری را برای جرایم جدیتر آزاد کردهاند. مجرمان تحت نظارت هستند و در صورت ادامه مصرف مواد مخدر، بلافاصله مجازت میشوند. دیگر خلافکاران ممکن است بهسوی برنامههای آموزشی هدایت شده باشند؛ زیرا بیشتر جمعیت زندانی سنتی باسواد نیستند و مستعد اتمام دوره دبیرستان نبودهاند. برخی برنامههای توانبخشی که عمل میشوند، بر تمام اعضای خانواده اثرگذارند.
حبس خانگی، یکی دیگر از انواع مجازاتهای کیفری تأدیب در اجتماع، مجرمان را ملزم میکند هر روز طی زمانی مشخص در خانه بمانند. مجرمان ممکن است مجاز باشند خانه را برای کار، مشاوره، آموزش و دیگر فعالیتهای توانبخشی ترک کنند. اجرای حبس خانگی ممکن است بهصورت دستی از طریق تماس تلفنی یا بهصورت الکترونیک از طریق حسگرهای قفلشده به قوزک یا مچ مجرمان صورت گیرد. وقتی مجرمان از محدودة مشخصشده خارج شوند، این ابزارها به مقامات ذیربط اطلاع میدهند. این اعمال، به مجرمان اجازه میدهد تا وارد فعالیتهای مشروع، بزرگکردن کودکان و پرهیز از فعالیتهای جرمزا شوند، یعنی ممنوعیتهایی که با حبس به آنها تحمیل شده، حذف میشوند.
مجرمان مختص به برنامههای گزارشدهی روزانه در خانه زندگی میکنند، اما بهطور منظم -بیشتر به صورت روزانه- گزارش میدهند. این برنامه اجازة درمان توانبخشی و ادامة اشتغال را میدهد، درحالیکه مجرم تحت مجازات تنبیهی نیز هست. برنامههای گزارشدهی روزانه، ممکن است در مراکز مستقل یا امکانات تأدیبی مسکونی، مانند بازگردانگاه یا امکانات مرخصی موقت برای انجام شغل[3] مبتنی باشند
مجرمان در مراکز سکونتگاهی، آزادی محدودی برای ورود فعالانه به جامعة بزرگتر دارند. این مراکز، طیفی از مکانهای کوچک، امن و اجتماعمحور را در برمیگیرد که طیف کاملی از برنامههای تأدیبی، از درمان سوءمصرف الکل و مواد مخدر و مشاورة سلامت روانی گرفته تا برنامههای نیمهساختارمند را ارائه میکنند که بهطور ساده، سرپناهی با حفاظت اندک را تأمین مینماید. برنامههای مشارکتی که دارای نواقص شخصی و اجتماعی متعددی هستند، با موفقیت محدودی روبهرو هستند. موفقترین اهداف برنامههای حمایتی، مجرمانی هستند که میخواهند زندگی خود را دوباره شروع کنند؛ اما برای این کار به کمک نیاز دارند. برخی سازمانها «برنامههای توافق متقابل» را عرضه میکنند؛ قراردادهایی که در آنها اهدافی مشخص میشود و مجرمان باید به آنها دست پیدا کنند و با تحقق این اهداف، مجرمان آزاد میشوند. مشکلات همیشگی مراکز سکونتگاهی، عبارتاند از: شورش علیه قواعدی که مشارکتکنندگان آنها را بیاهمیت میدانند، اصول رفتاری مجرم (شبیه به اصول رفتاری زندانیان در زندان) که مجرمان را در برابر کارکنان قرار میدهد و امکانات و محلههایی که فرصتهای اندکی برای ترفیع شخصی موفقیتآمیز عرضه میکنند. درواقع، تمام قالبهای تأدیب اجتماعمحور با مشکلات مشترک کمبود بودجه و کارکنان مواجهاند. تقریباً در تمامی شکلهای تأدیب اجتماعمحور، شرکتکنندگان با این خطر روبهرو هستند که تخطی جزئی از برنامه و شرایط آزادی، به حبس منجر میشود. هرچه با دقت بیشتری بر آنها نظارت شود، احتمال اینکه تخطیهای جزئی بیشتر کشف شود، افزایش مییابد.
گزارشدهی روزانه و مراکز سکونتی، ممکن است بهعنوان بازگردانگاه، واسطة بین حبس کامل و زندگی در اجتماع گسترده عمل کنند. برخی معیارهای خروج از بازگردانگاه را برای افزایش پویایی مشمولان عفو مشروط و زندانیانی که پیش از موعود از زندان آزاد شدهاند، اما به نظارت دقیق نیز نیاز دارند، تعیین کردهاند. همچنین آنها میتوانند بهعنوان برنامههای ورود به بازگردانگاه برای مجرمانی عمل نمایند که مشخص شده است از شرایط عفو مشروط یا به قید ضمانت، تخطی کردهاند.
