سرمایهٔ اجتماعی
سرمایهٔ اجتماعی[1] به مزیت موجود در روابط اطلاق میشود که به افراد امکان میدهد از طریق شبکهها به اهداف مطلوب خاصی دست یابند و جوامع را از رهگذر اعتماد و هنجارها و ارزشهای مشترک، با یکدیگر متحد میکند. برخلاف سایر انواع سرمایه ‐ فیزیکی (کالاهای مادی، داراییها)، مالی (سرمایهگذاریها، پول)، و انسانی (مهارتها، تحصیلات) ‐ سرمایهٔ اجتماعی را تنها از طریق روابط با دیگران، خصوصاً در خانوادهها، گروههای اجتماعی، و نهادهای رسمی از جمله کلیساها، انجمنهای حرفهای، مدارس، یا دولت میتوان کسب کرد.
اگرچه هستهٔ مفهومی عبارت سرمایهٔ اجتماعی به نوشتههای ارسطو، ژان-ژاک روسو، آدام اسمیت، و آلکسی دو توکویل بازمیگردد، کاربست آن در معنای امروزینش در آغاز سدۀ بیستم، در تحلیل جادسون هانیفان[2] از اجتماعات مدارس روستایی آغاز شد که او در آنها سرمایهٔ اجتماعی را در قالب حسننیت، رفاقت، و همدردی متقابل میان گروهی از افراد و خانوادهها تعریف کرد.
دو دانشور معاصری که تعریفی راهگشا از این مفهوم بهدست دادند، جیمز کلمن[3] و پیر بوردیو[4]اند. کلمن سرمایۀ اجتماعی را بهصورت ادغام منابع ساختاری بهمنظور پیگیری اهداف یک فرد یا نهاد تعریف کرد. همچنین، کلمن استدلال میکند سرمایهٔ اجتماعی ممکن است ناخواسته یا بهتبع فعالیتهای اقتصادی و سیاسی دیگر حاصل شود. در چنین حالتی، سرمایهٔ اجتماعی خود را در الف- روابط دوسویه مانند تعهدات و انتظارات اجتماعی، ب- هنجارها و مجازاتهای مؤثر، ج- مناسبات قدرت در درون گروهها، و د- سازمانهای اجتماعی نشان میدهد. نزد بوردیو، سرمایهٔ اجتماعی یکی از عناصر کلیدی بازتولید مناسبات قدرت در جوامع مدرن است. ازآنجاییکه سرمایهٔ اجتماعی بهندرت میان طبقات اجتماعی که از رهگذر عادات فرهنگی و منابع اقتصادی تعریف میشوند مشترک است، افراد یا گروهها نمیتوانند بهراحتی جایگاه اجتماعی خود را تغییر دهند.
رابرت پاتنام[5] با فاصلهگرفتن از تأکید کلمن و بوردیو بر بعد ساختاری روابط اجتماعی، تعریف جدیدی از سرمایهٔ اجتماعی ارائه میدهد و آن را یک کالای مدنی عمومیتیافته میداند که بر مشارکت در فعالیتهای مشترک مبتنی است. پیرو نظر پاتنام، سرمایهٔ اجتماعی را میتوان بهجای مفاهیم «جامعهٔ مدنی»، «مشارکت مدنی»، «سلامت مدنی»، و «اعتماد اجتماعی» بهکار برد.
منتقدان استدلال میکنند این تعریف آخر از سرمایهٔ اجتماعی، سرشت بیهمتای تعاملات اجتماعی گروهی را درنظر نمیگیرد. در پاسخ به این نقد، دو نوع از سرمایهٔ اجتماعی ‐ پیونددهنده و پلزننده ‐ مطرح میشود. سرمایهٔ اجتماعی پیونددهنده[6] به پیوندهای محکم در درون گروههای اجتماعی همگن اشاره دارد، درحالیکه سرمایهٔ اجتماعی پلزننده[7] اعضای شبکههای اجتماعی خارجی است. یک نمونه از سرمایهٔ اجتماعی پیونددهنده دارودستهای خیابانی است، درحالیکه یک باشگاه بولینگ سرمایهٔ اجتماعی پلزننده تولید میکند. سرمایهٔ اجتماعی پلزننده اهمیت خاصی دارد، زیرا اعتماد اجتماعی تعمیمیافته را افزایش میدهد و با این کار، نقشآفرینی نهادهای رسمی و مناسبات اقتصادی را ممکن میسازد.
در سراسر سدۀ بیستم، اصطلاح سرمایهٔ اجتماعی در آثار جامعهشناسان، اقتصاددانان، و دانشمندان علوم سیاسی، و در علم رفتار سازمانی ظاهر شده است. از زمان انتشار آثار بوردیو، کلمن، و پوتنام در اوایل دههٔ 1990، کاربرد اصطلاح سرمایهٔ اجتماعی در علم و نیز در مجادلات سیاسی رشد روزافزونی داشته است.
و نیز ببینید: اجتماع؛ سرمایهٔ فرهنگی؛ شبکههای اجتماعی.
بیشتر بخوانید
Bourdieu, Pierre. (1986). Distinction. Translated by R. Nice, Cambridge, MA: Harvard University Press
Coleman, James S. (1988). “Social Capital in the Creation of Human Capital”, American Journal of Sociology 94 (suppl): 95–120
Portes, Alejandro (1998). “Social Capital: Its Origins and Applications in Modern Sociology”, Annual Review of Sociology 24:1–24
Putnam, Robert (2000). Bowling Alone: The Collapse and Revival of American Community, New York: Simon & Schuster
[1] social capital
[2] Judson Hanifan
[3] James Coleman
[4] Pierre Bourdieu
[5] Robert Putnam
[6] Bonding social capital
[7] bridging social capital