خودکشی
خودکشی[1] مسئلهای بهداشتی، خانوادگی، نهادی، سیاسی، و اجتماعی است که اهمیت بسیار دارد و حوزهٔ پیشگیری از خودکشی اولویتی مهم برای سلامت عمومی و روانی است. اقدامات فدرالی پیشگامانه، حمایت از افراد مستعد خودکشی، اقدامات بالینی، و کارهای تجربی بهطرز چشمگیری سبب پیشرفت این حوزه شده است. اگرچه در دو دهۀ گذشته گامهای بزرگی در حوزهٔ پیشگیری از خودکشی برداشته شده است، بیماریزدگی و مرگومیر ناشی از خودکشی همچنان درخور توجه است. همچنین، تأثیر کوتاهمدت و بلندمدت مرگ ناشی از خودکشی گسترده است.
واگیرشناسی: بیماریزدگی و مرگومیر ناشی از خودکشی
نرخهای خودکشی را از چشماندازهای بسیاری ‐ بینالمللی، ملی، منطقهای، زمانی، نژادی، جنسیتی یا سنی ‐ میتوان کاوید. در ایالات متحدهٔ امریکا، هر ساله بیش از ۳۰٬۰۰۰ و هر روزه بیش از ۸۰ و هر ۱۶٫۷ دقیقه حدوداً یک خودکشی رخ میدهد. در سال 2۰۰۴، خودکشی یازدهمین علت اصلی مرگ بود، حالآنکه قتل در رتبهٔ پانزدهم قرار داشت. نرخ خودکشی در افراد بالای ۸۰ سال در بالاترین حد قرار دارد و خودکشی سومین علت اصلی مرگ برای افراد گروه سنی ۱۵ تا 2۵ سال است. نرخهای خودکشی برای گروه سنی ۱۰ تا ۱۴ سال روبه افزایش است. احتمال مرگ مردان و سپیدپوستان در اثر خودکشی بیشتر از زنان و افراد دیگر نژادهاست. اسلحهٔ گرم روش اصلی (۵۰ درصد) خودکشیهای موفق است (حلقآویزشدن در جایگاه دوم قرار دارد). در واقع، هرساله شمار خودکشیهای با اسلحهٔ گرم از شمار قتلهای صورتگرفته با آنها بیشتر است. و بهطور غمانگیزی نرخ خودکشی سربازان امریکاییای که در جنگ آزادی عراق شرکت کردند روبه افزایش است و از میانگین خودکشی در میان نظامیان بالاتر است.
گزارش بازرس کل بهداشت دربارهٔ قومیت، نژاد، و سلامت روان بر معناداری خودکشی در گروههای نژادی و قومی مهم، از جمله آسیاییها، سیاهپوستان، سپیدپوستان، و لاتینیتبارها تأکید کرد. بومیان امریکا پس از سفیدپوستان بالاترین نرخ خودکشی را دارند و در سالهای ۱۹۹۹ تا 2۰۰۴، خودکشی دومین علت اصلی مرگ سرخپوستان/بومیان آلاسکا بود. خودکشی هشتمین علت اصلی مرگ امریکاییهای آسیاییتبار/جزیرهنشینان اقیانوس آرام، بهویژه در میان سالمندان است. بالاترین نرخ خودکشی سیاهپوستان متعلق به مردان جوان 2۰ تا 2۴ ساله است.
در هر مرگ ناشی از خودکشی بین ۸ تا 2۵ اقدام به خودکشی[2] صورت میگیرد. نسبت اقدام به خودکشی به مرگ ناشی از خودکشی در نوجوانان حدود ۱ تا ۱۰۰ به 2۰۰ است. زنان بالاترین نرخ اقدام به خودکشی را دارند و نسبت اقدام به خودکشی در زنان نسبت به مردان ۳ به ۱ است. هرساله حدود ۶۵۰٬۰۰۰ نفر پس از اقدام به خودکشی تحت درمان قرار میگیرند. معمولترین روش اقدام به خودکشی مصرف بیش از حد داروست. نرخ اقدام به خودکشی در سالمندان روبه افزایش است. خطر اقدام به خودکشی در سیاهپوستان، در میان افراد ۱۵ تا 2۴ ساله بیشتر از سایر گروههای سنی است. در سال 2۰۰۵، «نظام نظارت بر رفتارهای خطرناک جوانان»[3] زیر نظر مراکز کنترل بیماری و پیشگیری از آن، پیمایشی را دربارۀ دانشآموزان دبیرستانی انجام داد و به این نتیجه رسید نرخ رفتارهای خودکشانه در میان جوانان لاتینیتبار خاصه در دختران لاتینیتبار از همۀ گروهها بیشتر بوده است.
چهارچوب عوامل خطرزا و عوامل خطرزدا
چهارچوب عوامل خطرزا و خطرزدا به تبیین، ارزیابی، و مداخله در رفتارهای خودکشانه کمک میکند. عوامل خطرزا یا خطرزدا ویژگیها یا شرایطیاند که اگر وجود داشته باشد، احتمال ارتکاب رفتارهای خودکشانه را در فرد بهترتیب افزایش یا کاهش میدهد. عوامل خطرزا و خطرزدا حوزههای فردی، خانوادگی، روانشناختی، یا محیطی را دربر میگیرد. نمونههایی از عوامل خطرزای معمول عبارتاند از عوامل فردی مانند جنسیت، آسیبپذیری ژنی، بیماریهای جسمی مزمن، و مهارتهای مقابلهای ضعیف؛ عوامل خانوادگی مانند اختلاف زناشویی شدید، اختلالات روانی، خودکشی یکی از اعضای خانواده، و بدرفتاری و غفلت؛ عوامل روانشناختی مانند افسردگی، مصرف یا سوءمصرف موادمخدر، دسترسی محدود به خدمات سلامت روان؛ و عوامل محیطی مانند خشونت، فقر، نژادپرستی، نبود حمایت اجتماعی، و دسترسی به وسایل مرگآور خودکشی. برخی از عوامل خطرزدا عبارتاند از انعطافپذیری، پیوندهای خانوادگی، باورهای فرهنگی و دینی که افراد را از خودکشی نهی میکند و از خودپایش[4] دفاع، برنامههای فرهنگی که پیوندهای خانوادگی، گرایشهای معنوی طایفهای و توجه ویژه به سلامت روان را تقویت میکنند، و درمان اعتیاد.
اکثریت (۹۰ درصد) اشخاصی که با خودکشی میمیرند بیماریای روانی (بیشازهمه، افسردگی) دارند؛ بااینحال، هرچند عامل خطرزایی خاص، احتمال رفتار خودکشانه را افزایش میدهد، لزوماً علت آن رفتار نیست. انباشت و تعامل عوامل خطرزا و خطرزداست که در مشکلات سلامت روان (مانند خودکشی) یا بیماری و سلامت روان دخیل است، نه عامل خطرزا یا خطرزدایی واحد. به نیروی انعطافپذیری، یا توانایی بازگشت سریع به وضع طبیعی پس از مصیبت در بهبود سلامت روان توجه چشمگیری شده است. انعطافپذیری از تعامل میان موقعیت فردی با عوامل خطرزدای محیطی مایه میگیرد. در کاربست بالینی مدل عوامل خطرزا یا خطرزدا، تغییرپذیری عامل خطرزا یا خطرزدا، یکی از پیششرطهای پیشرفت مداخلاتی است که چنین عواملی را هدف گرفتهاند.
نامگذاری افکار و رفتارهای خودآسیبرسان
واژگان مربوط به خودکشیشناسی[5] دچار ابهام و کاربستهای نادرست است. فهرستی بهتازگی بازبینیشده میکوشد توانایی روانشناسان بالینی، واگیرشناسان، خطمشیگذاران، و پژوهشگران را در آگاهیبخشی روشنتر و کاوش دربارۀ انواع مشابه رفتارهای خودکشانه افزایش دهد. مؤلفههای اصلی این نامگذاری ارتباطات مرتبط با خودکشی، رفتار مرتبط با خودکشی، و ایدهپردازیهای مرتبط با خودکشی را دربر میگیرد. در این نامگذاری، ارتباطات مرتبط با خودکشی را هر کنش میانفردیای که هدف آن اظهار، اعلام، یا انتقال افکار، آمال، تمایلات یا نیات خودکشانه (بهصورت آشکار یا ضمنی)، از جمله تهدیدها یا نقشهها تعریف میکنند. رفتار مرتبط با خودکشی رفتاری بالقوه آسیبرسان است که فرد آن را نسبت به خود مرتکب میشود. شواهدی دال بر این رفتار وجود دارد که شخص از رهگذر تظاهر به خودکشی میخواهد به نیت دیگری پی ببرد یا نیت تا حدودی پیدا یا تا حدودی پنهانش کشتن خود است. این رفتارها خودآسیبرسانی، مرگ ناخواستۀ خودآورده، رفتارهای نامشخص مرتبط با خودکشی، مرگ خودآورده با نیتی نامشخص، اقدامبهخودکشی، و خودکشی را دربر میگیرد. اقدام به خودکشی رفتار بالقوه آسیبرسانی است که به مرگ نمیانجامد و شواهد (آشکار یا ضمنی) دلالت بر قصد خودکشی در مرتکب دارند. اقدام به خودکشی ممکن است به هیچ آسیب یا مرگی که خودکشی تعریف شود، نینجامد.
خودکشیشناسی بالینی
خودکشیشناسی بهطور گسترده به مطالعهٔ خودکشی، پیشگیری از آن، و مداخله در آن اشاره میکند. ملاکهای ارزیابی خودکشی ابزارهای غربالگری، ابزارهای سنجش خطر، و ارزیابی ویژگیهای بالینی افراد مستعد خودکشی را دربر میگیرد. از ابزارهای ارزیابی خودکشی برای بزرگسالان و جوانان در «مؤسسۀ ملی سلامت روان»[6] گزارشهایی در دست است. بااینحال، هنوز هیچ ابزار واحدی که در نوع خود بهترین باشد وجود ندارد. یکی از بهترین استانداردهای ارزیابی مصاحبهٔ بالینی است.
انجمن روانپزشکی امریکا این مؤلفهها را برای ارزیابی خودکشی توصیه میکند: علامتها و نشانگان روانی خاص را شناسایی کنید؛ رفتارهای خودکشانۀ پیشین، از جمله نیت کنشهای خودآسیبرسان را ارزیابی کنید؛ سابقۀ درمان و روابط درمانی را مرور کنید؛ پیشینۀ خانوادگی خودکشی، بیماری روانی و کژکارکردی روانی را شناسایی کنید؛ نقاط قوت و ضعف هر بیمار را ارزیابی کنید؛ و بهویژه دربارهٔ افکار، نقشهها و رفتارهای خودکشانه (ایدهپردازیها، نقشهها و نیات خودکشانه، مرگباری نقشه، و روشهای انجام) پرسوجو کنید. بهتازگی، یکی از پژوهشهای «انجمن خودکشیشناسی امریکا»[7] پیرامون خطر قریبالوقوع خودکشی در اثبات این علایم هشداردهنده شواهدی تجربی ارائه کرد: ایدهپردازی، سوءمصرف موادمخدر، هدف، اضطراب، احساس گیرافتادگی، انزوا، خشم، بیملاحظگی، و تغییرات خلقی. عبارت اختصاریای که از این علایم هشداردهنده زاده میشود این است: اس پَث وارم[8]. پژوهشگران بالینی همچنین چهارچوبهای گوناگونی را برای ارزیابی خطر خودکشی و مداخله در آن پدید آوردهاند و بر نیاز به ارزیابیهای نظاممند و مکرر تأکید کردهاند. خطر معمولاً اینگونه درجهبندی میشود: ملایم یا صفر، متوسط، یا شدید. نوع مداخلات به شدت خطر بستگی دارد. خطر متوسط یا شدید فوریتی روانپزشکانه درنظر گرفته میشود.
