طرد اجتماعی

  در سال‌های اخیر، اصطلاح «طرد اجتماعی[1]» در گفت‌وگوهای سیاسی، در باب مسائل مرتبط با خط‌مشی اجتماعی، در کشورهای توسعه‌یافته به‌جز ایالات متحده محبوبیت بسیاری یافته است. در اواخر سدۀ بیستم، اتحادیۀ اروپا، «انسجام اجتماعی و گنجانش اجتماعی» را مضمون خود قرار داد و «طرد اجتماعی» جزئی از واژگان استاندارد سازمان ملل برای پرداختن به طیف گستردۀ مسائل مرتبط با نابرابری و بی‌عدالتی‌های جهانی شد. 

در بریتانیا، دولت حزب کارگری تونی بلر در سال 1997، بخش میان‌وزارت‌خانه‌ای ویژه‌ای را به‌نام «واحد طرد اجتماعی (اس.ای‌.یو)»[2] پدید آورد. اس.ای.یو، مشکلات اجتماعی و اقتصادی گوناگون گروه‌های محروم را شناسایی کرد و برای حل این مشکلات، مجموعه‌ای از خط‌مشی‌ها را پیشنهاد داد. درنتیجه، این اصطلاح به موضوع اصلی بحث عمومی دربارۀ چاره‌جویی برای مسائل مربوط به خط‌مشی، از بیکاری گرفته تا بی‌خانمانی و از فقر کودکان گرفته تا سلامت‌بانی، بدل شده است.

نگرانی‌ها دربارۀ گنجانش و طرد ریشه‌های روان‌شناختی و جامعه‌شناختی عمیقی دارند. روان‌شناسان گنجانش را نیازی طبیعی می‌انگارند، چراکه حس تعلق و عضویت در بهروزی جسمی و روانی فرد مؤثرند. از آنجا که طرد همیشه در پی گنجانش می‌آید، اثر روان‌شناختی گنجانش، همان‌قدر در واقعیت گنجانده‌شدن نهفته است که در واقعیت طردنشدن.

  همچنین، دانشوران جامعه‌شناختی این نیاز درونی و طبیعی آدمیان را به‌رسمیت می‌شناسند. ماکس وبر، طرد را شکلی از «فروبستگی اجتماعی»[3] می‌داند که از امتیاز یک گروه در برابر گروه‌های رقیب دیگر، صیانت می‌کند. همچنین، گئورگ زیمل در تصویری که از غریبه‌ها در جامعه ترسیم می‌کنند -آن‌هایی که به‌لحاظ فیزیکی نزدیک و به‌لحاظ اجتماعی دورند- توصیفی روشن از نگرش «طردشدگان» به‌دست می‌دهد.   

  کاربست مدرن این اصطلاح به کتاب رنه لنوار[4]، یک نفر از هر ده فرانسوی[5] برمی‌گردد. وی از اصطلاح طرد اجتماعی برای توصیف شکاف اجتماعی و اقتصادی در جامعۀ آن زمان فرانسه یاری گرفت. به‌ویژه اینکه، «طردشدگان» به‌لحاظ اداری از سوی دولت طرد شدند، قربانیانی که تور ایمنی رفاه اجتماعی را ناکام می‌گذاشتند. او فکر می‌کرد این طرد تهدیدی برای وحدت ملی فرانسه است، چراکه انسجام اجتماعی را ذات جامعه تلقی می‌کرد.

  یکی از دیدگاه‌ها دربارۀ طرد اجتماعی، بر فقدان منابع مالی و محرومیت مادی افراد تمرکز می‌کند. به علل فقر، بیکاری و دشواری اقتصادی و نیز آسیب‌های متعاقبشان، توجه چشمگیری شده است. برخی از منتقدان معتقدند که طرد اجتماعی، بیشتر حسن تعبیری است برای پرهیز از حساسیت واژه‌ای خاص که برای مصلحت سیاسی به‌کار می­برند. برای مثال، این اصطلاح در انگلستان در آغاز برای برجسته‌کردن عجز حزب محافظه‌کار برای اذعان به وجود فقر به‌کار می‌رفت.

فقدان مشارکت و دسترسی

کاربست مفهوم طرد اجتماعی، روزبه‌روز از این تأکید سنتی بر محرومیت فراتر می‌رود تا فقدان دسترسی و حضور سالم در اجتماع و جامعه را نیز در برگیرد.

نخست اینکه، طرد اجتماعی معرف گسترش دامنه از امر مادی به امر غیرمادی، مانند دسترسی به اطلاعات، خدمات و مشارکت در حیات اجتماعی و گروهی است. این دسترسی و مشارکت نقشی مهم در سروکل دادن به تجارب زندگی ایفا می‌کند و می‌تواند اثرات محرومیت مادی را تخفیف دهد یا دامن زند.

دوم اینکه، طرد اجتماعی بُعدمندی این مفهوم را افزایش می‌دهد. طرد اجتماعی از تمرکز سنتی بر درآمد و اشتغال فراتر رفته و جنبه‌های بیشتری، ازجمله رفاه، مسکن، آموزش و پرورش، سلامت‌بانی، خدمات و امداد عمومی را در خود گنجانیده است.

سوم آنکه، طرد اجتماعی معرف تغییر جهت از وضعی ایستا به فرایندی پویاست، فرایندی که بازیگران متعددی دارد که در چندین سطح درگیر تضاد، مذاکرات و رقابت دائمی هستند. این تلقی، ویژگی‌های رابطه‌ای محرومیت را پررنگ می‌سازد و بررسی ویژۀ رابطه و تعامل میان طردگنندگان و طردشدگان را لازم می‌انگارد.

