جرایم نفرت‌انگیخته

   اصطلاح جرم نفرت‌انگیخته[1]، نخستین‌بار در اواخر دهۀ 1980، در واکنش به رخدادی نژادپرستانه سر برآورد. در بخش ساحلی هاورد نیویورک‌سیتی که قرارگاه کارگران سپیدپوست بود، مردی افریقایی-امریکایی، در حال فرار از چنگ دارودسته‌ای از نوجوانان خشونت‌طلب که الفاظ نژادی تحقیرآمیز سرمی‌دادند، کشته شد. این اصطلاح که در اصل از سوی روزنامه‌نگاران و سیاست‌مداران به‌کار گرفته شد، طولی نکشید که از سوی «ادارۀ تحقیقات فدرال»[2] و شماری از سازمان‌های مجری قانون در سراسر ایالات متحده، برای توصیف هر جرمی که به‌طور کامل یا تا اندازه‌ای از این واقعیت یا انگاشت متأثر است که قربانی از نظر اجتماعی، تفاوت‌های مهمی با آزاررسان دارد، به‌کار رفت.

  اصطلاح جرایم نفرت‌انگیخته، ممکن است گمراه‌کننده باشد، چراکه به غلط دلالت بر آن دارد که نفرت یکی از وجوه ممیز این نوع از جرایم است. گرچه درست به‌نظر می‌رسد که بسیاری از جرایم نفرت‌انگیخته، متضمن خصومتی شدید نسبت به قربانیان است، اما بسیاری دیگر این‌گونه نیستند. برعکس، بسیاری از جرایم متضمن نفرت میان مجرم و قربانی، به معنایی که در اینجا مدنظر است، جرم نفرت‌انگیخته نیستند. به‌عنوان مثال، زدوخورد برآمده از مشاجرۀ میان دو همکار که برای ارتقاء شغلی باهم رقابت می‌کنند، ممکن است با نفرت شدید همراه باشد، با وجود این، بر تفاوت‌های نژادی یا دینی میان آن‌ها مبتنی نیست.

قوانین مرتبط با جرایم نفرت‌انگیخته

در ایالات متحده، قوانین فدرال راجع به این موضوع محدودند، درنتیجه وضع قانون مرتبط با نفرت در درجة اول به ایالت‌ها واگذار شده است. چهل‌وپنج ایالت و ناحیۀ کلمبیا، در حال حاضر، مجموعه مصوباتی دربارۀ جرایم نفرت‌انگیخته دارند و این قوانین در جزئیات تفاوت گسترده‌ای دارند. برای مثال، درخصوص گروه‌های مصون (یعنی گروه‌هایی که به‌طور خاص در این قوانین مصونیت یافته‌اند)، بیشتر ایالت‌ها جرایمی را که مجرمان به‌سبب نژاد، دین و قومیت قربانیان مرتکب آن‌ها می‌شوند، فهرست کرده‌اند. بااین‌حال، برخی از ایالت‌ها گرایش جنسی، کم‌توانی، جنسیت، سن را هم درنظر می‌گیرند. پیامد یکدست‌ نبودن این قوانین، آن است که اعضای گروهی خاص در یک ایالت، از حمایت قوانین مرتبط با جرایم نفرت‌انگیخته برخوردار شوند، اما در ایالت مجاور از چنین حمایتی محروم باشند.

  تمایز حقوقی دیگری که در میان قوانین ایالتی وجود دارد، ساختار مجازات در این قوانین است. در برخی از ایالت‌ها، قوانین جداگانه‌ای وجود دارد که ارتکاب رفتار نفرت‌انگیخته را ممنوع می‌کنند. در ایالت‌های دیگر، قانون جرایم نفرت‌انگیخته نوعی «عامل مشددۀ مجازات»[3] است؛ بنابراین، اگر فرد در اثر سوگیری دست به ارتکاب جرم زند، مجازاتش افزایش می‌یابد. ارتکاب جرم با اسلحه یا از سوی افرادی که سابقه کیفری طولانی دارند یا علیه قربانیان آسیب‌پذیر، مانند کودکان، نیز ممکن است مجازات را تشدید کنند.

 انواع جرایم نفرت‌انگیخته تخلفاتی که به جرم نفرت‌انگیخته معروف‌اند، گونه‌های مختلف دارند. برخی از آن‌ها، قربانیان خاصی را هدف قرار می‌دهند، حال آنکه بقیه همۀ اعضای یک گروه را هدف قرار می‌دهند. بعضی از آن‌ها کارکردی آشکار دارند، مانند برانگیختن هیجان در زندگی آزاررسانان. برخی دیگر به شکلی منطقی طراحی شده‌اند تا غایت خاصی را برآورند. برخی از آن‌ها ملهم از رخدادی ناگهانی‌ هستند، حال آنکه وقوع برخی دیگر به محرکی خارجی نیاز ندارد. برحسب انگیزه‌های مجرمان، جرایم نفرت‌انگیخته را می‌توان در چهار مقولۀ تدافعی[4]، تلافی‌جویانه[5]، هیجان‌جویانه[6] و رسالت‌مندانه[7] گنجاند.

  تدافعی

در جرایم نفرت‌انگیختۀ تدافعی، نفرت‌پراکنان به آنچه رویدادی تهدیدآمیز تلقی می‌کنند و بهانه ای است برای ابراز خشم، تمسک می‌جویند. آنان به این دلیل که حمله به غریبه، درواقع موضعی تدافعی در برابر متجاوز است. در اصل، آن‌ها اغلب به غریبه‌ها نقش کسی را می‌دهند که فعالانه تهدید می‌کنند، حال آنکه خود را پشت‌وپناه جامعه می‌انگارند. این جرم، اغلب متضمن حمله به افراد و خانواده‌هایی است که وارد محله‌ای که «به آن‌ها تعلق ندارند»، شده‌اند. از نظرگاه آزاررسانان، صرف حضور اعضای گروهی دیگر در محله، اسباب معیشت یا سبک زندگی این آزارسانان را تهدید می‌کند؛ بنابراین، نفرت پراکنان احساس می‌کنند، کارشان موجه است و مکلف به دفاع کردن هستند.

تلافی‌جویانه

در برخی از محله‌ها، پلیس جرایم نفرت‌انگیختۀ خاصی را ثبت کرده است که آزاررسانان بدین دلیل علیه قربانیان مرتکب می‌شوند که پیشتر این گروه علیه آنان، دست به ارتکاب جرم نفرت‌انگیخته زده بودند. «شما یکی از ما را گرفتید؛ ما هم یکی از شما را می‌گیریم»، تفکری است که در پس این جرم قرار دارد. در چنین مواردی، قربانیان خاص به‌ندرت هدف قرار می‌گیرند؛ مجرمان درصدد حمله به گروه مدنظرند، فرقی نمی‌کند کدام عضوش باشد. نوع دیگری از جرایم نفرت‌انگیخته، اغلب در پی رویدادی بین‌المللی، مانند ترورگری، سر برمی‌آورند. به‌عنوان مثال، بسیاری از جوامع شاهد افزایش جرایم نفرت‌انگیخته تلافی‌جویانه و عرب‌ستیزانه، در ماه‌های پس از حملات تروریستی 11 سپتامبر سال 2001 بودند.

هیجان‌جویانه

گاهی جوانان نفرت‌پراکن، تنها در پی سرگرمی و برانگیختن اندکی هیجان هستند، اما به هزینه شخص دیگر. در جرم نفرت‌انگیخته هیجان‌جویانه، نیازی نیست که رخداد شتاب‌بخشی رخ دهد. در اینجا، لزوماً این قربانی نیست که با قدم‌زدن در محلۀ فرد مهاجم، همسایه‌شدن با او یا به مدرسه او رفتن، وارد قلمروی وی می‌شود، بلکه این مهاجم است که می‌خواهد غریبه‌هایی را که برای سکونت وارد محل همیشگی تجمع او و گروهش می‌شوند، آزارواذیت کند. در سال‌های اخیر، یکی از اماکنی که جرایم نفرت‌انگیختۀ هیجان‌جویانه بسیار رخ می‌دهد، میکده‌های هم‌جنس‌گرایان است؛ محلی که نفرت‌پراکنان برای پیداکردن قربانیان آسیب‌پذیر، در آن گرد می‌آیند. پاداشی که این اعمال برای آزاررسانان جوان دارند، هم روانی و هم اجتماعی است؛ افزون بر به‌دست‌آوردن حس مهم‌بودن و کنترل‌گری، مهر تأیید دوستان‌شان را هم بر عمل شان زده می‌شود.

