شاخص ناهمگونی

  اصطلاح «شاخص ناهمگونی»[2]، به سنجه‌ای استاندارد در باب جداسازی سکونتگاهی اشاره دارد، سنجه‌ای که ارزیابی می‌کند دو گروه تا چه اندازه به شکل برابر در منطقه‌ای جغرافیایی -معمولاً شهر و یا منطقه‌ای کلان‌شهری- پراکنده شده‌اند. این شاخص را درصدی از جمعیت، هریک از دو گروه مدنظر که باید جابه‌جا شوند تا توزیع جمعیت آن‌ها در محله‌های واحد جغرافیایی بزرگ‌تر برابر باشد، تفسیر می‌کنند. توزیع برابر نشان می‌دهد که همۀ محله‌های واحد جغرافیایی بزرگ‌تر، سهم یکسانی از دو گروه بزرگ‌تر دارند. مقادیر مندرج در شاخص ناهمگونی از صفر تا 100 است. مقادیر صفر تا 30، سطح پایین جداسازی و یا سطوح بالایی از یکنواختی، مقادیر 30 تا 60 سطوح متوسط جداسازی و مقادیر 60 به بالا، سطوح بالای جداسازی یا سطوح بسیار پایین یکنواختی را نشان می‌دهند.

نتایج سرشماری سال 2000، از سطح بالای جداسازی برای سیاه‌پوستان و سطح ملایم‌تر آن برای اسپانیایی‌ها و آسیایی و اهالی جزایر اقیانوس آرام، در قیاس با سپیدپوستان غیرلاتین‌تبار حکایت دارند. به‌طور خاص، 64درصد از سیاه‌پوستان، 51درصد از لاتین‌تبارها و 43درصد از آسیایی و اهالی جزایر اقیانوس آرام، مجبور به جابه‌جایی شدند تا جمعیت‌شان در کلان‌شهرهای ایالات متحده، به‌طور میانگین، به نحوی برابر با سپیدپوستان توزیع شود. نوسانات نمره‌های شاخص، ناهمگونی در طول زمان نشان می‌دهد که سیاه‌پوستان، همواره جداشده‌ترین گروه هستند. در سال 1980، نمرات شاخص ناهمگونی برای سیاه پوستان، لاتین‌تبارها و آسیایی و اهالی اقیانوس آرام، در قیاس با سپیدپوستان غیرلاتین‌تبار، به ترتیب 73درصد، 50درصد و 41درصد، بوده است. گرچه نمرات ناهمگونی سیاهان در طول زمان کاهش یافته است، بااین‌حال سطح جداسازی، حتی نزدیک به 40 سال پس از تصویب قانون اسکان منصفانه، هنوز هم بالاست. نمرات این شاخص، برای لاتین‌تبارها و آسیایی‌ها، تا حدود زیادی در نتیجۀ نوسانات مهاجرتی این گروه‌ها، کمابیش ثابت مانده است.

گرچه شاخص ناهمگونی سنجه‌ای استاندارد است که از آن برای ارزیابی سطح جداسازی سکونتگاهی استفاده می‌شود، محدودیت‌هایی نیز دارد. یک محدودیت مهم آن است که این شاخص، جداسازی سکونتگاهی تنها دو گروه را به‌طور هم‌زمان می‌تواند بررسی کند. سنجه‌های دیگر، مانند شاخص نظریۀ اطلاعات چندگروهی[3]، می‌تواند یکنواختی بیش از دو گروه را بسنجد. محدودیت دیگر، شاخص ناهمگونی آن است که این شاخص به محدودۀ جغرافیایی، عنصر اصلی‌اش، حساس است. به‌طور کلی، از داده‌های ناحیۀ سرشماری به‌عنوان نمایندۀ محله‌هایی که در آن‌ها یکنواختی بررسی می‌شوند، استفاده می‌شود. بااین‌حال، یک ناحیۀ سرشماری، به‌طور میانگین، 4000 نفر جمعیت دارد. مجموعه بلوک‌های سرشماری، مناطق جغرافیایی کوچک‌تری بودند که به‌طور میانگین، 1500 نفر جمعیت دارند. مطالعات نشان داده‌اند که وقتی از مناطق جغرافیایی کوچک‌تر برای محاسبه شاخص ناهمگونی استفاده می‌شود، درواقع سطح جداسازی بالاتر است. محدودیت دیگر این شاخص آن است که نمی‌تواند میزان تراکم یا تمرکز جمعیت مدنظر ارزیابی کند. با وجود این، شاخص ناهمگونی به‌دلیل تفسیرپذیری آسان و قابلیت آن در کشف یکنواختی، همچنان در نوشتارگان مرتبط با جداسازی سکونتگاهی مورد استفاده قرار می‌گیرد.


و نیز ببینید: جداسازی سکونتگاهی


بیشتر بخوانید


Iceland, John, Daniel H. Weinberg, and Erika Steinmetz. 2002. Racial and Ethnic Residential Segregation in the United States: 1980–2000. U.S. Census Bureau, Census Special Report, CENSR-3. Washington, DC: U.S. Government Printing Office

Massey, Douglas S. and Nancy A. Denton. 1988. “The Dimensions of Residential Segregation.” Social Forces 67:281–315

[1] index of dissimilarity

[2] INDEX OF DISSIMILARITY

 [3] multi-group information theory index


 


 


برچسب ها
مطالب مرتبط
٠٦ ارديبهشت ١٣٩٩

رزومه دکتر زهرا عبدالله

١٧ دي ١٣٩٨

روان‌پریش‌ها

١٧ دي ١٣٩٨

روان‌آزار

١٧ دي ١٣٩٨

رفاه

از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید