پژوهش ارزیابنده
پژوهش ارزیابنده [1]نخست در حوزهٔ آموزش و خدمات انسانی و بهمثابۀ ابزاری برای بهبود برنامههای اجتماعی پدیدار شد. اما امروزه، تمرکز این مطالعات بیشتر بر ارزیابی تأثیرگذاری برنامههاست. هر دوی این رویکردها ارزشمند است، از این جهت که برای تأمین بودجه یا شکلگیری و بهکارگیری برنامههای اثرگذار، به پژوهش شواهدبنیاد تکیه میکنند.
یک نوع از مطالعات ارزشگذاری ارزیابی تکوینی[2] است که با تأثیرگذاری در مراحل آغازین شکلگیری برنامه سروکار دارد. پژوهشگر ارزیاب دادههای مرتبط با چگونگی عملکرد برنامهای خاص را در مراحل آغازین آن گردآوری و تفسیر میکند و سپس این اطلاعات را بهشکل پیشنهادهایی انضمامی برای بهبود آن برنامه درمیآورد تا آنها را با مسئولان آن برنامه در میان گذارد؛ برای مثال، اگر هیئتمدیرۀ مدرسهٔ محل درخواست کند تحلیلی تکوینی دربارهٔ برنامهٔ جدید هولوکاستشناسی صورت گیرد، پژوهشگر بهدقت اهداف، مقاصد، برنامۀ درسی، و مفاد آموزشی آن برنامه را مرور میکند و نیز اطلاعاتی را از دانشآموزان، معلمان، و مدیریت آن مدرسه در باب طرز کار آن برنامه گردآوری میکند. پس از تحلیل و تفسیر دادهها، ارزیاب میتواند پیشنهادهایی را برای بهبود برنامه در حوزههایی چون برنامۀ درسی، مفاد آموزشی، و مدیریت برنامه ارائه دهد. نوع دوم پژوهشهای ارزشگذاری ارزیابی فرآیند[3]، این را که برنامهای خاص همانگونه که طراحیشده اجرا میشود یا خیر، معلوم میکند. شناخت سرچشمههای تغییر در اجرای برنامه به ارزیاب امکان میدهد طرز کار برنامه را بهتر درک کنند. ارزیابی فرآیند خصوصاً زمانی اهمیت مییابد که هدف فهم برنامههای فراگیر مانند «برنامههای آموزش و تربیت استادگی در برابر دارودستههای خلافکار»[4] باشد. توجه نه بر کارگربودن یا نبودن برنامه، بلکه بر چگونگی عملکرد و تأثیرات بالقوهٔ تغییرات هنگام اجرا به پیامدهای آن برنامه معطوف است. ارزیابی جمعبند[5] سومین شکل پژوهش ارزیابنده است که بر معلومساختن پیامدهای برنامه تمرکز دارد. به دیگر سخن، به این پرسش پاسخ میدهد که آیا برنامه کارگر بود؟ آیا به اهداف و مقاصد اعلامکردهاش رسیده است؟ این نوع از پژوهش ارزیابنده پیوند نیرومندی با سازمانهای تأمین بودجه دارد؛ برای مثال، در دههٔ 1990، «مؤسسۀ ملی سرطان»[6] چند برنامۀ ارتقای سلامت را که هدفشان بالابردن آگاهی و شناخت زنان اسپانیاییتبار و بهبود دسترسی آنان به معاینات سرطان بود، تأمین مالی کرد. برنامههای پیشنهادشده برای آنکه شایستگی دریافت بودجه را داشته باشد، باید ارزیابی جمعبند را نیز در خود میگنجاند. این طرح پیشنهادی که گروه مداخلهگر[7] را با گروهی دیگر مقایسه میکرد، جذابیت خاصی نزد مؤسسات تأمین بودجه داشت. همۀ انواع ارزیابی برنامه نوعاً دربرگیرندهٔ توالیای از مراحل است. دو مرحلهٔ آغازین متضمن درک ذات برنامه است. بهطور خاصتر، مرحلهٔ نخست شامل صورتبندی اهداف و مقاصد یک برنامه است و مرحلهٔ دوم، دربرگیرندهٔ فهمی از طرز اجرا، مکان، و مشارکتکنندگان برنامه. مرحلۀ سوم، بر طراحی ارزیابی تمرکز میکند. این طرح ممکن است هر دو روششناسی کمّی و کیفی را دربر گیرد. انتخاب روششناسی به عوامل مختلفی بستگی دارد؛ از جمله هدف ارزیابی و نوع اطلاعات موردنیاز. مرحلهٔ چهارم گردآوری، تحلیل و تفسیر دادهها را شامل میشود. پنجمین و آخرین مرحلۀ ارزیابی متضمن بهکارگیری نتایج ارزیابی بهمنظور بهبود برنامه یا اثبات کارایی آن است.
طرحهای پژوهشی ارزیابنده
پژوهشهای ارزیابنده در ارزیابی یک برنامه نوعاً از طرحهای پژوهشی متنوعی استفاده میکند. انتخاب میان طرحهای مختلف به جنبههای مختلف ارزیابی بستگی دارد که مخاطبان موردنظر، منابع در دسترس، و ملاحظات اخلاقی از آن جمله است. طرحهای پژوهشی ارزیابنده سه نوع است: طرحهای آزمایشی، طرحهای شبهآزمایشی و طرحهای پژوهشی کیفی.
طرحهای آزمایشی از ارزیابیهای جمعبند بهره میبرد تا کارگربودن یا نبودن برنامه را ارزیابی کند. ازآنجاکه این طرح مشارکتکنندگان را بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار میدهد، پژوهشگران میتوانند بهحق یقین داشته باشند تفاوتهای دو گروه از مشارکت در برنامه مایه گرفته است، نه تفاوتهای گروهی ازپیشموجود؛ برای مثال، اگر مدیر مدرسهای ابتدایی برای تأمین اعتبار برنامهای در زمینۀ آموزش مهارتهای اجتماعی برای دانشآموزان کلاس پنجم درخواست بفرستد، باید یک طرح ارزیابی را نیز در پیشنهاد خود بگنجاند. این مدیر که میداند طرح آزمایشی ابزاری سختگیرانه و معتبر برای ارزیابی تأثیرات یک برنامه است، پیشنهاد میکند دانشآموزان کلاس پنجم مدرسهاش بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل دستهبندی شوند. فرضیهاش این است دانشآموزانی که در گروه آزمایش قرار گرفتهاند، در مقایسه با دانشآموزان گروه کنترل، مهارتهای اجتماعی مثبتتری را از خود نشان خواهند داد.
طرحهای شبهآزمایشی بیش از طرحهای آزمایشی سختگیرانه رواج دارد. نمونههایی از طرحهای شبهآزمایشی عبارت است از گروههای کنترل ناهمسان[8] و زنجیرۀ زمانی.[9] در طرح گروه کنترل ناهمسان، همانند طرحهای آزمایشی از دو گروه آزمایش و کنترل استفاده میشود. اما ازآنجاکه گزینش تصادفی امکانپذیر نیست، پژوهشگر ناگزیر است گروه «کنترل» ازپیشموجودی را بیابد که از لحاظ پیشینه و متغیرهای جمعیتشناختی مشابه گروه آزمایش است. بهرغم فرآیند همسانسازی، ممکن است دو گروه همچنان با یکدیگر تفاوتهای چشمگیری داشته باشند. بهدلیل سرشت ناهمسان گروهها، پیشآزمونها تأثیر تفاوتهای پایۀ گروه ناهمسان در متغیر وابسته را مشخص میکنند. پژوهشگر با کنترل این تفاوتها میتواند تأثیرات برنامه را از آنها جدا کند. نوع دیگر طرحهای شبهآزمایشی زنجیرۀ زمانی است که عبارت است از اندازهگیریهایی که در دورۀ زمانی معین صورت میگیرد؛ مانند بررسی نرخ تصادفات رانندگی پیش و پس از پایینترآوردن محدودیت سرعت. طرحهای مبتنی بر زنجیرۀ زمانی در اوضاعواحوالی بهکار گرفته میشود که استفاده از گروه کنترل امکانپذیر نباشد. روشهای پژوهش کیفی ابزارهای دیگری برای بهدستآوردن دادههای پژوهشی ارزیابندهاند. این روشها بهطور خاص سودمند است، زیرا میتواند اطلاعات ژرفی دربارهٔ فرآیندهای برنامه ارائه دهد؛ اطلاعاتی که بهنوبهٔ خود میتواند پژوهشگر را از تغییرات و تحولات یک برنامه آگاه سازد. گروههای متمرکز[10]، مصاحبههای عمیق، و تحلیل محتوای مفاد برنامه جملگی ابزارهای سودمندی برای ارزیاب برنامه است؛ برای مثال، در ارزیابی فرآیندی برنامهای که هدفش افزایش مشارکت والدین در مدرسه است، والدین اسپانیاییزبان باوجود اینکه جلسات مدرسه به زبان اسپانیایی نیز برگزار میشود، کمتر از والدین انگلیسیزبان به حضور در این جلسات تمایل دارند. ارزیاب تصمیم میگیرد دریابد چرا چنین است و به این منظور، گروههای متمرکزی متشکل از والدین اسپانیاییزبان پدید میآورد. نتایج حاکی از آن است که هرچند والدین اسپانیاییزبان به مشارکت در فرآیند آموزشی فرزندانشان در مدرسه علاقهمندند، عدم مهارتشان را در زبان انگلیسی مانعی برای حضور مؤثرشان قلمداد میکنند. دستاندرکاران برنامه میتوانند از این اطلاعات برای اصلاح راهبردهای جذب نیرو استفاده کنند تا ارتباط مدرسه و والدین اسپانیاییزبان آنچنان نزدیک باشد که مشارکت این والدین از صرف کمک به کودکانشان در تکالیف مدرسه درگذرد.
از پژوهش تا عمل
ممکن است چنین بهنظر برسد که پژوهش ارزیابنده تأثیر چشمگیری در استمرار یا عدم استمرار یک برنامه دارد. بااینحال، همیشه چنین نیست، خصوصاً زمانیکه برنامه محبوبیت بسیاری پیدا میکند و باور عمومی بر این استوار میشود که باید ادامه یابد. «برنامهٔ آموزش ایستادگی در برابر سوءمصرف مواد (دی.اِی.آر.ای)»[11] مصداق بارزی از برنامههایی است که همچنان بودجه میگیرند، باوجوداینکه پژوهشهای ارزیابندۀ بسیاری نشان داده است این برنامه هیچ تأثیر بلندمدتی در پیشگیری از مصرف مواد یا کاهش آن در میان بزرگسالان نداشته است. مورد دی.اِی.آر.ای نشان میدهد پژوهش ارزیابنده برنامه فقط زمانی میتواند ارزشمند باشد که ذینفعان آن، یعنی کسانی که از موفقیت آن برنامه نفع بسیار میبرند، در عمل از نتایج آن یا برای تغییر برنامهٔ موجود یا طراحی برنامههای مؤثرتر بهره میگیرند.
و نیز ببینید: گروههای متمرکز؛ کارکردهای پنهان؛ کارکردهای آشکار.
بیشتر بخوانید
Adler, Emily S. and Roger Clark, eds. (2007). How It’s Done: An Invitation to Social Research. 3rd ed. Belmont, CA: Thomson/Wadsworth
Birkeland, Sarah, Erin Murphy-Graham, and Carol Weiss (2005). “Good Reasons for Ignoring Good Evaluation: The Case of the Drug Abuse Resistance Education (D.A.R.E.) Program”, Evaluation & Program Planning 28: 247–56
Fitzpatrick, Jody, James R. Sanders, and Blaine J. Worthen (2004). Program Evaluation: Alternative Approaches and Practical Guidelines, 3rd ed., Boston: Allyn & Bacon
Patton, Michael Q. (2002). Qualitative Evaluation and Research Methods, 3rd ed. Thousand Oaks, CA: Sage
Rossi, Peter H., Mark W. Lipsey, and Howard E. Freeman (2003). Evaluation: A Systematic Approach. 7th ed. Thousand Oaks, CA: Sage
[1] evaluation research
[2] formative evaluation
[3] Process evaluation
[4] Gang Resistance Education and Training program
[5] Summative evaluation
[6] National Cancer Institute
[7] intervention group
[8] nonequivalent control groups
[9] time series
[10] Focus groups
[11] The Drug Abuse Resistance Education (D.A.R.E.)