رسالت‌مندانه

گاهی، جرایم نفرت‌انگیخته از آنچه آزاررسانان هیجان‌جویانه، تدافعی یا تلافی‌جویانه‌اش می‌انگارند، دست‌کم در معنایی محدود، فراتر می‌روند. این نوع آزاررسانان، به‌جای تهاجم مستقیم به افرادی که رخداد خاصی را رقم می‌زنند -مانند وارد محلۀ آزاررسان می‌شوند، همکار وی می‌شوند، در همان مهمانی حضور می‌یابند که آزاررسان حضور دارد- آماده است جنگ علیه همۀ اعضای گروهی خاصی را تأمین مالی کند. در اینجا رخداد شتاب‌افزایی رخ نمی‌دهد و ضرورتی به وقوع آن نیز وجود ندارد. آزاررسان رسالتی اخلاقی دارد، مأموریت وی این است که جهان را زیستگاه بهتری سازد.

 

بنابراین این مجرمان در اندیشۀ چیزی فراتر از طرد چند سیاه‌پوست یا لاتین‌تبار از محیط‌های کار، محله‌ها یا مدارس هستند. آن‌ها باور دارند که هدفی والاتر از ارتکاب این جرایم دارند. آن‌ها به فرمان خداوند یا به فرمان آمری سکولارتر، مانند «جادوگر بزرگ» یا «اژدهای بزرگ» مأموریت دارند که با نابودکردن همۀ سیاه‌پوستان، لاتین‌تباران، آسیایی‌ها یا یهودیان، جهان را از شر شیطان برهانند و آن‌ها باید قبل از آنکه دیگر دیر شود، دست به‌کار شوند. مرتکبان جرایم نفرت‌انگیختۀ رسالت‌مندانه، احتمالاً با گروهی سازمان‌یافته، مانند «جنبش ناسیونال سوسیالیست»[8]، «کو کلاکس کلان»[9] و یا «اتحاد ملی»[10] در ارتباط‌اند.

 

گروه‌های نفرت‌پراکن سازمان‌یافته  تنها 5درصد از کل جرایم نفرت‌انگیخته را اعضای گروه‌های نفرت‌پراکن سازمان‌یافته مرتکب می‌شوند. بنا به گزارش پروژۀ اطلاعاتی «مرکز حقوقی فقر جنوب»[11]، در ایالات متحده اندکی بیش از 800 گروه نفرت‌پراکن فعال وجود دارد. بااین‌حال، بیشتر این گروه‌های نفرت‌پراکن کوچک‌اند و به‌طور میانگین، کمتر از 20 عضو دارند. در مجموع، اعضای سازمان‌های نفرت‌پراکن در ایالات متحده، از 20000 تن بیشتر نیستند. نظر به اینکه جمعیت کشور بیش از 300 میلیون نفر است، این رقم نسبت ناچیز آن‌ها از جمعیت امریکا را نشان می‌دهد. 

بااین‌حال، عدد و رقم کل ماجرای نفرت سازمان‌یافته را بیان نمی‌کند. در حال حاضر، گروه کوچکی از نفرت‌پراکنان، به‌لطف اینترنت می‌توانند به شکل نامتناسبی با جوانان امریکایی ارتباط برقرار کنند و اثرگذار باشند. گروه‌های نفرت‌پراکن، بیش از 500 تارنما ایجاد کرده‌اند. افزون‌براین، آن‌ها لوح‌های فشرده‌ای، به نام قدرت سپیدپوستان را آماده و توزیع کردند که خشونت علیه یهودیان و رنگین‌پوستان را مجاز می‌شمارند. گروه‌های نفرت‌پراکن سازمان‌یافته، از مزایای دسترسی محلی به تلویزیون‌های کابلی و رادیوهای موج کوتاه بهره می‌برند. آن‌ها اغلب نفرت‌پراکنی را نه تنها در میان جوانان ایالات متحده، بلکه در میان جوانان سراسر جهان تبلیغ می‌کنند.

یافته‌های آخرین پژوهش‌های علوم رفتاری که هدف‌شان فهم علل و ویژگی‌های جرایم نفرت‌انگیخته است، تا اندازه‌ای بدترشدن مناسبات میان‌گروهی در دهۀ 1980 و اوایل دهۀ 1990 را بازتاباندند، چراکه گروه‌های از دیرباز محروم، در این دوره، رفته‌رفته خواستار برخورد برابر شدند. بااین‌حال، این تلاش‌های معطوف به تبیین جرایم نفرت‌انگیخته، احتمالاً بالارفتن حساسیت نسبت به خشونت‌ورزی در قبال اعضای آسیب‌پذیر جامعه -خاصه زنان، مردان هم‌جنس‌گرا و رنگین‌پوستان- را بازمی‌تاباند. به‌دلیل هم‌گرایی اخیر در جنبش‌های اجتماعی جدید که زنان، مردان و زنان هم‌جنس‌گرا و به‌طور کلی، قربانیان در آن‌ها حضور دارند، اقدامات معطوف به مقابله با عواقب ویرانگر جرایم نفرت‌انگیخته، به‌ویژه آن‌هایی که علیه آسیب‌پذیرترین‌ها ارتکاب می‌یابند، افزایش یافته است.

پژوهش‌های تاریخی، حکایت از آن دارند که بهترین رویکرد برای مبارزه با جرایم نفرت‌انگیخته، رویکردی جامع و منسجم است که حمایت قانونی فدرالی و ایالتی از قربانیان بالقوه و واکنش قاطع مجریان قانون را در برداشته باشد. از همه مهم‌تر، راهبردی درواقع مؤثر، اقدام محلی را که در آن اهالی، پیش و پس از وقوع رویدادهای نفرت‌انگیختۀ خشونت‌آمیز از گروه‌های آسیب‌پذیر حمایت می‌کنند، در برمی‌گیرد.

و نیز ببینید: گروه‌های نفرت‌پراکن؛ گفتار نفرت‌پراکن؛ هم‌جنس‌گراهراسی؛ پیش‌داوری؛ نژادپرستی؛ جرم خشونت‌آمیز

بیشتر بخوانید

  Anti-Defamation League. 2005. “Anti Defamation League State Hate Crime Statutory Provisions.” Retrieved December 27, 2007 (http://www.adl.org/learn/ hate_crime_ laws/state_hate_crime_statutory_provisions_ chart.pdf).Federal Bureau of Investigation. 1999. Hate Crime Data Collection Guidelines: Uniform Crime Reporting. Washington, DC: U.S. Department of Justice.Levin, Jack and Jack McDevitt. 2002. Hate Crimes Revisited: America’s War on Those Who Are Different. Boulder, CO: Westview.McDevitt, Jack, Jack Levin, and Susan Bennett. 2002. “Hate Crime Offenders: An Expanded Typology.” Journal of Social Issues 58(2):303–17.Potok, Mark. 2006. “The Year in Hate, 2005.” SPLC Intelligence Report, Spring. Retrieved December 27, 2007 http://www.splcenter.org/intel/intelreport/article.jsp?aid= 627&printable=1)

[1] HATE CRIMES

 [2] Federal Bureau of Investigation

 [3] penalty enhancement

[4] Defensive

[5] Retaliatory

[6] Thrill-seeking

[7] Mission

[8] National Socialist Movement

[9] Ku Klux Klan

[10] National Alliance

 [11] Southern Poverty Law Center

 

 

  

برچسب ها
مطالب مرتبط
٠٦ ارديبهشت ١٣٩٩

رزومه دکتر زهرا عبدالله

١٧ دي ١٣٩٨

روان‌پریش‌ها

١٧ دي ١٣٩٨

روان‌آزار

١٧ دي ١٣٩٨

رفاه

از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید