شرکتهای چندملیتی (امانسی)
شرکتهای چندملیتی (امانسی) [1]، یکی از مهمترین پدیدههای نیمهٔ دوم سدهٔ بیستم در کسبوکار بینالمللی، ظهور شرکتهای چندملیتی (امانسی) است. همۀ تعاریف مختلف شرکتهای چندملیتی بر یکی از ویژگیهای مشترک زیر متکی است: الف- دفاتر مرکزی شرکت از کشوری که محل فعالیت آن شرکت است، دورند؛ ب- فروش خارجی بخش زیادی از فروش کل شرکت است؛ و ج- مالکیت سهام یا مدیریت این شرکتها سرشتی بینالمللی دارد. بااینحال، شاید معمولترین تعریف شرکت چندملیتی این است که اِمانسی شرکتی است که تشکیلاتی را دستکم در دو کشور مدیریت و کنترل میکند.
امانسیها فعالیتهای خود را در کشور میزبان و کشور مادر را به یکی از سه شکل عمودی، افقی، و خوشهای انجام میدهند. امانسیهایی که بهصورت عمودی یکپارچه شدهاند، در شعب وابستهشان کالاهای واسطه را که بعدتر در تولید کالاهای نهایی در کشورهای دیگر بهکار میرود، تولید میکنند؛ برای مثال، کارخانۀ جنرال موتورز در توناواندای نیویورک، موتورهایی را تولید میکند که کارخانههای خودروسازی این شرکت در سرتاسر جهان از آن استفاده میکنند. شرکتهای چندملیتی افقی اساساً کالاهای یکسان یا مشابهی را در کشورهای مختلف تولید میکنند. یکی از نمونههای این قبیل شرکتها شرکت خودروسازی تویوتاست که هم در ژاپن و هم در ایالات متحده خودرو تولید میکند. شرکتهای چندملیتی خوشهای کالاهایی متفاوت و حتی کاملاً نامرتبط را در کشورهای مختلف تولید میکنند؛ برای مثال، شرکت نفتی امریکایی «اکسون موبیل»[2] در دههٔ 1980 و در واکنش به افت پیشبینیشدۀ فرصتهای سرمایهگذاری در حوزهٔ نفت و گاز، یک شرکت حفاری معدن مس را در شیلی خریداری کرد و به شعب وابستۀ خود افزود.
از گذشته تاکنون
پدیدهٔ شرکتهای چندملیتی پدیدهٔ جدیدی نیست و میتوان پیشینۀ آن را به اواخر سدهٔ هجدهم که شرکتهای همچون شرکتهای بریتانیایی، هلندی، و فرانسویِ هند شرقی برگرداند که در کشورهای دیگر در پی مواد خام بودند. همتایان مدرن این شرکتهای جویای مواد خام شرکتهای نفتی و معدنکاری چندملیتیاند، زیرا پیشرفتهای کنونی در فنّاوریهای حملونقل و ارتباطات امکان اقتصادی تولید جهانی را افزایش داد و شرکتهای چندملیتی را قادر ساخت در ۶۰ سال گذشته رشد شتابانی داشته باشند.
سرمایهگذاری مستقیم خارجی معمولاً راه را برای ایجاد شرکتهای چندملیتی هموار میسازد، هرچند وجودشان الزاماً بازتاب سرازیرشدن سرمایه از یک کشور به کشور دیگری نیست. امانسیها میتوانند برای گسترش شعب وابستۀ خود در کشور میزبان نه در کشور مادر سرمایۀ خود را افزایش دهند. افزونبراین، حجم قابلتوجهی از سرمایهگذاری مستقیم خارجی دوسویه میان کشورهای صنعتی روی میدهد؛ شرکتهای امریکایی شعب وابستۀ اروپاییشان را گسترش میدهند و همزمان شرکتهای اروپایی هم شعب وابستۀ امریکاییشان را وسعت میبخشند.
برخی از عوامل اصلی که شرکتها را به جهانیشدن وامیدارد، عبارت است از الف- بهدستآوردن مواد خام؛ ب- کاهش هزینهها، خصوصاً هزینهٔ کارگر؛ ج- جستوجوی بازارهای جدید و در نتیجه تقاضا؛ د- دورزدن محدودیتهای تجاری مانند تعرفههای گمرکی؛ و ه- برخورداری از خطمشیهای دولتیای که کشور میزبان پیشنهاد میکند، خصوصاً مالیاتهای کمابیش کمتر.
بزرگترین امانسیهای جهان در سال 2006 عبارت بود از اکسون موبیل که دفاتر مرکزی آن در ایالات متحده است و ۳۳۹٫۹ میلیارد دلار درآمد داشته است؛ شرکت «وال-مارت»[3] که دفتر مرکزی آن در ایالات متحده است و ۳۱۵٫۶ میلیارد دلار عایدی داشته است؛ و شرکت «رویال داچ شل»[4] که دفتر مرکزی آن در هلند است و ۳۰۶٫۷ میلیارد دلار درآمد داشته است.
تأثیر شرکتهای چندملیتی
امانسیها میتوانند مشکلات مختلفی را در کشور مادر پدید آورند. مهمترین این مشکلات عبارت است از کاهش تولید و اشتغال؛ انتقال فنّاوری به ملتهای دیگر که ممکن است برتری فنّاورانۀ کنونی و آتی کشور مادر را تضعیف کند؛ و کاهش درآمدهای مالیاتی کشور مادر.
امانسیها میتوانند با افزایش تولید و اشتغال (افزایش شمار شاغلان و مهارتها) و پیشرفت فنی آثار مثبتی را بر کشور میزبان داشته باشند. باوجود این، امانسیها اغلب بهدلایل مختلفی از جمله فقدان حکومت ملی در کشور میزبان در معرض خطرند. امانسیها ممکن است بر اقتصاد کشورهای میزبان مسلط شوند و در نتیجه در تصمیمات سیاسی اثر بگذارند؛ برای مثال، امانسیها ممکن است در مقابل تلاشهای دولت برای بازتوزیع درآمد ملی از طریق مالیاتبندی ایستادگی کنند. یک نمونه از تأثیرگذاری سیاسی مورد شیلی است. زمانیکه سالوادور آلنده[5]، رئیسجمهور شیلی، در گیرودار پیروزی در انتخابات بود، کسبوکارهای امریکایی از ترس اینکه دولت او شعب شیلایایی آنان را مصادره کند، با او به مخالفت برخاستند؛ خصوصاً شرکت «تلفن و تلگراف بینالملل (آیتی تی)»[6] کوشید از انتخاب او جلوگیری کند و پس از انتخابات، سعی کرد ناآرامیهای مدنیای بهراه اندازد که به سرنگونکردن او از قدرت بینجامد. مثال دیگر، نمونهٔ شرکت «یونایتد برندز»[7] است (که اکنون «چیکیتا»[8] نام دارد و غالباً موز تولید میکند). این شرکت در سال 1974 در ازای کاهش مالیات صادرات، ۱٫۵ میلیون دلار به رئیسجمهور هندوراس رشوه داد. زمانیکه پرده از این رشوهگیری برداشتند، رئیسجمهور از کار برکنار شد.
نقد دوم این است که امانسی از فنّاوریهای نامناسب استفاده میکند. در بسیاری از کشورهای درحالتوسعه، امانسیها از شگردهای سرمایهبر تولید که برای کشورهایی که شمار زیادی کارگر دارند مناسب نیست، زیرا بیکاری را افزایش میدهد. افزونبراین، انتقال فنّاوری معمولاً پیوندهای بسیار محدودی با دیگر بخشهای کشور میزبان دارد و در نتیجه «اثر سرریز»[9] بسیار محدود است.
نقد سوم، بهرهکشی امانسی از منابع داخلی است. امانسیها از منابع معدنی، مواد خام، کارگران غیرماهر، و استعداد کارآفرینی کشور میزبان برای تولید خود استفاده میکند. آنها این منابع را با بهایی بسیار کم بهدست میآورند و این قیمت پایین موجب سود بسیار زیاد شرکتهای چندملیتی میشود؛ سودی که معمولاً در کشور میزبان سرمایهگذاری نمیشود یا با کشوری که منابع طبیعی و سرمایهٔ انسانیاش را در خدمت شرکتهای چندملیتی قرار داده است، بهاشتراک گذاشته نمیشود.
قانونگذاری در خصوص شرکتهای چندملیتی
برخی از کشورها بهمنظور کاستن از تأثیرات مخرب امانسیها و افزایش فواید احتمالی آنها در کشورهای میزبان، کوشیدهاند رفتار این شرکتها را تنظیم کنند. برخی از کشورهای درحالتوسعه اکنون تنها به سرمایهگذاریهای مشترک[10] اجازهٔ کار میدهند (یعنی مشارکت انتفاعی محلی و وضع قوانینی برای انتقال فنّاوری و تربیت نیروی کار داخلی)؛ یا محدودیتهایی بر استفاده از سرمایههای وارداتی و انتقال سود تحمیل کردهاند؛ قوانین زیستمحیطی وضع کردهاند؛ و نظایر آن. افزونبراین، اتحادیهٔ اروپا (اییو)، سازمان همکاری و توسعهٔ اقتصادی (اُایسیدی)، سازمان ملل متحد (یواِن)، سازمان تجارت جهانی (دابلیوتیاُ)، و کنفرانس سازمان ملل متحد دربارهٔ تجارت و توسعه (یواِنسیتیاِیدی)[11] قواعدی را برای رفتار امانسیها وضع کردهاند.
شواهد روبهرشدی وجود دارد که نشان میدهد برخی از امانسیها درگیر فعالیتهای غیرقانونی شدهاند؛ مانند استفاده از کار کودکان، برقراری تبعیض علیه زنان و سرکوب اتحادیههای کارگری. بااینحال، دولتهای کشورهای درحالتوسعه غالباً توان یا قصد تعقیب قضایی این قانونشکنیها را ندارند، زیرا آنان محتاج تشویق صادرات و جذب سرمایهگذاراناند. واداشتن امانسیها به مسئولیتپذیری در برابر رفتارهای سوءاستفادهگرانهشان چالشی جدی برای نظم جهانی است؛ خصوصاً از آنرو که قواعد رفتاری که نهادهای جهانی بهدست دادهاند، همچنان اساسی داوطلبانه دارند. هرچند هنوز راهحلی قطعی وجود ندارد، شناسایی و بیآبروکردن این شرکتها همراه با تحریم محصولاتشان توسط مصرفکنندگان، گاهی میتواند تأثیر مطلوب داشته باشد.
و نیز ببینید: فرار سرمایه؛ اقتصاد جهانی؛ جهانیشدن؛ تحلیل نظامهای جهانی.
بیشتر بخوانید
Brooks, Stephen G. (2007). Producing Security: Multinational Corporations, Globalization, and the Changing Calculus of Conflict, Princeton, NJ: Princeton University Press
Chandler, Alfred D. and Bruce Mazlish, eds. (2005). Leviathans: Multinational Corporations and the New Global History, Cambridge, England: Cambridge University Press
Feldstein, Martin, James R. Hines, Jr., and R. Glenn Hubbard (1995). Taxing Multinational Corporations, Chicago: University of Chicago Press
Jensen, Nathan M. (2006). Nation-States and the Multinational Corporation: A Political Economy of Foreign Direct Investment, Princeton, NJ: Princeton University Press
[1] multinational corporation (MNC)
[2] Exxon Mobil
[3] Wal-Mart
[4] Royal Dutch Shell
[5] Salvatore Allende
[6] International Telephone and Telegraph (ITT)
[7] United Brands
[8] Chiquita
[9] اثر سرریز (spillover effects) به اثری اشاره دارد که رخدادهای نسبتاً نامرتبط در یک کشور میتواند در اقتصاد کشورهای دیگر بگذارد. [م.]
[10] joint ventures
[11] United Nations Conference on Trade and Development (UNCTAD)