اردوگاههای آموزشی، معمولاً برای مجرمان جوانتری طراحی شدهاند که تصور میشود فاقد خویشتنداری و حرمت برای قانون هستند؛ بنابراین، به ساماندهی بیرونی نیاز دارند. این مراکز، معمولاً در محیطهای طبیعی قرار داده میشوند. شرایط زندگی در آنجا، ساختارهای سازمانی و تأکید بر نظم و تناسب اندام مبتنی بر الگوی آموزش نظامی است. حامیان اردوگاه آموزشی، امیدوارند مشارکتکنندگان احساس کمال کرده و مصرف مواد مخدر را ترک کنند. منتقدان میگویند که اردوگاههای آموزشی، اغلب آشکارا خشن و سوءاستفادهگر هستند و مشارکتکنندگان را با مهارتهای اضافی اندک، رها میکنند و موفقیت اندکی در پی دارند. چنین برنامههایی، شاید با نظارت پس از آزادی گسترده، ترکیب شوند تا به نحوی مؤثر سبک زندگی مجرمان را تغییر دهند.
جریمه، اعاده و خدمت به اجتماع یک کیفر است و میتواند به منزله عامل توانبخشی و بازدارندگی عمل کند. کیفر ممکن است مجرمان را ملزم کند که برای زیانهایی که به قربانیان وارد آوردهاند، غرامت بپردازند یا اینکه مجرمان را ملزم کند خدمات اجتماعی برای بهبود آسیبهای رسیده به جامعه ارائه کنند. تعیین مجازاتهای مالی متناسب، میتواند مسئلهبرانگیز باشد، هم ازلحاظ مبالغ متناسب با جرم و هم از نظر تنظیم مبالغ متناسب با پایگاه اقتصادی مجرم. برخی حوزههای قضایی، چنین تنگاهایی را با وضع جرایم روزانه، متناسب با میزان درآمد مجرم حلوفصل میکنند. وصول این بدهیها، مسئلهبرانگیز است؛ مجرمان بیشتر در وضعیت مالی ضعیفی برای آغاز این فرایند هستند یا اینکه موجب میشود، احساس کنند، وظایفشان غیرمنصفانه است. مجازاتهای مالی میتواند برای تضمین فرایند عدالت کیفری، مورد استفاده قرار گیرد.
یکی از محرکهای اصلی تأدیب اجتماعمحور، مفهوم عدالت ترمیمی بود، یعنی این دیدگاه که رویههای کیفری باید بر مخمصههای تمام طرفهای درگیر در رویداد کیفری تمرکز کند، باید آسیب واردشده به افراد حقیقی درگیر در واقعة کیفری را جبران کند و باید بر آینده تمرکز کند نه گذشته. عدالت ترمیمی جرم را به منزله عملی میداند که زندگی قربانیان منفرد، خانوادههای آنان و اجتماع و نه تنها دولت را مختل میکند. این مفهوم اولویت را به جوابگویی و مسئولیت مجرم و نیز جبران غرامت میدهد، نه به تنبیه. منتقدان ادعا میکنند که فرایندهای عدالت ترمیمی، حقوق مدعیعلیه، مانند پیشفرض بیگناهی و حق مساعدت شورای حقوقی را به خطر میاندازد.
از دهة 1980، در پاسخ به تغییر جهتهای احساسات عمومی، روندی بهسوی استفاده از قالبهای تأدیب اجتماعمحور برای هدفهای اصلاحی سنتیتر وجود داشته است. برنامههایی که در آغاز کوشیدند، مجرمان را توانبخشی و دوباره در جامعه ادغام کنند، بیشتر متوجه امنیت اجتماع شدهاند. برخی حتی قالبی تنبیهی به خود میگیرند. یکی از گرفتاریهای تأدیب اجتماعمحور این است که لزوماً به کاهش تعداد ورود خلافکاران به زندان منتهی نشده است. بهدلیل هزینة پایینتر آنها و توان اداره افراد بیشتر بدون افزایش ظرفیت زندانها، اکنون اقدامات درمان اجتماعمحور گاهی برای آوردن افراد بیشتر به دایرة درمان عدالت کیفری استفاده شده است. فشار «برای انجام کاری» به اجرای برنامههای اجتماعمحوری انجامیده است که برای گسترش مجازات به مجرمان کماهمیتتر استفاده میشود.
چارلز ویوونا[4]
و نیز ببینید: برنامههای بازدارنگی؛ بازپروری نهادی نوجوانان و اثراتش؛ آزادی مشروط؛ بارداری و فرزندداری در زندانها؛ مجازات تعلیقی؛ عدالت ترمیمی؛ نهاد تام؛ مدل میانجیگری بین قربانی و خلافکار
بیشتر بخوانید:
Cromwell, Paul F., Leanne Fiftal Alarid, and Rolando V. del Carmen. 2005. Community-Based Corrections. 6th ed. Belmont, CA: Wadsworth/Thomson Learning
Latessa, Edward J. and Harry E. Allen. 2003. Corrections in the Community. 3rd ed. Cincinnati, OH: Anderson/ LexusNexus
McCarthy, Belinda Rodgers, Bernard J. McCarthy Jr., and Matthew Leone. 2001. Community-Based Corrections. 4th ed. Belmont, CA: Wadsworth/Thomson Learning
Petersilia, Joan, ed. 1998. Community Corrections: Probation, Parole, and Intermediate Sanctions. New York: Oxford University Press
[1] . probation
[2] . parole
[3] . work-release
[4] . Charles M. ViVona