اختلال کم توجهی- و بیش فعالی
اختلال کمتوجهی-بیشفعالی (اِیدیاچدی) نوعی مشکل رفتاری است که با بیشفعالی، بیتوجهی، ناآرامی، و تکانشگری[1] مشخص میشود و تا همین اواخر اساساً در کودکان تشخیص داده میشد. این اختلال ابتدا در سال ۱9۵۷ بهعنوان «اختلال بیشجنبشی کودکان»[2] تعریف شد و معمولاً به بیشفعالی یا سندروم بیشفعالی مشهور بود تا اینکه در سال ۱۹۸۷ به اختلال کمتوجهی-بیشفعالی تغییر نام یافت. این تغییر نام همچنین معرف تغییر تمرکز از رفتار بیشفعالانه به بیتوجهی بهعنوان ویژگی مهم این اختلال بود.
در ایالات متحده، «مرکز کنترل بیماری و پیشگیری از آن (سیدیسی)»[3] برآورد میکند ۷ درصد از کودکان مدرسهای (۶ تا ۱۰ سال) اِیدیاچدی دارند و نسبت ابتلای پسران به دختران ۳ به ۱ است. کودکان سپیدپوست بیش از کودکان اقلیتها گرفتار ایدیاچدی میشوند. در سالهای اخیر، تعریف ایدیاچدی گسترش یافته است. امروزه ایدیاچدی افزون بر کودکان مدرسهای، در کودکان پیشدبستانی، نوجوانان، و بزرگسالان نیز تشخیص داده میشود که این امر در افزایش شیوع آن نقش دارد.
معمولترین درمانی دارویی برای ایدیاچدی استفاده از داروهای روانگردان[4]، خاصه ریتالین[5] و سایر داروهای محرک (سایلرت[6]، اَدرال[7]، و کنسرتا[8]) است. میزان درمان در سالهای اخیر افزایش چشمگیری داشته است؛ در سال 2۰۰۴، «وزارت خدمات بهداشتی و انسانی ایالات متحدهٔ امریکا»[9] برآورد کرد ۵ میلیون کودک ۵ تا ۱۷ ساله طی سالهای 2۰۰۰ تا 2۰۰2 برای ایدیاچدی تحت درمان قرار گرفتند، که از ۲٫۶ میلیون کودک در سال ۱۹۹۴ بالاتر است. تشخیص و درمان ایدیاچدی در ایالات متحدهٔ امریکا بیش از سایر کشورهاست. اما شواهد نشان میدهد از دههٔ ۱۹۹۰ به اینسو، این اختلال در کشورهای دیگر مانند انگلستان هم افزایش داشته است.
اگرچه نظریههای مختلفی از جمله نظریات مرتبط با رژیم غذایی، نظریات ژنشناختی، روانشناختی، و اجتماعی ارائه شده است، علل ایدیاچدی بهخوبی شناخته نشده است. در دو دهۀ گذشته، پژوهشگران حوزۀ پزشکی از آمادگی ژنشناختی برای ایدیاچدی خبر دادهاند و در نتایج تصویربرداری مغزی افراد ایدیاچدیدار و افراد ایدیاچدیندار تفاوتهایی را یافتهاند. اگرچه نظریات زیست-پزشکی دربارهٔ ایدیاچدی دست بالا را دارد، علل ایدیاچدی همچنان در سطح گستردهای نامعلوم است. برخی مدعیاند حتی اگر میان کودکان ایدیاچدیدار و سایر کودکان تفاوت وجود داشته باشد، مشاهدات ممکن است بازتابی از تفاوتهای مزاجی باشد نه اختلالی خاص.
ایدیاچدی و درمانش دستکم از دههٔ ۱۹۷۰ مناقشهبرانگیز بوده است. منتقدان نسبت به دارودادن به کودکان مدرسهای ابراز نگرانی کرده و مدعی شدهاند ایدیاچدی صرفاً برچسبی است برای رفتارهای کجروانۀ کودکی. برخی دیگر پذیرفتهاند بعضی از کودکان ممکن است به اختلالی عصبشناختی مبتلا باشند، اما برآناند که دایرۀ شمول ایدیاچدی زیاده گسترده شده است. گهگاهی نگرانی برخی از آموزگاران و والدین نسبت به آثار منفی استفادهٔ بلندمدت از داروهای محرک افزایش مییابد. روانپزشکان کودک ایدیاچدی را شایعترین اختلال روانپزشکانه در کودکان میدانند و درمان با داروهای روانگردان را درمانی مسلم و ایمن تلقی میکنند. والدین و گروههای مصرفکننده مانند «کودکان و بزرگسالان مبتلا به اختلال کمتوجهی-بیشفعالی (سیاچاِیدیدی)»[10] به حمایت از چشمانداز پزشکی در خصوص ایدیاچدی گرایش دارند.
از دههٔ ۱۹۹۰، شاهد افزایش چشمگیر تشخیص و درمان ایدیاچدی در بزرگسالانیم. درحالیکه ایدیاچدی کودکی را مدرسه یا والدین شناسایی میکنند، در ایدیاچدی بزرگسالی خود فرد متوجه آن میشود. برخی پژوهشگران خاطرنشان ساختهاند بسیاری از بزرگسالان بهظاهر موفق، در نتیجهٔ آموختن دربارهٔ این اختلال از طریق متخصصان، رسانهها و دیگران و پیبردن به اینکه مشکلات زندگی خودشان نیز در توصیفات صورتگرفته از ایدیاچدی بازتاب یافته است (مانند زندگی نابسامان، ناتوانی در استمرار توجه، تغییردادن مکرر شغل)، بهدنبال تشخیص و درمان دارویی این اختلال رفتهاند. بااینحال، ایدیاچدی بزرگسالی کماکان مسئلهای بحثبرانگیز است. بسیاری از روانپزشکان ایدیاچدی بزرگسالی را بهعنوان یک مشکل اجتماعی مهم بهرسمیت میشناسند و مدعیاند این اختلال در اثر کاهش بازده و درآمد خانوارها دهها میلیارد دلار هزینه بهبار میآورد، حالآنکه منتقدان برآناند این نگرش نوعی «پزشکیسازی عملکرد معیوب[11]» است.
جامعهشناسان ایدیاچدی را نمونهای کلاسیک از پزشکیسازی کجروی ‐ که مشکلی سابقاً غیرپزشکی را مشکلی پزشکی تعریف میکند ‐ میانگارند و درمان ایدیاچدی را نوعی نظارت اجتماعی پزشکی. برخی خاطرنشان ساختهاند وقتی مشکلی پزشکی میشود داغ کمتری میخورد، چون بهجای آنکه آن را به رفتار ارادی پیوند بزنند، برایش خاستگاهی جسمانی یا زیست-پزشکی درنظر میگیرند. برخی دیگر به پیامدهای اجتماعی پزشکیسازی مشکلات رفتاری کودکان اشاره میکنند. عدهای برآناند که پزشکیسازی ایدیاچدی مشکلات اجتماعی پیچیده را فردی میسازد و راه را بهروی اشکال نیرومندی از نظارت اجتماعی پزشکی (داروها) میگشاید. بهرۀ ثانوۀ بیماری ‐ یعنی منافع اجتماعیای که از تشخیصی پزشکی عاید فرد میشود ‐ نیز مسئلهٔ دیگری است که ایدیاچدی در پی دارد. گزارشهایی وجود دارد از نوجوانانی که بهدنبال تشخیص ایدیاچدیاند تا به جایگاه ناتوانی از یادگیری دستیابند و بتوانند از منافع خاصی از جمله آزمونهای بدون محدودیت زمانی یا تکالیف متفاوت بهرهمند شوند. از منظری جامعهشناختی، تعریف ایدیاچدی مصداق بارزی از گسترش تشخیص و بسط دامنۀ تعریف تشخیصی مقبول است. اکنون نزد بسیاری از افراد ایدیاچدی نوعی اختلال مادامالعمر است که طیف سنی گستردهای دارد (از پیشدبستانی تا بزرگسال) و آستانۀ آن برای تجویز درمان با داروهای روانگردان کاهش یافته است. اگرچه امکان دارد رفتارهایی که مشخصۀ ایدیاچدیاند، بهسبب نوعی علت اجتماعی روبه افزایش باشد، محتملتر آن است که شمار افرادی که انگ ایدیاچدی میخورند و به این عنوان تحت درمان قرار میگیرند، افزایش یابد.
پیتر کنراد[12]
و نیز ببینید: کجروی؛ نظریهٔ انگزنی؛ اختلالات یادگیری؛ سلامت روان، داروهای روانگردان و مصرف نادرست آنها؛ کنترل اجتماعی؛ و داغ.
بیشتر بخوانید
Barkley, Russell A. (1998). “Attention-Deficit Hyperactivity Disorder”, Scientific American, September, pp. 66-71
Centers for Disease Control and Prevention. (2002). “Prevalence of Attention Deficit Disorder and Learning Disability”, Retrieved February 4, 2008 (http://cdc.gov/nchs/pressroom/02news/attendefic.htm)
Conrad, Peter and Deborah Potter. (2000). “From Hyperactive Children to ADHD Adults: Observations on the Expansion of Medical Categories”, Social Problems 47: 559-582
Diller, Lawrence A. (1998). Running on Ritalin, New York: Bantam
[1] impulsivity
[2] Hyperkinetic Disorder of Childhood
[3] Centers for Disease Control and Prevention (CDC)
[4] psychoactive medications
[5] Ritalin
[6] Cylert
[7] Adderall
[8] Concerta
[9] U.S. Department of Health and Human Services
[10] Children and Adults with Attention Deficit Hyperactivity Disorder (CHADD)
[11] Medicalization of underperformance
[12] Peter Conrad