جرایم سازمانیافته
جرایم سازمانیافته[1]، بهطور لنفسه و فینفسه یک مشکل اجتماعی هستند، اما در واقعیت، عاملی اثرگذار بر تولید بسیاری از دیگر انواع مشکلات اجتماعی بهشمار میروند.
تلاشها برای یافتن تعریفی از جرایم سازمانیافته که برای تمام رشتههای مرتبط با این موضوع پذیرفتنی باشد، شکست خوردهاند؛ ازاینرو، در اینجا، مشخصههای اصلی آن بهوسیلة واژة «سازمانیافته» متمایز میشود و به این معنی است که توسط دو یا چند نفر یا گروه یا گروههایی از افراد که باهم کار میکنند، صورت گرفته است. ویژگی متمایزکنندة دیگر مبتنی بر اهداف، انگیزهها یا نیتهای مجرمانهای است که این گروهها میکوشند به آنها دست یابند.
چهار نوع اصلی جرم سازمانیافته وجود دارد. نخست، «جرایم سازمانیافتة مزدوری»[2] که در آن، هدف اصلی، دستیافتن به سود مالی مستقیم از ورود به جرم است. این مقوله شامل دارودستههایی است که منازل را سرقت میکنند و گروههای سرقت خودرو، جیببری و نیز گروههایی که شکلهای گوناگون شیادی را تداوم میبخشند. در مقابل، انگیزة اصلی آنهایی که در «جرایم سازمانیافتة درونگروهی»[3] مشارکت میکنند، سود مالی نیست؛ بلکه هدفشان خشنودی روحی و اجتماعی فرد است که از طریق تعلق به گروهی بهدست میآید که دست به «جنگ و ستیز با گروههای تبهکاری» و شرکت در هیجانهای مخاطرهانگیز دیگر برای ماجراجویی محض اقدام میکنند. «جرایم سازمانیافتة سیاسی-اجتماعی» نیز هدفشان کسب سود مالی مستقیم نیست؛ در عوض، هدف، تغییر یا حفظ یک ساختار سیاسی-اجتماعی موجود است؛ گروههای تروریستی و کو کلوکس کلان[4]، مثالهایی از این نوع هستند. سرانجام، «جرایم سازمانیافتة سندیکایی»، نوعی که بیشترین توجه پژوهشگران، روزنامهنگاران و سیاستمداران را به خود جلب کردهاند، جرایمی هستند که هدف مشارکتکنندگانشان کسب سود مالی مستقیم است، البته با ارائة کالاها و/یا خدمات غیرقانونی به عموم مردم با استفاده از تهدید، خشونت و کسب حمایت پلیس یا «حفاظت» سیاسی از مشارکتکنندگانش در برابر مداخلۀ قانونی. قماربازی غیرقانونی، روسپیگری و قاچاق داروهای ممنوعه، فعالیتهای عمدة در این نوع جرم سازمانیافته هستند.
در ایالات متحده، موضوع جرایم سازمانیافتة سندیکایی، یادآور اصطلاحات «مافیا» و «کوزا نوسترا» بوده است. در دهههای 1950 و 1960، کمیتههای دولتی امریکا تصور عمومی را بهدست گرفتند و به این نتیجه رسیدند که جرایم سندیکایی، در اصل از ایتالیا و سیسیل وارد شدهاند. منتقدان این نوع نتیجهگیریها، بهسرعت اشاره کردند که این بررسیهای دولتی دو نقص جدی داشتند: (1) ازلحاظ تاریخی، آنها گفتند که جرایم سندیکایی با ورود سیسیلیها در دهة 1930 آغاز شدند و اینکه اعضای آنها بهصورت انحصاری دارای تبار سیسیلی و ایتالیایی بودند. واقعیت تاریخی نشان میدهد که جرایم سندیکایی در سرتاسر تاریخ در امریکا وجود داشتهاند، ازجمله در دوران استعماری و (2) مطالعات نشان میدهند که جرایم سندیکایی، هرگز در انحصار هیچ گروه قومی نبوده و نیست. در واقعیت، «مافیا» بهعنوان جرم سندیکایی، بیشتر بهعنوان یک روش درک شده است تا یک سازمان، روشی که شامل استفاده از زور، ارعاب یا تهدیدهای اینچنینی است و به گروهی نیاز دارد که هدفش ارائة کالاها و خدمات غیرقانونی باشد و این کار را با گرفتن حمایت سیاسی یا پلیسی انجام میدهد. به این معنی، مافیا یا جرایم سندیکایی میتوانند در هر جایی وجود داشته باشند. از منظر صادرشدن، این افراد هستند که مهاجرت میکنند؛ رشد و بقای این نظام، درنهایت متکی به شرایط اجتماعی و نظام اجتماعی کشوری است که در آن عمل میکند که یا اجازة پیشروی آنرا میدهد یا آنرا خفه میکند.