یکی از گزارشهای مؤسسۀ پزشکی در باب کاهش خودکشی، بسیاری از جنبههای مداخلات بالینی متکی به شواهد تجربه، از جمله دارودرمانی روانگردان، درمان با شوک الکتریکی، رواندرمانیها، مراقبت از بیماران بستری، خطر پس از ترخیص، تبعیت از درمان، و مراقبت پسآمدی را جمعبندی کرد. خطر خودکشی در میان افراد بستریشده در بیمارستان از همه شایعتر است. «کمیسیون مشترک اعطای مجوز به سازمان های سلامتبانی (جِیسیاِیاچاُ)[9]» نیز تصدیق کرده است که خودکشی رخدادی است که بیش از مسائل دیگر مراکز سلامتبانی را نگران کرده است، زیرا نزدیک ۵ درصد تا ۶ درصد از موارد خودکشی در دورهٔ بستریشدن در بیمارستان روی میدهد. هرساله، نزدیک به ۱۵۰۰ خودکشی در میان بیماران بستری و بیش از همه طی هفتهٔ اول بستریشدن، روی میدهد. در نتیجه، «طرح ملی بهبود امنیت و سلامت رفتاری بیماران در بیمارستانها»[10] امنیت افرادی را که در معرض خودکشیاند نیز شامل میشود. افزونبراین، انجمن خودکشیشناسی امریکا کتابچۀ «توصیههایی برای بیماران بستری و مقیم در بیمارستان که مستعد خودکشیاند» را منتشر کرد و متخصصان پزشکی قانونی و خودکشیشناسی برای پیشگیری از خودکشی استانداردهایی بالینی و قانونی را پیشنهاد دادهاند.
پژوهش در حوزهٔ خودکشیشناسی
پس از آنکه مرکز کنترل بیماری و پیشگیری از آن در سال ۱۹۹۲ راهبردهایی برای پیشگیری از خودکشی در میان جوانان ارائه کرد، گرایش نیرومندی به ورزههای شواهدبنیاد پیشگیری از خودکشی سربرآورد. مجموعهای از بررسیها در باب برنامههای ویژۀ جوانان که اساساً بهوسیلۀ گروههای کانادایی صورت گرفت، تمرکز اصلیاش را بر برنامههای مدرسهبنیاد گذاشت. در این بررسی، بر اثربخشی «درمان شناختی-رفتاری (سیبیتی)[11] ‐ خاصه سیبیتیای که بهدنبال حل مسئله باشد ‐ در پیشگیری از خودکشی تأکید شد. پژوهشهای زیستشناختی، از جمله تشریح مغز افرادی که در اثر خودکشی مردهاند، رشد چشمگیری یافته است. تاکنون تنها دو عامل روانداروشناختی، یعنی لیتیوم[12] و کلوزاریل[13]، کاهش مستقیم نشانگان خودکشی را نشان داده است. بااینحال، پژوهشها نشان میدهد افزایش خطر خودکشی، هم با عدم موفقیت در درمان دارویی برخی از بیماریهای روانپزشکی و هم با عدم همراهی بیمار با درمان پیوند خورده است.
یکی از گزارشهای علمی اصلی در حوزهٔ خودکشیشناسی گزارش مؤسسۀ پزشکی در باب کاهش خودکشی است. منبع دیگر «بایگانی بهترین ورزهها (بیپیآر)»[14] برای پیشگیری از خودکشی است که حاصل همکاری میان «مرکز منابع پیشگیری از خودکشی (اسپیآرسی)[15]» و «بنیاد پیشگیری از خودکشی امریکا (اِیافاسپی)»[16] است و بودجهاش را «ادارۀ رسیدگی به سوءمصرف موادمخدر و خدمات سلامت روان (اساِیاماچاساِی)»[17] تأمین میکند. هدف بیپیآر شناسایی و بررسی و انتشار اطلاعات مرتبط با بهترین ورزههایی است که اهداف خاص «راهبرد ملی برای پیشگیری از خودکشی»[18] را محقق میسازند.
مؤسسۀ ملی سلامت روان یک «کنسرسیوم پیشگیری از خودکشی»[19] دارد که کل مجموعۀ پژوهشها را در حوزهٔ خودکشی رصد میکند. از جملهٔ این پژوهشها مطالعاتی است که یافتههایی مانند این را که ۷۰ درصد از سالمندانی که خودکشی میکنند، در ماه پیش از خودکشی، پزشکی عمومی را ملاقات کردهاند، تأیید میکنند. دیگر مطالعات درخور توجه عبارت است از رصدپژوهشی پیرامون نوجوانانی که در بخشهای فوریتهای پزشکی ایالت اورگن دست به خودکشی زدهاند، تشریح روانشناختی خودکشی نوجوانان، و ارزیابی اجتماعی برنامهٔ «نیروی هوایی»[20]. چندین نشریهٔ علمی نیز به خودکشیشناسی اختصاص یافته است.
خطمشی و خودکشیشناسی
در اوایل دههٔ ۱۹۹۰، از منظر سلامت روان تغییر جهتی در سلامت عمومی برای پیشگیری از خودکشی روی داد که جرقهٔ آن را «کارگروه ویژۀ خودکشی جوانان»[21] در سال ۱۹۸۴ زد. مجموعهای از نشستها و خطمشیهای ملی این تغییر جهت در نگرشها، علم، و اولویتهای تخصیص بودجه را بازمیتاباند. سپس در سال ۱۹۹۹، بازرس کل بهداشت، دیوید ستچر[22]، «فراخوان اقدام برای پیشگیری از خودکشی»[23] را منتشر کرد؛ طرحی اولیه برای چارهکردن خودکشی که از رهگذر آگاهیبخشی، مداخله، و روششناسی مبتنی بر توصیههای کنفرانس ملی رینو[24] در همان سال به توفیق دست یافت. پس از نشست استماع عمومی، کمیتهٔ سازماندهی فدرال پیشنویس راهبرد ملی برای پیشگیری از خودکشی را تدوین کرد.
این راهبرد ملی اولویتهای بودجهای، پژوهشها، و برنامههای ایالتی و محلی را مشخص میکند. هر ایالت کارگروه ویژهای برای پیشگیری از خودکشی دارد که آن را بخشهای منطقهای سلامت بهوجود آوردهاند تا راهبرد ملی را اجرا کنند. بیشتر ایالتها برنامهای برای پیشگیری از خودکشی دارند که بودجهاش ممکن است برای فعالیتهای پیشبینیشده در آن مناسب باشد یا نباشد.
جامعه و خودکشیشناسی
مرکز منابع پیشگیری از خودکشی سابقۀ پیشگیری از خودکشی را ترسیم کرده است. از رخدادهای مهم یکی آن بوده است که «مرکز پیشگیری از خودکشی لسآنجلس»[25] با بودجۀ «خدمات سلامت عمومی ایالات متحدهٔ امریکا»[26] در سال ۱۹۵۸ گشوده شد. ادوین اشنایدمن[27] که اغلب «پدر خودکشیشناسی»اش مینامند، مدیر آن مرکز بود. اهمیت او مرهون بهرهبخشیهای پرشمار او به این حوزه و خاصه توضیح پدیدۀ رواندرد[28] ‐ دردی تابنیاوردنی که اشخاص خودکشیگرا تجربهاش میکنند ‐ است.
