اقلیت میانجی
اقلیت میانجی[1]، به اقلیتهای فرهنگی که در شرایط پیچیدۀ میانقومی زندگی میکنند و نیز به نظریههای راجع به وضع معیشت و جایگاه اجتماعی آنها، اشاره دارد. موقعیت شغلی آنان، عموماً کار در شرکتهای کوچک خانوادگی یا تجارت مستقل بود، نه کار در تولیدی کشاورزی-صنعتی یا کارمندی بنگاهی بزرگ. بر این اساس، میتوان از تجار چینی در اندونزی، تجار هندی در شرق افریقا و یا سبزیکاران کرهای در نیویورک سیتی را در زمرۀ اقلیتهای میانجی قرار داد. این مهاجران یا ساکنان موقت، موقعیتی را بهعنوان میانجی تولیدکنندگان و مصرفکنندگان در بخش خدمات یا واسط تودۀ مردم و نخبگان اشغال میکنند. افزونبراین، آنها با تردید و خصومت جریان اصلی جامعه یا جامعه میزبان مواجه میشوند.
بسیاری از دانشوران، تضاد میان اقلیت میانجی و دیگران را جزئی از تنش میان «سرمایهداری مطرودان»[2] و «سرمایهداری مدرن» میبینند. تحلیلگران نگرش جهانشمولگرا و عقلانی دربارۀ سرمایهداری دوم را بهلحاظ تاریخی با ظهور پروتستانتیسم پیوند دادند. سرمایهداران مدرن، با این منطق، با همۀ مشتریان با اخلاق و استانداردهای یکسانی رفتار میکنند.در مقابل، سرمایهداری مطرودان با یهودیان و تجار مدیترانه ای و آسیایی پیوند خورده است. برخی از ویژگیهای معرف این نوع سرمایهداری از این قرارند: تأکید بر امساک و صرفهجویی، استاندارد دوگانۀ اخلاق تجاری، انگیزۀ بالا برای موفقیت و روحیۀ درونگروهی بالا. استاندارد دوگانه بر برخورد صمیمانه با خودیها و لحن کمتر صمیمانه با دیگران دلالت دارد. جامعۀ میزبان ممکن است چنین رفتاری را بیگاریکشی و بهرهکشی تفسیر کند و درنتیجه، انگارههایی به غایت منفی از این اقلیت برسازند. همزمان، اقلیت میانجی ممکن است از طریق جداسازی آداب ورسوم که بر لزوم یا پسندیدگی ازدواج درونگروهی تأکید دارد، جداییاش را تقویت کند.یکی از چالشهای پیش روی نظریۀ اقلیت میانجی، سازش برقرارکردن میان مفاهیم ایدهآلش دربارۀ سرمایهداری و قومیتها با شرایط واقعی زندگی است. در این خصوص، اشاره به نمونههایی که در آنها برخی از جنبههای پویایی اقلیت میانجی، منتها شاید به شکلی اصلاحشده، رخ میدهند خالی از فایده نباشد. بهعنوان مثال، در شمال کانادا، تاجران پوست اسکاتلندی در میان مشتریان سرخپوست و میتی، به روحیۀ درونگروهی بالا، دلبستگی شدید به میهنشان و آینده نگری و ویژگیهای دیگری که با سرمایهداری مطرود پیوند خورده است، شناخته میشوند. مردم جامعۀ میزبان، رفتار آنها را صرفهجویانه، بهرهکشانه و قوممدارانه میانگارند. بااینحال، بهلحاظ تاریخی، تاجران اسکاتلندی پیشینۀ فرهنگی پروتستانی داشتند و عموماً برای شرکتهای بزرگ، مانند شرکت نورثوست[3] و شرکت هادسونز بی، کار میکردند. آنها بیشتر از حیث جایگاهشان در اقتصاد سیاسی گستردهتر، با اقلیتهای تجار آزاد فرق داشتند تا در انگاره و رفتار. گرچه آنها تا اندازهای از خصومتی که نسبت به اقلیتهای میانجی یهودی و آسیایی رواداشتند بینصیب نماندند، قدرت شرکتهای بزرگ و دولت کانادا، احتمال خصومتورزی عملی رقبا، فرودستان و مشتریان را محدود میکند.
و نیز ببینید: سرمایۀ فرهنگی؛ گروه اقلیتی؛ قوممداری؛ گروه اقلیتی
بیشتر بخوانید
Bonacich, Edna. 1973. “A Theory of Middleman Minorities.” American Sociological Review 38:584–94
Zenner, Walter P. 1991. Minorities in the Middle: A CrossCultural Analysis. Albany, NY: State University of New York Press
Zenner, Walter P. and Robert Jarvenpa. 1980. “Scots in the Northern Fur Trade: A Middleman Minority Perspective.” thnic Groups 2:189–210
[1] middleman minority
[2] pariah capitalism [3] Northwest Company