بیسوادی بزرگسالان در کشورهای توسعهیافته
آخرین دهۀ سدۀ بیستم، شاهد نگرانی بیسابقهای در مورد سواد بزرگسالان در بسیاری از کشورهای توسعهیافته[1] بود. این نگرانی را نتایج «پیمایش بینالمللی سواد بزرگسالان (آی.ای.ال.اس)»[2]، برانگیخت؛ پیمایشی که در اواسط دهۀ 1990، بهوسیلۀ «سازمان همکاری و توسعۀ اقتصادی (اُ.ای.سی.دی)»[3] و برخی از کشورهای عضو آن صورت گرفت و به واکنشهای دولتی مختلفی انجامید. این مدخل نمای کلی از آی.ای.ال.اس، روشش و یافتههای عامش بهدست میدهد و بر واکنشهای سه کشور کانادا، انگلیس و امریکا تمرکز میکند.
پیمایش بینالمللی سواد بزرگسالان
روششناسی آی.ای.ال.اس، همان روششناسی پیمایش ملی سواد بزرگسالان سال 1993 در امریکا بود. آی.ای.ال.اس مانند آن پیمایش، ورزۀ سنتی تقسیم بزرگسالان به دو بخش «بیسواد» و «باسواد» را تغییر داد و در عوض، از سواد بزرگسالان در قالب پیوستاری بحث کرد که از سواد بسیار کم آغاز و به سواد بسیار بالا ختم میشد. یونسکو با استفاده از دستهبندی سنتی بزرگسالان به بیسواد و باسواد، در اواسط دهة 1990، نرخ بیسوادی در کشورهای توسعهیافته را بین 1 تا 2درصد اعلام کرد؛ اما از روششناسی آی.ای.ال.اس که استفاده شد، درصد بزرگسالان بسیار کمسواد کشورهای توسعه یافته که پیشتر «بیسوادان عملکردی»[4] خوانده میشدند، از تخمین سازمان یونسکو در مورد بیسوادی 10 برابر بالاتر بود.
طراحان آی.ای.ال.اس، سواد را استفاده از اطلاعات مکتوب و چاپی برای نقشآفرینی در جامعه، دستیابی به اهداف و پروراندن دانش و قابلیت تعریف کردند. سپس، آی.ای.ال.اس با استفاده از روشهای نمونهگیری خانهبهخانه، سواد بزرگسالان 16 تا 65 سال را ارزیابی کرد. آی.ای.ال.اس مقیاسهای عملکرد را که متضمن سنجش سواد نثری (مانند خواندن متونی چون روزنامه و شعر)؛ سواد سندی (مانند بادقت از نظر گذراندن و تکمیل برگهها یا استفاده از جدول زمانی رفتوآمد قطار) و سواد کمّی (مانند تعیین میزان انعام برای یک وعدۀ غذایی در رستوران یا مرور صورت حساب بانکی) بود، ایجاد کرد. نمرات این سه مقیاس، بزرگسالان را در یکی از 5 سطح سواد قرار میدهد (سطح 1 = سواد بسیار پایین؛ سطح 5 = سواد بسیار بالا).
در 21 کشوری که آی.ای.ال.اس ارزیابی شدند، درصد بزرگسالان متولد امریکا که در پایینترین سطح از سواد قرار داشتند، از حدود 5درصد در سوئد تا بالای 50درصد در شیلی، در نوسان بود و میانگین این 21 کشور در مقیاسهای سواد نثری، سندی و کمی 20درصد بود؛ بنابراین، بهطور میانگین نزدیک یکپنجم بزرگسالان بومی 16 تا 65 سال در این کشورهای پیشرفته، بهدلیل سواد پایینشان، در معرض خطر مشکلات اجتماعی تلقی شدند. در میان بزرگسالان غیربومی، درصدها به شکلی یکنواخت بالاتر است و بهطور میانگین بیش از 50درصد در نمرههای سواد نثری، سندی و کمی در پایینترین سطح سوادند.
نظر به عملکرد سندی، 23درصد مجموع بزرگسالان بومی و غیربومی 16 تا 65 سال در ایالات متحده، در پایینترین سطح سواد قرار میگیرند، حال آنکه در کانادا این درصد، 18.2 و در بریتانیا 23.3 است. در مقیاس سواد نثری و کمی نیز درصد بزرگسالانی که در سطح 1 سواد قرار داشتند، نزدیک درصدهای پیشگفته بود.
سواد خودپنداشته و مهارتهای شمردن و حسابکردن
بر اساس نتایج آزمونهای عملکرد سواد، نزدیک یکپنجم بزرگسالان 16 تا 65 سال، در کشورهای کانادا، انگلیس و امریکا، در معرض خطر مسائل اجتماعی چون بیکاری، فروشغل، درآمد کم، فقر و بهداشت نامناسب قرار دارند. شمار این بزرگسالان در کانادا به 3.3 میلیون نفر، در انگلستان به 7.4 میلیون نفر و در ایالات متحده به 32 میلیون نفر میرسد.
بااینحال، آی.ای.ال.اس از آزمونهای سواد تنها برای سنجش سواد بزرگسالان استفاده نمیکرد، بلکه به بزرگسالان مقیاسی برای خودسنجی سوادشان بهدست داد. در این مورد، از بزرگسالان خواسته شد که میزان هماهنگی سوادشان با نیازهای محل کار یا زندگی روزمره را ارزیابی کنند. بزرگسالان برای رسیدن به این قضاوتها از مقولههای رتبهبندی ضعیف، متوسط، خوب، عالی و بدون پاسخ استفاده کردند.
نظر به خودسنجیهای بزرگسالان، از تواناییهای خواندنشان از حیث کاربردشان در کار و زندگی روزمره، این نتیجه حاصل شد که کمتر از 5درصد بزرگسالان 16 تا 65 سال در کانادا، انگلیس و امریکا، خواندن خود را ضعیف ارزیابی کردند. اگر از این تخمین 5درصدی در مورد این سه کشور استفاده کنیم، حدود 8 میلیون بزرگسال در امریکا، کمتر از 1 میلیون بزرگسال در کانادا و کمتر از 2 میلیون بزرگسال در انگلیس، خودشان را در معرض خطر مهارت ناکافی خواندن تلقی میکنند. نتایج مشابهی نیز برای خودسنجی مهارتهای نوشتن و شمارش و حساب بهدست آمد.
بنابراین در آی.ای.ال.اس، تخمین بزرگسالان از توانایی خواندنشان، نشان از فرقی فاحش میان سواد سنجششده بهوسیلۀ آزمونهای عملکرد و خودسنجی در تعیین شمار بزرگسالان در معرض خطر کمسوادی دارد.
کوششها برای افزایش دسترسی به برنامههای سوادآموزی بزرگسالان
سه کشور توسعهیافتهای که در بخشهای قبلی در موردشان بحث شد، تفاوتهای درخورتوجهی از حیث درصد بزرگسالانی که در معرض خطر بوده و نیازمند سواد یا آموزش مهارتهای پایه براساس دادههای آی.ای.ال.اس بودند و شمار واقعی بزرگسالانی که برنامههای سوادآموزی را میجویند و در آنها نام مینویسند، وجود داشت. برای مثال، در کانادا، بنا به گزارش مطالعات، فقط بین 5 تا 10درصد بزرگسالانِ واجد شرایط سوادآموزی، در دورههای سوادآموزی نام نوشتند. حدود 43درصد از افراد کانادایی که به دنبال اطلاعات دربارۀ برنامههای سوادآموزی بودند، بهدلیل مشکلات مرتبط با برنامه یا خطمشی مانند عدم دریافت تماس مجدد پس از تماس با یک خط تلفن مستقیم سوادآموزی، فهرستهای انتظار طولانی، زمانهای نامناسب دورهها، محتوا یا ساختار آموزشی نادرست و محتوای غیرمفید برنامهها، نام ننوشتند.
در انگلیس، آی.ای.ال.اس نزدیک 23درصد از بزرگسالان را در سطح سواد 1 (حدود 8000000 بزرگسال) قرار داد، درحالیکه شرکتکنندگان در برنامههای سوادآموزی بزرگسال در آن زمان، کمتر از 5درصد این جمعیت بودند. انگلیس برای افزایش دسترسی به امکانات، تصمیم گرفت تا سال 2004، از بزرگسالی که در خواندن و نوشتن و شمارس و حساب مشکل داشتند 750000 نفر کم کند. دولت برای رسیدن به این هدف، 1.5 میلیارد پوند را برای دورهای سهساله کنار گذاشت و برای بزرگسالان چند برنامۀ خاص تدوین کرد.
«سازمان مهارتهای پایۀ»[5] انگلستان، جهت تعیین چیزهایی که بزرگسالانی را که مهارتهای پایۀ ضعیفی داشتند، به تلاش برای ارتقای این مهارتها تشویق کند، مطالعهای بهنام بهبود مهارتهای پایه[6] را اجرا نمود. این پژوهش، بر دریافتهای بزرگسالان از مهارتهایشان، اینکه چرا میخواهند مهارتهایشان را بهبود بخشند، دسترسیشان به برنامههای آموزشی، محتوای برنامهها و اینکه چه چیز آنها را به تلاش و بهبود مهارتهایشان تشویق میکند، متمرکز بود. یافتهها نشان داد که یکسوم بزرگسالان، فکر میکردند مهارتهای پایهشان نیاز به بهبود دارد، 29درصدشان گفتند که بیگمان یک دوره مهارتهای پایه را خواهند گذراند و 42درصد گفتند که شاید این کار را انجام دهند. توانایی یادگیری کار با رایانه، توانایی بهبود مهارتهای رایانهای و مهارتهای پایه و بهطور همزمان، اخذ مدرک و توانایی حضور در دورهای نزدیک به خانه، ازجمله عوامل مشوق بزرگسالان برای بهبود مهارتهای پایهشان بود.
در ایالات متحده، سالانه، کمتر از 3 میلیون بزرگسال در برنامههای آموزش بزرگسال و سوادآموزی که دولت فدرال و 50 ایالت بودجهاش را تأمین میکنند، نام مینویسند. پس از پیمایش ملی سواد بزرگسال و آی.ای.ال.اس، در ایالات متحده، هیچ اقدام خاص متکی به بودجۀ کلان برای برقراری تماس با بزرگسالان نیازمند سواد، صورت نگرفت.
در سال 2003، اُ.ای.سی.دی، در خصوص سواد بزرگسالان، «پیمایش سواد و مهارتهای زندگی در بزرگسال»[7] را اجرا کرد. گزارش این پیمایش، در سال 2005 منتشر شد و حاکی از آن بود که از زمان آغاز آی.ای.ال.اس، یعنی دهۀ 1990، پیشرفتی در سواد بزرگسالان رخ نداده یا اگر رخ داده باشد، اندک بوده است.
و نیز ببینید: بیسوادی بزرگسالان در کشورهای درحالتوسعه
بیشتر بخوانید
Blunkett, David. 2001. Skills for Life: The National Strategy for Improving Adult Literacy and Numeracy Skills. London: Department for Education and Skills
Long, Ellen. 2000. Who Wants to Learn? Toronto, ON: ABC CANADA Literacy Foundation
Organization for Economic Co-operation and Development (OECD). 1995. “Literacy, Economy and Society: Results of the First International Adult Literacy Survey.” Paris: OECD
Statistics Canada. 2005. “Learning a Living: First Results of the Adult Literacy and Life Skills Survey.” Retrieved December 27, 2007 (http://www.statcan.ca/english/ freepub/89-603-XIE/2005001/pdf.htm). Sticht, Thomas G. 2001. “The International Adult Literacy Survey: How Well Does It Represent the LiteracyAbilities of Adults?” Canadian Journal for the Study of Adult Education 15:19–36.Tuijnman, A. 2000. Benchmarking Adult Literacy in America: An International Comparative Study. Jessup, MD: U.S. Department of Education, Education
[1] illiteracy, adult in developed nations
[2] International Adult Literacy Survey (IALS)
[3] Organisation for Economic Co-operation and Development (OECD)
[4] functional illiteracy
[5] Basic Skills Agency
[6] Getting Better Basic Skills
[7] Adult Literacy and Life Skills