دلایلی که موجب میشوند جرایم سندیکایی پیوسته مورد توجه کسانی باشند که آنرا مطالعه میکنند و نیز عموم مردم، دلالتهایی اخلاقی و قانونی دارند. استمرار وجود آنها بیانگر دیالکتیکی همیشگی بین خیر و شر است، دیالکتیکی که طی آن، دولتها میکوشند کالاها و خدمات خاصی را با هدف کنترل اخلاقیات، غیرقانونی سازند، تنها برای تشخیص اینکه همیشه افرادی کافی هستند که در پی این کالاها و خدماتاند و حاضرند برای آنها پول بدهند و مجرمانی کافی وجود دارند که حاضرند خطر مرگ و حبس را به جان بخرند تا آنها را بهدست آورند؛ بنابراین، هیچ کشوری در جهان نیست که جرایم سازمانیافته جزء مشکلات اجتماعی آنها نباشد. برآورد میزان دقیق سود، ناممکن است، غیر از اینکه بگوییم بهطور سالیانه در سراسر جهان میزان سود، میلیاردها دلار است.
هر کشوری دارای گروههای مجرمانة خود است؛ در چین، «تریاده»[5] هستند و در ژاپن «یاکوزا»[6]. این گروهها بهدلیل عضویت و قدرت گسترده بر امور مالی کشورهای خود اثر میگذارند. هر گروه عملکننده در جهان، ازلحاظ فعالیتی که میکند با دیگری تفاوت دارد، البته بسته به ساختار اجتماعی و نیاز به کالاهای غیرقانونی مورد تقاضای مشتریان. معمولاً مجریان سازمانیافته مراقب و منتظر روندهایی در میان جمعیتی هستند که در آن قرار دارند؛ بنابراین، قاچاق مواد مخدر در امریکا تا دهة 1950، یعنی زمانی که جنبشهای «بیتنیک»[7] و «هیپی»[8] استفادة آنرا در میان عموم مردم رواج دادند، فعالیت عمدهای نبود. درواقع، تاریخ کامل جرایم سندیکایی ایالات متحده، مشتمل است بر مجرمان سازمانیافتهای که مزیت روندها و نیازهای در حال تغییر کالاهای غیرقانونی در ایالات متحده را دریافتند.
آشکارا، نمونة این واقعیت، عصر ممنوعیت[9] است نویدبخش تصویب قانون ولستید[10] در سال 1920 آغاز شد. این قانون، فروش نوشیدنیهای الکلی را، بهجز برای مقاصد پزشکی، غیرقانونی کرد. این امر موجب خلق سندیکاهای مجرمانه در سرتاسر کشور شد. یکی از تبهکاران مشهور آنلفونزو «آل کاپون»[11] بود که در دورة ممنوعیت بر دنیای تبهکاران و اراذل شیکاگو حکومت میکرد. او قدرتش را از مؤسسههایی میگرفت که مبالغ هنگفت برای حفاظت از آنها پرداخت میکردند، همچنین کنترل عرصة سیاسی را با کمک به انتخاب نامزدهای سیاسی در دست گرفت که به نوبة خود، از فعالیتهای او حمایت میکردند.
درست است که شکلهای مزدوری و درونگروهی جرایم سازمانیافته، همچون کلاهبرداران خرد، جیببرها و دستههای جنوگجو در نیمة دوم قرن نوزدهم در خیابانهای شهر نیویورک فراوان بودند، اما عصر ممنوعیت بود که به مجرمان سندیکایی در شهرهای بزرگ ایالات متحده اجازه داد تا سودهایی را کسب کنند که پیش از آن در تاریخ امریکا ناشناخته بود. توسعة راههای پیچیدة فساد در مقیاس جهانی و افزایش جهانی میل به مواد مخدر غیرقانونی، از دهة 1950، بهطور فزایندهای نه فقط به سندیکاهای ایالات متحده، بلکه به سندیکاهای کشورهای خارجی نیز اجازه داد تا سودهای کلانی از این تجارت بهدست آورند. مثالی از این پدیده، پابلو اسکوبار[12]، یکی از اربابان کوکائین کلمبیا است که در سال 1989، در سن 40 سالگی، قدرتمندترین مجرم جهان شناخته شد. او برای افزایش قدرتش، قضات دیوان عالی کلمبیا، رؤسای پلیس و نامزدهای ریاستجمهوری را به قتل رساند. تلاش مشترک ارتش ایالات متحده و دولت کلمبیا با استفاده از پیچیدهترین و پیشرفتهترین تجهیزات جاسوسی و سلاحها بود که توانست او را از خفا خارج سازد و به قتل رساند.
قدرتی که میتواند توسط سندیکاهای مجرمانه جمع شود، مربوط به این موضوع است که چرا این شکل از جرم با خلق مشکلات اجتماعی رابطه دارد. عنصر منفرد فساد که این سندیکاها تولید میکنند، به کاهش اعتماد شهروندان دولتهای محلی و دولت فدرال به دولت خود میانجامد. شکلهای مزدوری این جرم، موجب زیان مالی برای شهروندان و شرکتهاست، مانند نقشههایی که در آنها کیسهها یا لباسهای دارای طراحی تقلیدی به مشتریان ناآگاه فروخته میشوند. مشتریان، محصولی کمکیفیتتر دریافت میکنند، درحالیکه شرکت طراح از فروش بالقوة محصول مشروع و باکیفیتتر خود ضرر میکند. شهروندان مورد سرقت مسلحانة دارودستهها قرار میگیرند؛ خودروها توسط باندهای سرقت خودرو دزدیده میشوند که هریک از اینها به زیان مالی اموال شهروندان میافزاید. همچنین، برخی سندیکاهای چینی و روسی در دهة گذشته فعالیتهایی را توسعه دادهاند که شهروندان بیگانه را از کشوری به کشور دیگر انتقال میدهند. در برخی موارد، بیگانهها، خود خواستار این خدمت میشوند، به این امید که در سرزمینهای خارجی مشاغل بهتری پیدا کنند. در مواردی دیگر، بهویژه در میان قربانیان زن، به این بیگانهها وعدة شغل، پس از رسیدن به کشور جدیدشان داده میشود، اما پس از رسیدن به فاحشه یا کارگر اجباری کمدستمزد در «کارگاههایی که شرایط طاقتفرسایی دارند»[13] تبدیل میشوند.
حادترین مشکل اجتماعی آتی که توسط مجرمان سازمانیافته ایجاد میشود از پدیدة فعلی و در حال توسعة جهانیشدن برمیخیزد که به مجرمان اجازه میدهد، سریعتر در بین مرزها حرکت کنند و کل جهان را بهعنوان بازاری بالقوه برای فعالیتهای خود بنگرند. همانطور که پیشتر گفته شد، این مجرمان بهسرعت از مزیت تغییر اجتماعی و فناوری استفاده میکنند و اکنون کل جهان به حوزة فعالیت آنها تبدیل شده است. اگر افزایش جرایم سازمانیافتة سیاسی و اجتماعی در دو دهة گذشته، به شکل گروههای تروریستی را نیز اضافه کنیم، ما شاهد تهدیدی خواهیم بود که این موضوع به امنیت آتی جهان و حضور مستمر خود جرم سازمانیافته بهعنوان مشکلی اجتماعی ایجاد میکند.
جوزف ال. آلبینی[14]
و نیز ببینید: جرم؛ جرم سوءمصرف مواد؛ قاچاق انسان
بیشتر بخوانید:
Albini, Joseph L. 1971. The American Mafia. New York: Appleton-Century-Crofts
Albini, Joseph L. and Jeffrey S. McIllwain. Forthcoming. The Mafia Matrix. Los Angeles, CA: Roxbury
Ryan, Patrick J. and George E. Rush, eds. 1997. Organized Crime in Global Perspective. Thousand Oaks, CA: Sage
Smith, Dwight C., Jr. 1975. The Mafia Mystique. New York: Basic Books
[1] . Organized Crime
[2] . mercenary organized crime
[3] . ingroup organized crime
[4] . Ku Klux Klan
[5] . Triads
[6] . Yakuza
[7] . beatnik
[8] . hippie
[9] . Prohibition Era
[10] . Volstead Act
[11] . Alphonse “Al” Capone
[12] . Pablo Escobar
[13] . sweat shop
[14] . Joseph L. Albini