چهارم اینکه، طرد اجتماعی بر تغییر تمرکز بر سطوحی از منابع که محرومیت به‌بار می‌آورند، دلالت دارد. طرد اجتماعی، توجه را افزون بر عوامل فردی به اثرات گستردۀ محیط اجتماع بر پیشرفت اجتماعی و اقتصادی جلب می‌کند. این تغییرجهت از چشم‌انداز فردی به چشم‌انداز جمعی دلالت‌های عمیقی برای فهم پویش‌های علی و سازوکارهای مشکلات اجتماعی گوناگون دارد.

برخی از دانشوران از مفهوم طرد اجتماعی برای پرتوافکندن بر ویژگی خاصی از محرومیت قابلیت بهره برده‌اند: نیاز به مشارکت در فعالیت‌های جمعی. آنان استدلال می‌کنند که طرد اجتماعی، ناتوانی برای مشارکت در حیات اجتماعی و جمعی را نیز در برمی‌گیرد. احیاء این حق بنیادین بشری، مسئولیت جمعی دولت و جامعه است. هرگونه نقض این حق که اغلب در مورد گروه‌های آسیب‌پذیر رخ می‌دهد، قابلیت آنان برای مشارکت کامل و اثرگذار در اجتماع‌شان را تحلیل می‌برد و این تحلیل‌رفتگی به‌نوبۀ خود در ایجاد سایر مشکلات اجتماعی مشهود نقش دارد.

دشواری‌های پیش روی پژوهش

هم پیچیدگی و هم فرایند پویای طرد اجتماعی، دشواری‌های مهمی را پیش روی گردآوری و تحلیل داده‌ها می‌گذارد. سرشت چندبُعدی طرد اجتماعی، سنجه‌های چندبُعدی را می‌طلبد که در سطوح مختلف معرف نمودگارهای متعدد باشند. سنجه‌ها برای فرارفتن از نمودگارهای انضمامی منفرد، بایستی از چشم‌انداز خرد به چشم‌انداز کلان گسترش یابند.

گذشته از این، سرشت پویای این مشکل، سنجه‌هایی را اقتضا می‌کند که بتوانند تعاملات طردکنندگان و طردشدگان را در این فرایند نشان دهد. این نوع از تحلیل، نیازمند جمع‌آوری داده‌های کلان‌مقیاس، عمیق، جامع، چندسطحی و طولی است. برخی از منتقدان استدلال می‌کنند که داده‌های موجود -آمارهای در دسترس که به روش‌های سنتی و در راستای اهداف سنتی گرد آمده‌اند- چه‌بسا برای کاوش طرد اجتماعی مناسب نباشد.

در ایالات متحده، از این مفهوم غفلت و مشاهده‌گران اجتماعی دلایل تاریخی، سیاسی و فلسفی گوناگونی را برای تبیین این امر اقامه می‌کنند. متدوال‌ترین تبیین این است که امریکایی‌ها معمولاً بر مسئولیت شخصی پای می‌فشارند و با یاری‌رسانی یا مداخلۀ دولت از بهر پیشرفت و بهبود بهروزی فردی مخالف هستند. از آنجا که مفهوم طرد اجتماعی، حقوق ذاتی و تکالیف ذاتی دولت نسبت به افراد را به ذهن متبادر می‌کند، برخی از امریکایی‌ها پذیرش این مفهوم را دشوار می‌یابند.

افزون‌براین، معنای طرد اجتماعی با خود سردرگمی و انتقاد به همراه دارد. منتقدان اعتبار آن به‌عنوان موجودیتی جداگانه و مفهومی سودمند را که ویژگی‌های سنجیدنی که ما را در مطالعه و فهم مسائل مرتبطی مانند روابط گروهی، مشکلات اجتماعی، نابرابری، بی‌عدالتی و عدالت اجتماعی یاری می‌کند، به پرسش می‌گیرند. برخی استفاده از این اصطلاح تا اندازة اصطلاحی همه‌شمول را بیشتر لفاظانه توصیف می‌کنند تا واقعی.


و نیز ببینید: فرهنگ فقر؛ حاشیه‌نشاندگی؛ فقر؛ گفت‌وگو بر سر فروطبقه؛ دولت‌های رفاه


بیشتر بخوانید


- Hills, John, Julian Le Grand, and David Piachaud, eds. 2002. Understanding Social Exclusion. New York: Oxford University Press

- Sen, Amartya. 2000. “Social Exclusion: Concept, Application and Scrutiny.” Social Development Papers no. 1. Manila, Philippines: Office of Environment and Social Development, Asian Development Bank

- Social Exclusion Unit. 2001. Preventing Social Exclusion: Report by the Social Exclusion Unit. London: Social Exclusion Unit

- United Nations Development Programme. 2000. Human Development Report 2000. New York: United Nations Development Programme


   [1] social exclusion

 [2] Social Exclusion Unit (SEU)

[3] social closure

 [4] Rene Lenoir

 [5] One in Ten French People


 


 


  

برچسب ها
مطالب مرتبط
٠٦ ارديبهشت ١٣٩٩

رزومه دکتر زهرا عبدالله

١٧ دي ١٣٩٨

روان‌پریش‌ها

١٧ دي ١٣٩٨

روان‌آزار

١٧ دي ١٣٩٨

رفاه

از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید