پناهگاه

   پناهگاه[1]به مکانی گفته می‌شود که پناهجو پس از فرار از اذیت و آزار در زادگاهش، در آنجا پناه می‌گیرد تا شرایط ماندش در کشور میزبان فراهم شود. معمولاً از این واژه، «پناهگاه سیاسی» را مراد می‌کنند که به موجب آن متقاضی باید دو مرحله بسیار مهم از مجموعه رسیدگی‌های بسیار پیچیده‌تر مقامات ادارۀ مهاجرت را پشت سر بگذارد. نخست، متقاضی به مجرد رسیدن به درگاه ورود (مانند فرودگاهی بین‌المللی)، باید به‌طور صریح خود را پناهجو معرفی کند. این ادعا، مصاحبه‌ای را به جریان می‌اندازد که در آن معلوم می‌شود، آیا فرد می‌تواند ثابت کند که ترسی پذیرفتنی و باورکردنی از آزار و اذیت (برمبنای نژاد، قومیت، دین، آراء سیاسی، جنسیت یا گرایش جنسی) دارد یا خیر. این مصاحبه را مأموری به‌نسبت پایین‌رتبه در نظام مهاجرت انجام می‌دهد، اما مصاحبه دیگری را هم مقامی بالاتر انجام می‌دهد تا متقاضی را به منظور رسیدگی‌های بیشتر، به دادگاه مهاجرت روانه کند یا دستور اخراج بی‌درنگ او را صادر کند. در مرحله دوم، پناهجو در هیئت‌های رسیدگی یا جلسات دادگاه حضور پیدا می‌کند تا نیازش به پناهندگی را دقیق‌تر به اثبات برساند. اگر قانع­کننده بود، قضات پناهندگی و نیز مجموعه‌ای از مصونیت‌های قانونی را به پناهجو اعطا می‌کنند. در برخی شرایط، مانند در حین بحران‌های انسانی (مانند جنگ، نسل‌کشی یا بلایای طبیعی)، کل گروه پناهندگان در سایۀ حمایت وزارت خارجه ایالات متحده امریکا، مجوز ورود و پناهندگی می‌گیرند.

پناهجویی به‌دلیل پیامدهای اجتماعی، اخلاقی و سیاسی‌اش، مشکلی اجتماعی است. در ایالات متحده و اروپای غربی، مقامات معمولاً پناهجویان را نه افرادی مستأصل که از آزار و اذیت گریزان‌اند که مهاجران اقتصادی می‌انگارند که از نظام پناهندگی برای به‌دست آوردن مجوزِ ورود سوءاستفاده می‌کنند. عوامل مؤثر بر این تلقی از پناهجویان، با برساخت‌گرایی اجتماعی که نیروهایی مانند اقتصاد، سیاست و افکار عمومی آن‌را شکل داده‌اند، هم‌راستاست و به سوء‌ظن دربارۀ مهاجران غیرسپیدپوست، بسیار شبیه است. در حقیقت، پس از حملات 11 سپتامبر سال 2001، پناهجویان به‌سبب نیروی انگ‌زنی برآمده از اضطراب برخاسته از تهدیدات تروریسم، برای به‌دست آوردن پناهندگی، با چالش بزرگ‌تری مواجه شدند.

  چشم‌انداز واکنش جامعه‌ای[2] و از آن هم خاص‌تر، مفهوم هراس اخلاقی[3]، آگاهی زیادی دربارۀ فرایند برساخت اجتماعی در اختیارمان می‌گذارند. هراس اخلاقی، واکنشی افراطی و لجام‌گسیخته به مشکل اجتماعی شناخته شده است. نظریۀ هراس اخلاقی، به جامعه‌شناسان امکان می‌دهد تا تفاسیرشان را از واکنش اجتماعی منفی نسبت به افرادی که به‌دلیل تفاوت‌های نژادی، قومی، دینی و غیره، به آسانی شناسایی و قربانی نفرت می‌شوند، اصلاح کنند. مطالعات میان‌کشوری از ظرافت‌های هراس اخلاقی، پرده برمی‌دارند و خاطرنشان می‌سازند که گرچه این ناآرامی‌ها در تلقی غالب با شمایلی پرسروصدا (مانند خشم و انزجار عمومی) به تصویر درمی‌آید، اما در آگاهی عمومی نیز برساختن رخ می‌دهد. به‌رغم اینکه کشورهای غربی در برخورد جدی و سختگیرانه با کسانی که از آزار و اذیت می‌گریزند، شباهت دارند، اما در برساخت‌گرایی اجتماعی، تفاوت‌های آنان همچنان باقی است. تحقیقات اخیر، تفاوت‌های دقیق و ظریف در این نوع هراس اخلاقی را از رهگذر شناسایی تفاوت‌های میان برساخته‌های امریکایی و انگلیسی بیرون می‌کشند. ازجمله ویژگی‌های درخور توجه، این واقعیت است که ابداع و بزرگ جلوه‌دادن پناهجویانِ به اصطلاح ساختگی، به‌عنوان کلیشه‌ای محبوب، بیشتر پدیده‌ای انگلیسی است تا امریکایی.

  واگرایی فرهنگی بر فرمولی استدلالی از هراس اخلاقی اثر می‌گذارد؛ برخی از هراس‌ها شفاف و بقیه مبهم‌اند. واکنش اجتماعی به پناهجویان در انگلستان، نمودی است از هراس اخلاقی شفاف، چراکه «همه می‌تواند ببینید چه می‌گذرد». گرچه در ایالات متحده پیش و پس از 11 سپتامبر تا اندازه‌ای نسبت به خارجی‌ها (به تازگی اعراب و مسلمانان) و کارگران غیرقانونی (عموماً لاتین‌ها) هراس وجود داشته، اما مشکل شناخته‌شدۀ پناهجویی در ذهن عموم طنین‌انداز نشده است. بااین‌حال، مقامات دولت ایالات متحده، بی‌سروصدا به‌سان بریتانیا، دست به بازداشت پناهجویان زدند. اگرچه ورزۀ بازداشت‌کردن پیش از 11 سپتامبر نیز وجود داشت، جنگ برضد ترورگری توجیهی به‌دست مقامات ایالات متحده داد تا بر آن شکل از کنترل تکیۀ بیشتری کنند؛ به‌ویژه اینکه، مقامات دولتی ایالات متحده اصرار دارند که خط‌مشی‌هایی که بازداشت پناهجویان را ایجاب می‌کنند، در خدمت منافع و امنیت ملی هستند.

به‌خصوص، از مدت‌ها پیش، بازداشت یکی از نگران‌کننده‌ترین اقدامات دولت علیه افراد است. جدیت آن زمانی بیشتر می‌شود که فرد نه به اتهام جرم یا مهاجرت که به‌دلیل فرار از آزار و اذیت دستگیر می‌شود. بازداشت پناهجویان، به‌ویژه هنگامی که از هراس اخلاقی مایه می‌گیرد، به‌عنوان کاری پرهزینه، غیرضروری و در بسیاری موارد، نوعی نقض حقوق بین‌الملل معطوف به حمایت از نیازمندان به پناهگاه، مورد انتقادات گسترده قرار می‌گیرد. بازداشت، در اصل به‌سبب همنشین‌کردن پناهجویان با زندانیان متهم یا محکوم به ارتکاب جرم، فرایند جرم‌انگاری را تشدید می‌کند. بسیاری از پناهجویان را در زندان‌های ناحیه نگه می‌دارند، چراکه ظرفیت نظام مهاجرت برای بازداشت بسنده نیست. این پناهجویان نه تنها در ندامتگاه‌ها محبوس‌اند، بلکه باید لباس زندان بپوشند و در زمان ملاقات و انتقال، دست‌بند به‌دست داشته باشند. مدافعان حقوق بشر، گله می‌گزارند که مدل عدالت کیفری که اکنون بر رویۀ پناهندگی سایه افکنده است، به شکلی نامنصفانه، نظامی را که به منظور حمایت از پناهجویان طراحی شده، تضعیف می‌کند.

  سرانجام، مسائل مرتبط با پناهندگی، بایستی در بافتی جهانی‌تر قرار داده شوند تا در کنار رخدادهای سیاسی، اقتصادی و نظامی که پناهنده می‌آفریند، به مهاجرت جهانی هم توجه شود. در کانون این تحولات، سیاست جابه‌جایی[4] که به سلسله مراتب جهانی تحرک نیز نام‌بردار است، قرار دارد. سیاست جابه‌جایی به فرادستان، آزادی جابه‌جایی[5] می‌دهد و سخت‌ترین قیدوبندها را به پای فرودستان می‌اندازد. در پی جهانی‌شدن، مرزها همچنان اثر نمادین و حتی مادی منفی‌شان را بر رفت‌وآمد برخی گروه‌ها، به‌ویژه پناهجویان (و کارگران محروم غیرغربی) حفظ کرده‌اند؛ بنابراین، مرزها ناپدید نمی‌شوند، بلکه چندپاره و منعطف‌تر می‌شوند. مرزها دیگر به‌عنوان چیزی یکدست و نامتغیر عمل نمی‌کنند و در عوض می‌روند که به ابزارهایی منعطف برای بازتولید شکاف سلسله‌مراتبی میان جمعیت سزاوار و ناسزاوار، دیگران خوشایند و ناخوشایند، بدل شوند.

  بیشتر بخوانید

Cohen, Stanley. 2002. Folk Devils and Moral Panics: The Creation of the Mods and Rockers. 3rd ed. London: Routledge

De Giorgi, Alessandro. 2006. Re-thinking the Political Economy of Punishment: Perspectives on Post-Fordism and Penal Politics. Aldershot, England: Ashgate

Schuster, Liza. 2003. The Use and Abuse of Political Asylum in Britain and Germany. London: Frank Cass

Welch, Michael. 2002. Detained: Immigration Laws and the Expanding I.N.S. Jail Complex. Philadelphia: Temple University Press

Welch, Michael and Liza Schuster. 2005. “Detention of Asylum Seekers in the US, UK, France, Germany, and Italy: A Critical View of the Globalizing Culture of Control.” Criminal Justice: The International Journal of Policy and Practice 5(4):331–55

  [1] Asylum

[2] societal reaction               

[3] moral panic

[4] politics of movement

[5] freedom of movement

 

 

  

برچسب ها
مطالب مرتبط
٠٦ ارديبهشت ١٣٩٩

رزومه دکتر زهرا عبدالله

١٧ دي ١٣٩٨

روان‌پریش‌ها

١٧ دي ١٣٩٨

روان‌آزار

١٧ دي ١٣٩٨

رفاه

از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید