بارداری و فرزندداری در زندانها
تعداد بزرگسالان تحت نظر برخی شکلهای نظارت اصلاحی، بهطور پیوسته افزایش یافته است. بنا بر دادههای ادارة آمار قضایی، در سال 2006، بیش از 7 میلیون نفر تحت مجازات تعلیقی، در زندان یا تحت آزادی مشروط بودند. این رقم 3.2درصد از تمام بزرگسالان ساکن امریکا را شامل میشود. زندانها در سطوح فدرال و ایالتی، بیش از 1.4 میلیون نفر را در خود داشتند. بیش از 1.5 میلیون کودک زیر سن 18 سال، والدین زندانی در زندانهای ایالتی و فدرال داشتند؛ کودک زیر سن 5 سال، 22درصد از این کودکان را تشکیل میدادند.
پژوهشها نشان میدهند که وقتی یک عضو خانواده به زندان میرود، کل خانواده دچار مشکل میشوند. احتمال اینکه زنان زندانیشده سرپرست اصلی خانوار باشند، بیشتر است؛ بنابراین، آنچه برای کودکان آنها اتفاق میافتد، متفاوت از اتفاقاتی است که برای کودکانی رخ میدهد که پدرشان زندانی شده است. در مورد مردان، بیشتر احتمال دارد که کودکان همراه با مادرشان باشند. کودکان زنان زندانی، اغلب تحت مراقبت اعضای خانواده هستند، معمولاً پدربزرگ و مادربزرگها (معمولاً مادربزرگها). در بسیاری از ایالتها، اعضای خانواده وضع مالی مناسبی برای پرداخت پول بابت مراقبت را ندارند؛ بنابراین، خانوادههای فقیری که نمیتوانند کس دیگری را بهکار گیرند، نمیتوانند این بار را به دوش بکشند. همچنین، ممکن است کودکان به مراکز مراقبتی سپرده شوند، جایی که خواهر و برادرها ممکن است از هم جدا شوند و از هر آنچه برایشان آشناست بریده شوند. در مورد برخی از این کودکان، ممکن است نخستین باری باشد که آنها از مادرشان به مدتی طولانی جدا شدهاند.
والدین زندانی، بهویژه مادران، با این مشکل مواجهاند که چگونه رابطهای که پیش از زندان با فرزندانشان داشتند را حفظ کنند. به طرزی جالب، مردان بیش از زنان، مورد ملاقات کودکان زیر 12 سالشان قرار میگیرند. مادران کودکان زندانی مرد، کودکان را به دیدن پدر میآورند؛ چون مادرانی که زندانی هستند معمولاً سرپرست اصلی هستند، کمتر احتمال دارد که کودکانشان به ملاقات آنها بیایند. دلایل دیگری نیز وجود دارد. اگرچه تعداد زنان زندانی در مقایسه با همتایان مذکرشان با سرعت بیشتری در حال افزایش بوده است، اما آنها هنوز درصد بسیار کمی از جمعیت زندانیان را تشکیل میدهند. بیشتر ایالتها، تنها یک زندان دارند که اغلب در نواحی روستایی/حومهای دور از جایی که این زنان زندگی میکردند، قرار گرفته است. حملونقل عمومی برای این مکانها وجود ندارد؛ بنابراین، حتی برای کسانی که جایگزین سرپرستان اصلی میشوند و تمایل دارند تا کودکان را به ملاقات مادرانشان ببرند، وظیفهای دشوار (اگر نگوییم ناممکن) است. عامل دیگری که میتواند فقدان ملاقات کودکان با مادران زندانیشان را تبیین کند، انگ نسبتداده شده به زن زندانی است. برخی زنان زندانی، نمیخواهند کودکانشان بدانند که آنها زندانی شدهاند؛ بنابراین، آنها داستانهایی برای غیبتشان میسازند و میگویند که آنها «به جنوب رفتهاند» یا اینکه آنها مدتی به مسافرت رفته یا اینکه کودکان اجازه ندارند به جایی بروند که آنها هستند.
بیشتر پژوهشها درمورد والدین زندانی[1]، بر زنان تمرکز میکنند. اکثریت زنان زندانی، تنها سرپرست خانواده هستند؛ بنابراین، نقش والدینیشان بارزتر است. بهطور سنتی، نقش والدینی مرد، به اندازة نقش والدینی مادر، توجهها را جلب نکرده است؛ اما پژوهشهای اخیر نشان میدهد که پیامدهای حضور بلندمدت یکی از والدین (یا هر دو) در زندان، جدی و وخیم است. همچنین، با الگوی نوظهور جرم بین نسلی، در برخی زندانها، والد و فرزند و در برخی موارد حتی پدر/مادربزرگ، در نهاد مشابهی هستند. والدین زندانی، تا حد زیادی، دوست ندارند کودکانشان اشتباه آنها را تکرار کنند؛ بنابراین، کارشناسان توصیه میکنند برنامههایی در زندان اجرا شود که برای حفظ و بهبود پیوند والدینی بین فرزندان و والدین زندانیشان طراحی شود.
مادران و پدران زندانی، دغدغههای مشابهی دارند؛ اما مادران با برخی مشکلات پرورشی وابسته به جنسیت مواجهاند. پیمایشهای اخیر ادارة آمار قضایی نشان میدهد که 6درصد از آنهایی که به حبس میروند، باردارند. مراقبت بهداشتی برای زنان محبوس، بهطور کلی دهشتناک است، اما برای زنان باردار، مشکلات دیگری نیز مطرح است؛ زیرا مراقبت والدینی اندکی وجود دارد. زنانی که مایلند به بارداری خود خاتمه دهند (معمولاً آنهایی که در بازداشتگاه هستند)، ممکن است موانعی سر راهشان باشد و زنانی که خواهان ادامة بارداریشان هستند (معمولاً آنهایی که در زندان هستند)، ممکن است با سقط جنین مواجه شوند. زنانی که بارداری را ادامه میدهند، ممکن است خود را در وضعیتی بیابند که خود و جنینشان را تهدید میکند. گاهی مأموران تأدیب ممکن است به آنها بگوید که در حال زایمان هستند و از این رهگذر، کودکان آنها در خطر متولدشدن بدون توجه پزشکی مناسب قرار دارند. آنهایی که به موقع به بیمارستان میرسند، خود را در وضعیتی مییابند که به تخت بسته شدهاند و در این وضعیت بچه را به دنیا میآورند، حتی وقتی که یک مأمور زندان در اتاق حضور دارد. فرزندان برخی زنان بلافاصله از آنها جدا و به پرورشگاه داده میشود. زندانهای کمی به مادران جدید اجازه میدهند تا فرزندانشان را با خود نگهدارند، اگرچه پژوهشهای مربوط به برنامههایی اجراشده در مراکزی همانند کانون تأدیب بدفورد هیلز[2]، نشان میدهد که اگر به مادران زندانی اجازه داده شود تا نوزدان خود را به مدت 18 تا 24 ماه نزد خود نگهدارند، اثر مثبتی دارد. والدین محبوس، با چالشهایی مشابه با والدین دنیای بیرون از زندان مواجهاند، اما آنها مشکلات دیگری نیز دارند. به دنبال افزایش روزافزون افراد زندانی، جامعه باید آگاه باشد که مجازات بلندمدت والدین، فرزندانشان را نیز مجازات میکند. برای جامعه بهطور عام و کودکان مادران زندانیشده بهطور خاص، بهتر است که زنان خلافکار غیرخشن همراه با کودکانشان در برنامههای اجتماعمحور نگهداری شوند؛ زیرا در آنجا میتوانند دِین خود را به جامعه ادا کنند و نقششان بهعنوان سرپرست اصلی کودکانشان را نیز ادامه دهند. برای زنانی که باید زندانی شوند، برنامههایی که رابطة والد-فرزند را حفظ و تقویت میکنند، باید خلق شوند. کلاسهای پرورشی، برنامههای دیدار، برنامههای شیرخوارگاه و برنامههایی مانند دختران پیشاهنگ زندانی[3]، تنها نمونههای اندکی از چنین برنامههایی هستند. بهعلاوه، تمام برنامههای ورود دوباره به جامعه، باید مؤلفهای داشته باشند که با پرورش فرزندان، بهویژه مجرمان مونث، مرتبط باشد.
سیاستها و قوانینی که کلنگرانهتر و نظاممندتر باشند، برای رویایی با این مشکلات اجتماعی لازم هستند.
و نیز ببینید: خانواده؛ خانوادۀ کژکارکرد؛ کودکان تحت سرپرستی و بزرگسالی؛ زندانها و سرریزشدن آنها؛ مادران مجرد
بیشتر بخوانید:
Bloom, Barbara and David Steinhart. 1993. Why Punish the Children? A Reappraisal of the Children of Incarcerated Mothers in America. San Francisco: National Council on Crime and Delinquency
Dressel, Paula, Jeff Porterfield, and Sandra K. Barnhill. 1998. “Mothers behind Bars.” Corrections Today 60(7):90–94
Johnson, Elizabeth and Jane Waldfogel. 2002. Children of Incarcerated Parents: Cumulative Risk and Children’s Living Arrangement. New York: Columbia University Press
Mumola, Christopher J. 2000. Incarcerated Parents and Their Children. Washington, DC: U.S. Department of Justice
Sabol, William J. 2007. U.S. Department of Justice, Bureau of Justice Statistics, Prisoners in 2006. Washington, DC: U.S. Department of Justice, November. Retrieved December 28, 2007 (http://www.ojp.usdoj.gov/bjs/pub/pdf/p06.pdf)
[1] . Prisons, Pregnancy and Parenting
[2] . Bedford Hills Correctional Facility
[3] . Girl Scouts Behind Bars
[4] . Charley B. Flint