نظامیگریزدایی
نظامیگریزدایی[1] ، اشاره به برچیدن یا ساختشکنی کردن نظامیگری دارد. نظامیگری یعنی اثرگذاری ارتش بهعنوان یک نهاد در ساختار کلی جامعه و زمینهسازی کردن برای استفاده از نیروهای نظامی در کلیه امور اجتماعی است. نظامیگریزدایی، در امتداد چندین بُعد میتواند درک شود که ممکن است با یکدیگر همسو باشند یا نباشند؛ به این معنا که یک جامعه ممکن است در برخی حوزههای فرایند، نظامیگریزدایی را تجربه کند و در دیگر حوزهها نه.
یک عنصر مهم نظامیگری، دخالت مستقیم نیروهای نظامی و مسلح در ساختارهای حکمرانی جامعه است. در این مورد، نظامیگریزدایی، دلالت بر کاهش حضور نظامیان در عرصه حکمرانی دارد و این مهم را بهواسطه معرفی قوانین جدید، فرایندهای انتخاباتی دموکراتیکتر و تقویت دیگر هنجارهای مشوق مشارکت شهروندان و یا بهوسیله کنش شهروندانی که تمایل چندانی به رأیدادن ندارند یا در غیراینصورت از رهبران نظامی حمایت میکنند، به سرانجام میرساند. از زمان پایان جنگ سرد، امریکای لاتین و بخشهایی از افریقا، شاهد کاهش چشمگیر اینگونه از نظامیگری بودهاند.
همچنین نظامیگری، بهعنوان سیاست خارجی ستیزهجو که بر استفاده از نیروهای نظامی، در عمل یا تنها بهصورت تهدیدآمیز، تأکید دارد، ظهور مییابد. از این منظر، نظامیگریزدایی، حداقل در بخشهایی از جهان که در آنها سازمانهای بینالمللی، مانند سازمان ملل و دادگاه جنایی بینالمللی، توافقنامههای جدید میان ملتها، تعاملات تجاری، توریسم و مبادلههای آموزشی و حرفهای، بهتدریج جایگزین رقابتهای ژئوپلتیک میشوند. همزمان، باید درنظر داشت که برخی ملتهای قدرتمند، همچنان بر نمایش نیروهای نظامی خود تکیه میکنند. علاوهبراین، خشونت هنوز بر بسیاری از بخشهای جهان سایهافکنی میکند. نظامیگریزدایی بعضی از کشورها و برخی از جنبههای روابط بینالملل با نابرابری مستمر اقتصادی، سیاسی و فرهنگی در تضاد است.
همچنین نظامیگریزدایی، جایگزینساختن ارزشها و هنجارهای ستایشکننده اقدام نظامی و کاهش تأثیرگذاری تمهیدات استفاده از قوای نظامی، برای اداره نهادهای کلیدی را شامل میشود. در طول جنگ جهانی دوم، هزینههای دفاعی، معادل 40درصد تولید خالص امریکا میشد؛ امروز این هزینه در حدود 5درصد است (اگرچه میزان قطعی هزینه نظامی همچنان بسیار بالاست). همچنین، فرایند نظامیگریزدایی میتواند خدمت اجباری و دشمنیابی داخلی و خارجی را محدود سازد. جوامع یکسره غیرنظامیشده، بیشتر احتمال دارد که پذیرای اشکال رسمی و غیررسمی میانجیگری و فرهنگ صلحطلب متعالی و عاری از خشونت باشند. تحولاتی اینچنینی، ممکن است نتیجه تغییرات نهادی یا تلاشهای سنجیدهتر و حسابشدهتر برای خلق اراده سیاسی، از طریق جنبشهای صلحطلبانه یا دیگر اشکال عملگرایی ]اجتماعی و سیاسی[ باشند.
پل جوزف[2]
و نیز ببینید: نظامیگری؛ مجموعه نظامی- صنعتی
بیشتر بخوانید
Fellman, Gordon. 1998. Rambo and the Dalai Lama: The Compulsion to Win and Its Threat to Human Survival. Albany, NY: SUNY Press
Marullo, Sam. 1993. Ending the Cold War at Home: From Militarism to a More Peaceful World Order. New York: Lexington Books
Meyer, David. 1990. A Winter of Discontent: The Nuclear Freeze and American Politics. New York: Praeger
Shaw, Martin. 1991. Post-military Society: Military Demilitarization and War at the End of the Twentieth Century. Philadelphia: Temple University Press
[1] Demilitarization
[2] Paul Joseph