کیشها
کیشها [1]-که مناسبتر است در جامعهشناسی «جنبشهای دینی جدید» نامیده شوند- از دهة 1950 در امریکا (و جاهای دیگر) شکل گرفته و توجه رسانهای زیادی را به خود جلب کرده است. بسیاری از این باورها، فراهمکننده بدیلهای دینی برای جریان اصلی پرتستانتیزم، کاتولیسیزم رم و یهودیت بوده و در میان جوانان محبوب هستند. ادیان جدید، نظیر کلیسای وحدت[2] (مونیها)[3]، علمگرایی، هری کریشنا[4] و معبد مردم[5]، به سه دلیل به انباشت فشار منفی و بیزاری عمومی منجر شده است.
نخست، بسیاری از افراد (بهویژه اعضای خانواده این جوانان)، نگران ماهیت تغییر دین آنها هستند. آیا آنها آزادانه تصمیم گرفتهاند که تغییر دین بدهند یا کیش آنها را برای پیوستن تحت فشار گذاشته است؟ از این بدتر، آیا این کیش اعضای جدید خود را شستوشوی مغزی داده و اراده آزاد را از آنها سلب کرده است؟ با اندک اطلاعات اولیهای که از یک باور یا تغییر دین بهدست میآید، اعضای خانواده در اغلب موارد فکر میکنند که شستوشوی مغزی رخ داده است. غیرممکن بهنظر میرسد که دلبندان آنها، آزادانه چنین باور عجیبی را انتخاب کرده باشند، پس گروه باید کار شنیعی انجام داده باشد. اگر اعضای خانواده بتوانند این تازهسربازان[6] را به پرسش بکشند، آنها نمیتوانند الهیات باور جدید خود را به روشنی صورتبندی کنند و نگرانی اعضای خانواده بیشتر میشود.
اما نظریههای تغییر دین، چنین مسئلهای را پیشبینی میکنند. اگرچه بحثوجدلهایی در این زمینه وجود دارد، اما عمدة تحقیقات جامعهشناختی در مورد تغییر دین، بیانگر این هستند که بزرگسالان نه به دلایل الهیاتی، بلکه به این دلیل که ایجاد پیوندهای اجتماعی با اعضا تغییر دین میدهند. افرادی که تغییر دین میدهند، در اغلب موارد با باور جدید در یک لحظه مخاطرهآمیز، مثل یک شکست عشقی یا اولین سالی که از دانشگاه دور شدهاند و غیره، آشنا میشوند. روندهای دینی جدید، فرد را با مهماننوازی (بهطور کنایهآمیزی این امر بهعنوان «بمباران عشق» شناخته شده است) پذیرفته و او را بهخاطر جستوجوی مسیر صحیح و روشنایی معنوی ستایش میکنند. در مقابل، همزمان با اینکه این پیوندهای مؤثر با باور جدید رشد میکنند، پیوندهای با خانواده و دوستانی که مشمول این باور جدید نیستند، تضعیف میشوند. خانوادهها در اغلب موارد، زمانی که دلبندان آنها تغییر دین میدهند، از آنها احساس دوری میکنند، و کنجکاو میشوند که چه میزان از این انزوا سفارش یا دستور جنبش دینی جدید است تا اعضا را از صحبت کردن با کسانی که ممکن است آنها را از باور جدید بیرون بکشند دور نگه دارند. زمانی که خانواده دوباره متحد میشود، پرسش در مورد تغییر دین، در اغلب موارد، موضوع اصلی صحبت است و افرادی که تغییر دین دادهاند، احساس میکنند که توسط کسانی که ادعای دوست داشتن آنها را دارند، مورد بازجویی قرار میگیرند. آنها با کاستن از تماس و برخورد، پاسخ میدهند