بیماریهای مزمن
بیماریهای مزمن[1] بیماریهایی است که مشخصۀ آنها آغازی کند و پیشرونده و دوامی طولانی است. بیماریهای مزمن در همهٔ جنبههای زندگی فردی و خانوادگی تأثیر میگذارد و معمولاً نتیجۀ مواجهۀ مکرر یا طولانی با محیط یا مادهایاند که با ساختار و کارکرد طبیعی بدن سازگار نیست.
بیماریهای مزمن بیماریهایی است که بخشی از زندگی فردند و بهبود کامل آن چندان یا مطلقاً میسر نیست. در بیماری حاد[2]، درمان بر بازگرداندن فرد به سلامتی کامل متمرکز است. در بیماری مزمن، تمرکز درمانی بر محدودسازی پیشرفت بیماری یا به تأخیر انداختن عوارض ثانویهای است که ممکن است در اثر بیماری پدید آیند.
ساختار و کارکرد طبیعی بدن مانند ماشینی بسیار هماهنگ است که هر بخش آن برای کل آن حیاتی است. ساختار و کارکرد بدن فرد مبتلا به بیماری مزمن هم در سطح سلولی و هم در سطح دستگاهی برای همیشه تغییر میکند. بهسبب این تغییر سلولی دائم و اغلب پیشرونده است که توانایی فرد مبتلا به بیماری مزمن در فعالیتهای زندگی روزمره تغییر مییابد. آمار «مرکز کنترل بیماری و پیشگیری از آن (سیدیسی)» آشکار میسازد از هر ۱۰ امریکایی ۱ نفر (2۵ میلیون نفر) بهدلیل داشتن بیماری مزمنی، در فعالیتهای روزمرهٔ خود با محدودیتهای جدی روبهروست.
بر اساس دادههای سال 2۰۰۴ سیدیسی دربارهٔ مرگومیر در ایالات متحدهٔ امریکا، چهار علت اصلی مرگ درحالحاضر بیماری قلبی، سرطان، سکته، و بیماریهای دستگاه تنفسی تحتانی مزمن است که جملگی بیماریهای مزمناند. از ۱۰ علت اصلی مرگ در ایالات متحدهٔ امریکا، فقط سه تای آنها نتیجۀ بیماری مزمن نیست. هرساله بیش از ۱٫۷ میلیون مرگ در امریکا در اثر بیماریهای مزمن رخ میدهد؛ یعنی ۷ مورد از ۱۰ مرگ. بیش از ۷۵ درصد از ۱٫۴ تریلیون دلاری که ایالات متحدهٔ امریکا صرف هزینههای سلامتبانی میکند، به درمان بیماریهای مزمن اختصاص دارد.
اگرچه برخی از بیماریهای مزمن در حین بارداری یا زایمان منتقل میشود و گروهی دیگر رشتۀ پیوند ژنی دارد که فرد را بیش از دیگران مستعد ابتلا به آن بیماریها میکند، بیشتر بیماریهای مزمن موجود به واسطهٔ انتخاب و تغییر سبک زندگی پیشگیریپذیر یا مهارشدنیاند.
میرندگی[3] و بیماریزدگی[4]
میرندگی به نرخ مرگومیر در جمعیتی معین اشاره دارد و بیماریزدگی به میزان رخدادن بیماریها. این آمار هنگام ارزیابی بیماریهای مزمن اهمیت دارد، زیرا میتوانیم جریانها و دگرگونیهای پدیدآمده در هنجارها را شناسایی کنیم؛ برای مثال، پیش از کشف آنتیبیوتیکها، علت اصلی مرگومیر در ایالات متحدهٔ امریکا عفونت بود، نه بیماری قلبی. با گذشت زمان، علل کنونی مرگ نیز تغییر خواهد کرد. در ایالات متحدهٔ امریکا، بیماریهای مزمن بالاترین میزان میرندگی و بیماریزدگی را دارد.
بیماری قلبی، سرطان، سکته، بیماری دستگاه تنفسی فوقانی، دیابت، آلزایمر، بیماری کلیه، بیماری کبد، فشار خون، و پارکینسون ۱۰ علت از ۱۵ علت اصلی مرگ بهشمار میآید. مرگومیر ناشی از تصادفات، خودکشی، سینهپهلو/آنفلوانزا نیز ممکن است از بیماریهای مزمنی همچون صرع، افسردگی، و ایدز تأثیر بپذیرد.
بر اساس مندرجات سال 2۰۰2 کتاب-نمودار جریانهای موجود در سلامت امریکاییان، امید به زندگی امریکاییها در طول سدۀ گذشته از ۵۱ سال به ۷۹٫۴ سال برای خانمها و از ۴۸ سال به ۷۳٫۹ سال برای آقایان افزایش یافته است. بهرغم این افزایش، هنوز ایالات متحدهٔ امریکا در زمینهٔ امید به زندگی از سایر کشورهای توسعهیافته عقب مانده است. این فاصله میتواند تا حدی معلول این واقعیت باشد که امروزه در ایالات متحده، شمار مبتلایان بیماریهای مزمنی که نسبت به گذشته عمر طولانیتری دارند بیشتر شده است، اما عمر آنان هنوز هم کوتاهتر از افراد سالم است.
عوامل اثرگذار
عوامل اثرگذار در بیماری مزمن، موقعیتها، محیطها، یا انواعی از سبک زندگی است که احتمال وقوع بیماری مزمن را افزایش میدهد. پیرشدن یکی از اصلیترین عوامل مؤثر است؛ عوامل دیگر عبارت است از مواجههٔ محیطی با سموم، جریانهای بلندمدت، ژنشناسی، استرس، رژیم غذایی، نژاد، موقعیت اجتماعی-اقتصادی، دسترسی به سلامتبانی، و سطح تحصیلات.
این مدخل عوامل خطرزا را به چهار گروه تقسیم میکند: ژنشناختی/خانوادگی، اجتماعی، محیطی، و رفتاری. برای هر گروه از عوامل مشترک، بیماری(های) مرتبط، و روشهای پیشگیری و مهار بحث شده است. ازآنجاییکه بسیاری از عوامل مرتبط با شکلگیری بیماریهای مزمن به یکدیگر وابستهاند، همپوشانیهای چندی میان این گروهها روی میدهد. برخی از بیماریهای مزمن که در گذشته واگیردار انگاشته نمیشد ‐ خاصه بیماریهای مزمنی که بهتازگی ظهور یافته است ‐ از طریق درهمآمیزی مایعات بدن یا از راه رابطهٔ جنسی ویروسها را منتقل میکند؛ مانند تبخال، اچآیوی، و هپاتیت.
ژنشناسی و وراثت
پیرشدن فرایندی است که از زمان تولد آغاز میشود و تا زمان مرگ ادامه دارد. بهموازات افزایش سن، سلولها نیز نخست به بلوغ و اوج عملکردشان میرسند و سپس شروع میکنند به نقصانگرفتن یا ازمیانرفتن. ازآنجاکه علم پزشکی پیوسته راههای بیشتری برای طولانیکردن زندگی سالم سلولهایمان پیدا میکند، بهنظر میرسد فرایند پیرشدن کند شود. از این روست که عبارت تازه بابشدۀ «۶۰ همان ۴۰ جدید است» به نسل انفجار زاد ولد (کسانی که بین سالهای ۱9۴۶ و ۱9۶۴ بهدنیا آمدند) امکان میدهد درعینحال که پیر میشوند، همچنان خیال جوانی را در سر بپزند. اصلیترین روشی که با آن امید به زندگیمان را افزایش دادهایم، کاهش تعداد مرگومیر مرتبط با عفونت و تصادفات، و پیشرفت مداخلات پزشکی برای درمان بیماریهای مزمن است.
برخی از نظریات بر آن است که پیرشدن به صورت ژنشناختی در سلول برنامهریزی شده است. نشانگان پیرشدن سلولها، یعنی چین و چروک، موی سفید و حتی یائسگی، نشان میدهد پیرشدن را میتوان نوعی بیماری فرسایندۀ مزمن دانست. فرایند پیرشدن مسئلهٔ مواجههٔ طولانیمدت با عناصر سمی محیط را دربر میگیرد، خطر ناتوانی اندامی را افزایش میدهد، و احتمال وقوع بیماریهای فرساینده[5] مانند آلزایمر را بالا میبرد.
بخشی طبیعی از فرایند پیرشدن آن است که فرد بیشازپیش مستعد ابتلا به بیماری میشود، خطر بیماری قلبی و سکته برایش افزایش مییابد، و تراکم استخوانیاش کم میشود. سلول که پیر میشود، در مواجهه با بیماریهای حاد و مزمن آسیبپذیرتر است و این بیماریها هم بهنوبهٔ خود آهنگ پیرشدن را شتاب میبخشد. در بررسی بیماریهای مزمن، مهم است بهخاطر داشته باشیم هرچه عمر جمعیتمان افزایش مییابد (در سال 2۰۳۰ یکپنجم امریکاییها بالای ۶۵ سال خواهند بود)، بیماریهای مزمن شایعتر خواهد شد.
وراثت، بیماریهای مادرزادی[6] و آسیب درونرحمی[7]
عیوب مادرزادی و آسیب درونرحمی میتواند بیماریهای مزمنی از جمله هموفیلی، دشپروردگی عضلانی[8]، کمخونی داسیشکل[9]، بیماری قلبی مادرزادی، بیماری تِی-سَکس[10]، فلج مغزی[11]، و سندروم داون بهبار آورد. نابهنجاریهای کروموزومی بهصورت ژنشناختی سبب ایجاد برخی بیماریها میشود و در دوران بارداری با آزمایش میتوان از بودن یا نبودن آنها آگاه شد. بیماری مادرزادی بیماریای است که در بدو تولد وجود دارد، اما لزوماً معلول نابهنجاری کروموزومی نیست. عوامل محیطی در دوران بارداری ممکن است باعث عیوب مادرزادی و بیماریهای مزمن متعاقب آن مانند سندروم جنین الکلی (فَس)[12] شوند که در آن در اثر مصرف الکل از سوی مادر، رشد طبیعی سلول و جنین دستخوش تغییر میکند. فس غالباً امراض مزمن مادامالعمر بهبار میآورد. هر محیط سمی یا دارو یا مادهٔ شیمیایی زیانآوری که زن باردار مصرف کند، ممکن است به جنین آسیب زند. مشهورترین مصداق این قضیه استفاده از داروی تالیدومید[13] (دارویی آرامبخش) در دههٔ ۱۹۶۰ بود که سبب کژریختی مادرزادی بسیار جدی جنین میشد.
پرفشاری خون اولیه[14]، سکته و بیماری قلبی
پژوهشها ویژگی ارثیای که افراد را مستعدِ ساخت چربی در رگهای اصلی میکند و در نتیجه آمادگی آنها را برای سکته و بیماری قلبی افزایش میدهد، معلوم ساختند. اعضای خانوادههایی که سابقهٔ بیماری قلبی یا عروقی دارند، بیش از دیگران با بالارفتن سن در معرض خطر ابتلا به این بیماریها قرار دارند. نژاد هم با بیماری قلبی در ارتباط است و آمارها نشان میدهد افریقایی-امریکاییها بیش از سایر نژادها در معرض خطر ابتلا به بیماری قلبی و سکته قرار دارند.
عوامل اجتماعی
جریانهای مرسوم یا رفتارهایی که در دورهای خاص بین گروهی از مردم مشترک است، امکان تغییر الگوهای بیماری را در گذر زمان نشان میدهد. جریانهای مرسوم میتواند خطر ایجاد یا تشدید یک بیماری مزمن را افزایش یا کاهش دهد. جریانهای مرسوم مثبت اغلب در پی تغییری در خطمشی یا قانون پدید میآید؛ مانند قوانین ممنوعیت استعمال دخانیات در محیط کار که سبب کاهش میزان استعمال دخانیات در کارمندان شد.
یکی از جریانهای مرسوم که احتمال ایجاد بیماریهای مزمن را افزایش میدهد، گرایش امریکاییها به غذاخوردن در رستورانهای غذای فوری است. همراه با افزایش حضور زنان در نیروی کار، گرایش خانوادهها به غذای فوری بیشتر میشود. بنا به گزارشها، از هر چهار امریکایی، یک نفر روزی یکبار غذای فوری میخورد. پژوهشها نشان میدهد درآمد و تحصیلات پایین با مصرف بیشتر غذای فوری همبستگی دارد. مصرف غذاهای پرکالری و شدیداً سرخشده بهمرور احتمال ابتلای فرد به فربهی، دیابت، و بیماری قلبی-عروقی را افزایش میدهد.
درآمد و تحصیلات همانطور که قبلاً اشاره شد، درآمد و تحصیلات غالباً انتخابهای رفتاری و همچنین خطرهای محیطی را تعیین میکند. گزینههای پیش روی افراد کمدرآمد و کمسوادتر از حیث دسترسی، قدرت پرداخت، انتخاب سرپناه امن و فهم عوامل تهدیدکننده سلامتی همان گزینههای پیش روی افراد پردرآمد و تحصیلکرده نیست. بنا به گزارش «ادارهٔ ملی پژوهش اقتصادی»[15]، امریکاییهای فقیرتر و کمسوادتر نسبت به همتایان ثروتمند و تحصیلکردهشان طول عمر کمتری دارند. اگرچه درآمد و تحصیلات در دستۀ عوامل اجتماعی میگنجد، در رفتار و عوامل ژن شناختی/خانوادگی و محیطی نیز تأثیر میگذارد. استرس بدن خود را با استرس منطبق میکند و این انطباق بسیاری از کارکردهای طبیعی بدن را مختل میکند. مغز استرس را که حس میکند برای مواجهه با رخداد هورمونهایی آزاد میکند و سپس دستور بهبودیابی[16] میدهد. اما، اگر استرس مزمن باشد، عدم بهبودییابی به این معنی خواهد بود که اندامهای اصلی بدن به واکنش نشاندادن بهنحویکه انگار در خطرند ادامه میدهند. این سطح آمادگی تشدیدشده ممکن است نهایتاً به فشار خون بالا، بیماری قلبی، دیابت، فربهی، و حتی سرطان منجر شود. عوامل محیطیمحیط یکی از عوامل خطرزای اصلی برای ایجاد بیماریهای التهابی مزمن است. عوامل خطرزای محیطی عبارت است از هر درمعرضبودگی که معرف خطری برای سلامتی باشد؛ مانند سموم هوا، سموم موجود در مواد غذایی و رنگها، برجهای رادیویی و دیگر منابع انرژی الکترومغناطیسی، قرارگرفتن در معرض نور خورشید و سایر وضعیتهای مرتبط با آبوهوا، و دسترسینداشتن به خدمات درمانی مفید. قرارگرفتن طولانی در معرض آلایندههای محیطی احتمال انواع خاصی از سرطان را افزایش میدهد.سموم موجود در هوا ذرات موجود در هوا که میتواند موجب بیماریهای مزمن شود، ممکن است محصول آلودگیهای گسترده و مستمر مانند انتشار دود خودروها و آلایندههای کارخانهها باشد؛ ممکن است در اثر رخدادی ناگهانی مانند تخریب یک ساختمان پدید آمده باشد؛ یا ممکن است معلول دود سیگار باشد. تنفس سموم آزادشده در هوا سبب تغییر بافتهای ریه میشود و به بیماری دستگاه تنفسی فوقانی میانجامد. بیماریهایی که معمولاً با آلودگی هوا ارتباط دارد از این قرار است: سرطان ریه، آسم، آلرژیها، آمفیزم[17]، سارکوئیدوز[18]، و سایر اختلالهای تنفسی. بیماری اسکلروز چندگانه[19] (ام.اس) را با قرارگرفتن در معرض فلزات سنگین که در دود اگزوز خودروها یافت میشود، مرتبط دانستهاند. آلایندههای مرتبط با بلایا[20] آثار طولانیمدت بلایای طبیعی و غیرطبیعیای که آلایندهها را در محیط آزاد میکنند، ممکن است سبب افزایش شیوع بیماریهای مزمن شود. قرارگرفتن در معرض گازها و سایر سموم هستهای و غیرهستهای در زمان جنگ ارائهٔ خدمات پزشکی مادامالعمر برای درمان ناراحتیهای هیجانی و جسمانی سربازان و مردم را ضروری ساخت. استرس تجربهکردن بلایی طبیعی (مانند سونامی یا طوفان کاترینا) احتمال بهوجودآمدن بیماریهای مرتبط با استرس یا بیماریهای مزمنی را که در نتیجهٔ عفونت شدید رخ میدهد، افزایش میدهد.
دسترسی به خدمات پزشکی
آغاز آهسته و دوام طولانی بیماریهای مزمن دسترسی به آموزش ارتقای سلامت و مدیریت پزشکی را حیاتی میسازد. بعضی از بیماریها مانند بیماری روماتیسم قلبی ممکن است معلول درمان نامناسب عفونت سادۀ گلو باشد. دسترسی به خدمات پزشکی، آموزش بهداشتی پیشگیرانه، و نظارت بر بیماری مزمن و درمان آن بهنحوی پیوسته و مستمر روشهای اصلی مدیریت بیماریهای مزمن است.
قرارگرفتن در معرض یوویاِی[21] و یوویبی[22] کاهش لایهٔ اُزون برخورد اشعههای ماورای بنفش خورشید را به پوست بیشتر کرده و نرخ سرطان پوست را افزایش داده است. جریان مرسوم استفاده از دستگاههای برنزهساز پوست[23] نیز آمادگی فرد را برای ابتلا به ملانوما و سایر انواع سرطان پوست بیشازپیش افزایش داده است. اگرچه برخی از عوامل خطرزا در سرطان پوست به ویژگیهای خانوادگی (از جمله رنگ پوست و سابقهٔ خانوادگی سرطان پوست) پیوند خورده است، سیدیسی اعلام میکند سرطان پوست بیش از هر نوع دیگری از سرطان پیشگیریپذیر است. روشهای پیشگیری از سرطان پوست عبارت است از کمتر قرارگرفتن در معرض اشعههای یوویاِی و یوویبی و استفاده از کرم ضد آفتاب.
عوامل رفتاری
بیماریهای مزمن اغلب با رفتارها و انتخابهای شخصی ما در زندگی ارتباط دارد و این انتخابها نیز از محیط، مسائل اجتماعی، ژنشناختی و خانواده تأثیر میپذیرد. بااینحال، مسئولیت نهایی در مورد اینکه چهچیزی وارد بدن شود، بر عهدهٔ خود فرد است.
الکل، تنباکو، و سایر داروها
استفادهٔ طولانیمدت از الکل، تنباکو، و سایر داروها، احتمال ابتلا به سیروز کبد و بیماریهای کبدی مرتبط با آن مانند هپاتیت و نیز انواع خاصی از سینهپهلو و آسیب مغزی را افزایش میدهد. تنباکو مسبب اصلی سرطان ریه، آمفیزم، و آسم است و خود سیگارکشیدن غیرمستقیم نیز عاملی سرطانزاست. استعمال طولانیمدت موادمخدر خطر آسیب مغزی، هپاتیت، و بیماری روانی را افزایش میدهد. ابتلا به اچآیوی که از طریق استفاده از سوزنهای آلوده یا رابطهٔ جنسی ناایمن منتقل میشود، ممکن است به چندین بیماری مزمن منجر شود.
غذا و ورزش
دادههای سال ۱۹۹۹ تا 2۰۰۰ «پیمایش ملی بررسی سلامت و تغذیه»[24] و گزارش سال 2۰۰۵ سیدیسی آشکار میسازد تقریباً دوسوم بزرگسالان ایالات متحده اضافهوزن دارند و ۳۰٫۵ درصد آنها، یعنی بیش از ۶۰ میلیون نفر، فربهاند. ۹ میلیون کودک در ایالات متحده اضافهوزن دارند. بیماریهای مزمن مرتبط با اضافهوزن و ورزش کم عبارت است از فشار خون، کلسترول بالا، دیابت، بیماری قلبی، سکته، بیماری کیسه صفرا، ورم مفاصل[25]، مشکلات تنفسی، و بعضی از سرطانها (سرطان رحم، سینه، و رودهٔ بزرگ). در واقع، امروزه متخصصان بیشتر بیماریهای مزمن را به بیفعالیتی جسمانی و رژیم غذایی نامناسب نسبت میدهند.
بیماریهای آمیزشی مسری
اچآیوی و تبخال دو بیماری آمیزشی درمانناپذیرند که ممکن است پیشدرآمد بیماریهای مزمن دیگری همچون سرطان و انواع خاصی از سینهپهلو باشد. اگرچه اچآیوی و تبخال بیماریهای مزمن نیست، نظر به سرشت مزمن و مستمر آنها و بیماریهای مزمن ثانویهای که از آنها مایه میگیرد، جای دارد آن را در فهرست بیماریهای مزمن بگنجانیم. پرهیز جنسی[26] و استفاده از کاندوم در اثنای رابطۀ جنسی میتواند از انتقال این بیماریها پیشگیری کند.
چالش
بیماری مزمن علت اصلی مرگومیر در ایالات متحدهٔ امریکاست. درمان آن در ما در سطح ملی و فردی و در اقتصاد، عواطف و احساسات، و زندگی روزمرهمان اثر میگذارد. هزینهٔ سلامتبانی پیوسته افزایش مییابد، جمعیت پیوسته رو به پیری است و مسئولیت مراقبت از اعضایی از خانواده که به بیماریهای مزمن مبتلایند، بیشازپیش بر عهدۀ نزدیکترین خویشاوندانشان است. هرچه عوامل خطرزای پیش روی افراد بیشتر باشد، احتمال اینکه آنها به یک یا چند بیماری مزمن مبتلا شوند بیشتر خواهد بود.
بنا به گفتۀ سیدیسی، بیماریهای مزمن پیشگیریپذیرترین بیماریهایند، زیرا شکلگیری بیماری مزمن مستلزم در معرضبودگیهای مکرر و مستمر است. برطرفکردن سمومی که تأثیر منفی در بدن دارد، جای رفتارهای ناسالم را با رفتارهای سالم عوضکردن، ورزش بیشتر، و کاهش یا قطع مصرف الکل، تنباکو، و مخدرهای دیگر میتواند از این بیماریهای مزمن جلوگیری کند یا دستکم برخی از آثار آنها را کنترل کند. بهبود آموزش بهداشت و دسترسی بیشتر به مراقبتها و اطلاعات پزشکی نیز ممکن است برخی از بیماریهای مزمن شایع را کاهش دهد یا از میان بردارد.
بسیاری از بیماریهای مزمنی که در بزرگسالی دیده میشود، در کودکی آغاز میشود. آموختن رژیم غذایی مناسب، تشویق ورزش، ازبینبردن دود سیگار و سایر سموم محیطی، و آموزش جوانان در جهت گرفتن تصمیمات عاقلانهتر و سالمتر در رابطه با عادات شخصی و محیط پیرامونشان در جلوگیری از ایجاد و پیشرفت بیماریهای مزمن مفید است.
و نیز ببینید: محیط زیست و آلودگی؛ خطرهای زیستمحیطی؛ سلامتبانی و دسترسی بدان؛ امید به زندگی؛ دود سیگار خوردن؛ و بیماریهای آمیزشی مسری.
بیشتر بخوانید
Brownson, Ross C.; Patrick L. Remington; and James R. Davis; eds. (1998). Chronic Disease Epidemiology and Control, 2nd ed. Washington, DC: American Public Health Association
Crowley, Leonard V. (2004). An Introduction to Human Disease, 6th ed. Boston: Jones & Bartlett
Hamann, Barbara. (2006). Disease Identification, Prevention, and Control, 3rd ed. New York: McGraw-Hill
Hayman, Laura L.; Margaret M. Mahon; and J. Rick Turner, eds. (2002). Chronic Illness in Children: An Evidence - Based Approach, New York: Springer
Morewitz, Stephen J. (2006). Chronic Diseases and Health Care: New Trends in Diabetes, Arthritis, Osteoporosis, Fibromyalgia, Lower Back Pain, Cardiovascular Disease and Cancer, New York: Springer
Oxford Health Alliance. (2005). “Economic Consequences of Chronic Diseases and the Economic Rationale for Public and Private Intervention”, Draft for circulation at the Oxford Health Alliance 2005 Conference, October 21
Roberts, Christian K. and R. James Barnard. (2005). “The Effects of Exercise and Diet on Chronic Disease”, Journal of Applied Physiology 98: 3-30
[1] Chronic diseases
[2] acute disease
[3] mortality
[4] Morbidity
[5] degenerative diseases
[6] congenital diseases
[7] Intrauterine Injury
[8] muscular dystrophy
[9] sickle-cell anemia
[10] Tay-Sachs disease
[11] cerebral palsy
[12] Fetal alcohol syndrome (FAS)
[13] Thalidomide
[14] Essential Hypertension
[15] National Bureau of Economic Research
[16] recovery
[17] Emphysema
[18] Sarcoidosis
[19] Multiple sclerosis
[20] Disaster-Related Pollutants
[21] UVA
[22] UVB
[23] tanning beds
[24] National Health and Nutrition Examination Survey
[25] osteoarthritis
[26] sexual abstinence