جنبش حمایت از افراد مستعد خودکشی در پیشگیری از خودکشی تأثیر عمدهای در تغییر اولویتهای دولت فدرال داشته است. شاید نمونۀ بارز جنبش حمایت از افراد مستعد خودکشی «شبکهٔ اقدام برای پیشگیری از خودکشی (اسپن)»[29] باشد که در سال ۱۹۹۶ در شهر ماریتای ایالت جورجیا[30] بهدست جری و الزی وایراک[31] (والدین بازمانده) با هدف پیشگیری از خودکشی از طریق آموزش عمومی، اقدام جمعی، و حمایت از افراد پایهگذاری شد. بازماندگان اعضای خانواده دیگران مهم یا آشنایانیاند که ازدستدادن عزیزی را در اثر خودکشی داشتهاند. تلاشهای خانوادهٔ وایراک و اسپن تأثیر چشمگیری در پیشرفت خطمشیهاست. از جمله نتایج این تلاشها وضع مصوبۀ ۸۴ در مجلس سنا و وضع مصوبۀ 2۱2 در یکصد و پنجمین دورهٔ کنگره برای پیشگیری از خودکشی است. اذعان اشخاص مشهور به تجربهٔ شخصی خودکشی یا خودکشی نزدیکانشان نیز در افزایش آگاهی و کاهش داغ این مسئله سهم مهمی داشت.
بخش مهم دیگر از تأثیر اجتماعی آموزش است. چند سازمان حرفهای بر پیشگیری از خودکشی متمرکز شدند. سازمانهای اصلی در حوزهٔ خودکشیشناسی عبارتاند از انجمن خودکشیشناسی امریکا (اِیاِیاس)، بنیاد پیشگیری از خودکشی امریکا (اِیافاسپی)، «انجمن بینالمللی پیشگیری از خودکشی (آیاِیاسپی)»[32] و مرکز منابع پیشگیری از خودکشی (اسپیآرسی). نمونۀ بارزی از آموزش، آموزش اسپیآرسی و اِیاِیاس برای «ارزیابی و مدیریت خطر خودکشی» است. این آموزش قابلیتبنیاد در اختیار متخصصان سلامت روان سراسر کشور قرار گرفته است.
با افزایش نرخ خودکشی در میان گروههای اقلیتی، قابلیت فرهنگی به طرح مهم و ملاکی حیاتی در اجرای فعالیتهای پیشگیری از خودکشی بدل شده است. جوانان خودکشیگرا یا در معرض خودکشی غالباً به درمان بخش فوریتهای پزشکی نیاز دارند. برنامهای ایدهآل که قابلیت فرهنگی را نشان میدهد، برنامهٔ همراهی با درمان بخش فوریتهای پزشکی برای نوجوانان لاتینیتبار است. این برنامه که در بایگانی بهترین ورزهٔ اسپیآرسی آمده است، فیلم ویدئویی گرایششناسی برای آشناسازی خانوادهها، یک درمانگر آمادۀ پاسخگویی برای دوزبانههای بحرانزده یا مدیر بحران و یک برنامهٔ آموزشی میانرشتهای برای کارکنان بخش فوریتهای پزشکی را دربر میگیرد.
انطباق فرهنگ دیگری نشان داد وقتی بخش فوریتهای پزشکی یک روستا والدین جوانانی که در خطر خودکشی قرار داشتند در خصوص محدودسازی ابزارها (کاهش دسترسی به ابزارهای مرگبار خودکشی) آموزش داد، احتمال اینکه والدین داروها و اسلحههای گرم را از دسترس جوانان دور کنند افزایش یافت.
رابرت لیتمن[33]، یکی از پیشگامان معروف حوزهٔ پیشگیری از خودکشی، به خودکشیشناسان هشدار داد این حوزه مخاطرهآمیز است و فرد باید حوادث را پیشبینی کند. اگرچه هرگز قادر نخواهیم بود همهٔ افراد را از خودکشی نجات دهیم، اگر افراد مستعد خودکشی، متخصصان، پژوهشگران، و خطمشیگذاران به همکاریشان ادامه دهند، میتوانیم هر بار با نجات زندگی یک نفر، تأثیرگذار باشیم. نجات هر زندگی اهمیت چشمگیری دارد.
جنیت ای. گراسمن[34]
و نیز ببینید: بیگانگی؛ بیهنجاری؛ سلامت روان؛ و عوامل استرسزا.
بیشتر بخوانید
American Academy of Child and Adolescent Psychiatry (2001). “Practice Parameters for Assessment and Treatment of Children and Adolescents with Suicidal Behaviors”, Journal of Academy and Child and Adolescent Psychiatry 40: 24S-51S
American Association of Suicidology. (http://www.suicidology.org)
American Foundation for Suicide Prevention. (http://www.afsp.org)
Bongar, Bruce. (2002). The Suicidal Patient: Clinical and Legal Standards of Care, 2nd ed. Washington, DC: American Psychological Press
Centers for Disease Control and Prevention (1992). “Youth Suicide Prevention Programs: A Resource Guide”, Atlanta, GA: National Center for Injury Prevention and Control
Goldmith, S. K., T. C. Pellmar, A. M. Kleinman, and W. E. Bunney, eds. (2002). Reducing Suicide: A National Imperative, Washington, DC: National Academies Press
Kruesi, Markus J.; Janet Grossman; and Jay Hirsch (2005). Emergency Department Means Restriction Education, Registry of Evidence-Based Suicide Prevention Programs, Suicide Prevention Resource Center, (http://www.sprc.org)
National Institute of Mental Health. (http://www.nimh.nih.gov)
Rudd, M. David; Thomas E. Joiner; and M. Hassan Rajab (2001). Treating Suicidal Behavior: An Effective Time- Limited Approach, New York: Guildford
Silverman, Morton M.; Alan L. Berman; Nels D. Sanddal; Patrick W. O’Carroll; and Thomas E. Joiner (2007). “Rebuilding the Tower of Babel: A Revised Nomenclature for the Study of Suicide and Suicidal Behaviors Part 2: Suicide-Related Ideations, Communications, and Behaviors”, Suicide and Life-Threatening Behavior 30: 264–277
Suicide Prevention Action Network USA, (http://www.spanusa.org)
Suicide Prevention Resource Center. (http://www.sprc.org)
U.S. Department of Health and Human Services (2001). Mental Health: Culture, Race, and Ethnicity - A Supplement to Mental Health: A Report of the Surgeon General, Rockville, MD: U.S. Department of Health and Human Services, Public Health Service, Office of the Surgeon General
U.S. Department of Health and Human Services. “National Strategy for Suicide Prevention: Goals and Objectives for Action”, Rockville, MD: U.S. Department of Health and Human Services, Public Health Service. Retrieved January 9, 2008 (http://mentalhealth.samhsa.gov/suicideprevention/strategy.asp)
Work Group on Suicidal Behaviors Practice (2003). “Guidelines for the Assessment and Treatment of Patients with Suicidal Behavior”, American Journal of Psychiatry 160 (suppl): 11
[1] suicide
[2] suicide attempts
[3] Youth Risk Behavior Surveillance System
[4] self-preservation
[5] suicidology
[6] National Institute of Mental Health
[7] American Association of Suicidology
[8] IS PATH WARM
[9] Joint Commission on the Accredition of Health Care Organizations (JCAHO)
[10] National Patient Safety Goals for Hospitals and Behavioral Health
[11] cognitive-behavioral therapy (CBT)
[12] Lithium
[13] Clozaril
[14] Best Practices Registry (BPR)
[15] Suicide Prevention Resource Center (SPRC)
[16] American Foundation for Suicide Prevention (AFSP)
[17] Substance Abuse and Mental Health Services Adminstration (SAMHSA)
[18] National Strategy for Suicide Prevention
[19] Suicide Prevention Consortium
[20] Air Force
[21] Task Force on Youth Suicide
[22] David Satcher
[23] Call to Action to Prevent Suicide
[24] Reno
[25] Los Angeles Suicide Prevention Center
[26] U.S. Public Health Service
[27] Edwin Shneidman
[28] psychache
[29] Suicide Prevention Action Network (SPAN)
[30] Marietta, Georgia
[31] Jerry and Elsie Weyrauch
[32] International Association of Suicide Prevention
[33] Robert Litman
[34] Janet A. Grossman