که تنها بدگمانیهای خانوادههای آنها را افزایش میدهد. دلیل دومی که کیشها بهصورت مواردی نگرانکننده فهمیده میشوند، دامنه رفتارهایی است که اعضا بعد از تغییر دین انجام میدهند. پیروان جنبشهای اجتماعی جدید، درحالیکه سرشار از شوق نجاتدادن جهان هستند، در اغلب موارد، وارد فرایند عضوگیری دائمی میشوند؛ حتی بدتر از این، حداقل یک دین جدید («فرزندان خدآ» که اکنون تحت عنوان خانواده[7] شناخته میشود)، اعضای مؤنث خود را به استفاده از جذابیت جنسی خود، برای تغییر دین مردان ثروتمند، عملی که تحت عنوان «ماهیگیری عشوهگرانه[8]» شناخته شده است، تشویق میکند. جمعآوری پول، بهویژه فعالیتهایی نظیر فروختن گل در فرودگاهها، با شک و تردید توسط کسانی که عضو کیش نیستند[9]، دیده میشوند. بعد از آنکه برخی از اعضای کیش، خانواده گروه را ترک کرده و به مطبوعات رفتند، تقریباً تمام آنها از برنامههای زمانی طاقتفرسا که در آن، پیش از طلوع از خواب بیدار شده و تا دیروقت به خانه باز نمیگشتند، شکایت داشتند. پرسشهایی در مورد اینکه تمام این پولها به کجا رفته است، توسط اعضای خانوادهها و در مطبوعات مطرح شدند؛ آیا این پولها صرف سبکهای زندگی مجلل رهبران کاریزماتیک شده است؟
رفتارهای دیگری که توسط کسانی که عضو کیش نیستند، بهصورت رفتاری عجیب و غریب فهمیده میشوند، رژیمهای غذایی، مانند گیاهخواری (هری کریشنا)؛ استفاده از مواد شیمیایی/مخدر (استفاده از تولوئن در مناسک خانوادگی عشق در اسرائیل)[10]؛ اعمال مشاوره معنوی با استفاده از روانسنجهای الکترونیکی[11] (مثلاً در ساینتولوژی)؛ هنجارهای ناآشنای لباسپوشیدن و بیهوشی اختیاری[12] (مانند در باگوان شری راجنیش)[13]؛ اعتقاد به زندگی فرازمینی (مانند دروازه بهشت)[14] و غیره هستند.
همچنین اتهامهای جدیتری در مورد جنبشهای دینی جدید مطرح شدهاند. کودکانی که در کیش فرزندان خدا رشد کردهاند، از سوءاستفاده وحشتناک فیزیکی و جنسی در مدارس شبانهروزی مورد استفاده این گروه، حرف زدهاند. اگرچه اتهامهای سوءاستفاده جنسی، هیچگاه به اثبات نرسیدند، اما این اتهامها از دلایلی بودند که دولت برای توجیه هجوم خود به کیش داوودیه[15] در واکو در تگزاس[16] مورد استفاده قرار داد. اعضای سابق زن، در بسیاری از این جنبشها، گزارشهایی دادند مبنی بر اینکه از آنها خواسته شده بود که تاحدی برای نشاندادن تعهد دینی خود به رهبران، به آنها خدمات جنسی ارائه دهند. بدون شک، سوءاستفاده جنسی و فیزیکی در کیش معبد مردم که توسط جیم جنز[17] هدایت میشد، بهویژه در زمانی که او در گویان[18] بود، رخ داده است. شاید شناختهشدهترین مثالهای استفاده جنبشهای دینی جدید از خشونت حمله اوم شینریکیو[19] به سیستم متروی ژاپن، در سال 1995 و قتل یک نمایندة کنگره امریکا ، لئو رایان[20]، توسط کیش معبد مردم، به دنبال خودکشی-قتل نزدیک به 1000 نفر از اعضای آن، در سال 1978 باشند.
سومین دلیلی که کیشها نگرانکننده دانسته میشوند، مربوط به این امر است که آیا اعضا میتوانند آنرا ترک کنند و چگونه؟ آیا آنها آزاد هستند که به سادگی از کیش دور شوند؟ یا خانواده باید کارشناسانی را که ذهنیتزداینده[21] خوانده میشوند، برای کمک به اعضا، جهت ترک کیش استخدام کنند؟ بحث و جدل پیرامون ترک کردن این جنبشهای دینی، تاحدی بازتابدهنده بحثها در مورد تغییر دین است. آنهایی که احساس میکنند اعضای کیش آزادانه عضویت را انتخاب کردهاند، گرایش به این اعتقاد دارند که آنها آزاد هستند که جنبش دینی را ترک کنند. آنهایی که احساس میکنند گروه کارهای ناشایستی در مورد تازهکیش[22] برای آسان کردن پیوستن به کیش انجام داده است، بهطور طبیعی فرض میکنند که فرد برای خروج، نیازمند مداخله خواهد بود. در ابتدا، ذهنیتزدایی در اغلب موارد، به زور و با دزدیدن عضو و بردن او به مکانی نامعلوم که برای مداخله فراهم شده بود، صورت میگرفت. ذهنیتزداینده، دستیاران و خانواده تا زمانی که فرد تصمیم بگیرد کیش را ترک کند (طرفداران فرضیه شستوشوی مغزی، از عبارت «فراموش کردن ناگهانی و خلاصی یافتن از [آموزههای] کیش[23]» برای بیان آنچه در طول ذهنیتزدایی اتفاق میافتد، استفاده میکنند)، درگیر یک گفتوگوی احساسی با فرد معتقد میشوند. بعد از آنکه برخی از اعضای کیشهای مختلف که دزدیده شده، اما موفق به فرار شده بودند، خانوادههای خود و ذهنیتزدایندهها را برای آدمدزدی تحت تعقیب قرار دادند، شکل «ملایمتری» از ذهنیتزدایی که «ارزیابی عقلانی» نامیده شده است، پدیدار شد.
یکی از تصورهای غلط در مورد ظهور به اصطلاح کیشها، آن است که اینها مربوط به دورانی منحصربهفرد در تاریخ امریکا بود و اینکه کیشها اغلب در عصر پس از جنگ ویتنام و زمانی که جوانان با چشمانداز سیاسی-اقتصادی متحولی دستوپنجه نرم میکردند، ظاهر شدند. این ادعا، فارغ از اینکه چه قدر محبوبیت داشته باشد، غلط است. یک بررسی دقیق تاریخ دین، نشان میدهد همانطور که هر دانشآموز بیداریهای بزرگ اول و دوم[24] میداند، جنبشهای دینی جدید برای مدتی طولانی، بخشی از تاریخ امریکا بودهاند. درحالیکه بسیاری از جنبشها تا ظاهر میشوند، یکی از پس از دیگری میمیرند، برخی نیز مانند کلیسای قدیسان آخرالزمان[25] (مرمونها)[26]، به دینهایی مستقر تطور پیدا میکنند.
کاتلین س.لونی[27]
همچنین رجوع شود به: بیهنجاری؛ طرد اجتماعی
برای مطالعه بیشتر
Dawson, Lorne, ed. 1998. Cults in Context: Readings in the Study of New Religious Movements. Toronto, ON: Canadian Scholars Press
Lofland, John and Rodney Stark. 1965. “Becoming a World Saver: A Theory of Conversion to a Deviant Perspective.” American Sociological Review 30(6):862–75
Wilson, Bryan, ed. 1999. New Religious Movements.New York: Routledge
[1] cults
[2] Unification Church
[3] Moonies
[4] Hare Krishna
[5] People’s Temple
[6] کسانی که تازه تغییر دین دادهاند.م
[7] The Family
[8] Flirty Fishing
[9] outsiders
[10] Love Israel
[11] E-meters
[12] Trance possession
[13] Bhagwan Shree Rasjneesh
[14] Heaven’s Gate
[15] Branch Davidians
[16] Waco, Texas
[17] Jim Jones
[18] Guyana
[19] Aum Shinrikyo
[20] Leo Ryan
Deprogrammers [21]: منظور کسانی است که سعی میکنند با اقدامهایی، کسی را که به نظام دینی جدیدی پیوسته است، وادار کنند که ذهنیت خود را تغییر داده و ارتباط خود را با آن نظام فکری و افراد فعال در آن قطع کند (م). [22] convert
[23] Snapped out of the cult
[24] First and Second Great Awakening
[25] Church of Latter-day Saints
[26] Mormons
[27] Kathleen S.Lowney