جرایم بدون قربانی

    اصطلاح «جرایم بدون قربانی[1]» و عبارت جایگزین آن، یعنی «جرایم فاقد قربانیان»[2]، به اعمالی غیرقانونی اشاره دارد که شامل رفتاری هستند که شرکت‌کنندگان به شکل داوطلبانه در آن‌ها درگیر می‌شوند. برای مثال، روسپی و مشتری روسپی، هر دو تعامل‌شان را معامله‌ای تجاری می‌بینند که در آن، همانند دیگر ترتیبات تجاری، هر دو طرف آنچه را می‌خواهند به‌دست می‌آورند. روسپی پول می‌گیرد و مشتری لذت جنسی مطلوب را تجربه می‌کند. اگرچه این رفتار مجرمانه است، اما هیچ طرفی به پلیس گزارش نمی‌دهد، مگر اینکه معامله شامل دزدی یا خشونت جسمی شود. 

به همین ترتیب، دلال‌های مواد مخدر و مشتریان‌شان داوطلبانه می‌پذیرند که معامله کنند، همانند خرید الکل یا خرید خوار بار. سقط جنین که تا سال 1973 در ایالات متحده غیرقانونی بود، وضعیتی پیچیده‌تر دارد. هم شخص انجام‌دهندة سقط جنین و هم زنی که مفعول آن است، این کار را داوطلبانه انجام می‌دهند؛ اما موضوع مهم این است که آیا جنین سقط‌شده یک شخص، یک قربانی سزاوار حمایت قانونی هست یا خیر؟ هیچ‌گونه شواهد علمی نمی‌توانند به‌قدر کافی از یکی از این مواضع حمایت کنند؛ بنابراین، پیکارهای حامی زندگی و حامی انتخاب، همانند قلمرو جرایم فاقد قربانی، به موضوع ایدئولوژی، غایب‌شناسی و اعمال قدرت سیاسی تبدیل می‌شوند.

  اصطلاح «جرایم فاقد قربانیان»، زمانی وارد قلمرو علوم اجتماعی شد که ادوین شور[3] از دانشگاه تافتس[4] در سال 1965، آن‌را به‌منزلۀ تک‌نگاری به‌کار گرفت. زمانی ایدة جرایم بدون قربانی به ذهن شور، دانش‌آموختة دانشکدۀ حقوق ییل که دکتری خود را از مدرسة اقتصاد لندن گرفت، خطور کرد که در حال نوشتن رساله‌اش در مورد سیاست‌های مواد مخدر در بریتانیا بود. این اصطلاح، ریشه در حقوق انگلیسی-امریکایی داشت، ازجمله «قوانین ضد اسراف»[5] که افراد دارای پایگاه اجتماعی پایین را از پوشیدن لباس‌های فاخر منع می‌کرد. «جرایم نوظهور» نیز وجود داشت (مانند ولگردی). قوانین کلی معمولاً برای دادن قدرت به پلیس برای دستگیری اشخاصی که تصور می‌شد مظنون هستند، تصویب شدند. به همین ترتیب، جرم رانندگی حین مستی (رانندگی تحت تأثیر الکل)، همیشه شامل قربانی نیست؛ اما این رفتار بر اساس این پیش‌فرض، غیرقانونی است که احتمال تصادف زمانی که راننده مست باشد، افزایش می‌یابد.

اعمالی مبتنی بر توافق نیز وجود دارند که به‌دلیل اصول مذهبی، انزجار اجتماعی یا هر دو، توسط قانون ممنوع شده‌اند. چندهمسری که با ارادة تمام طرف‌ها شکل گرفت و خودکشی به ترغیب پزشک، مثال‌هایی از نخستین مقوله‌اند؛ درحالی‌که راندن موتورسیکلت بدون کلاه ایمنی در زمرة مقولة دوم می‌گنجد.

موضوعی اساسی در مورد اصطلاح «جرایم فاقد قربانیان» این است که آیا -اگرچه مبتنی بر توافق مشارکت‌کنندگان باشند-آن‌ها به دیگران آسیب وارد می‌کنند، مانند همسران و خانواده‌های قماربازان بی‌اختیار و ساکنان محله‌های موادفروشی یا اینکه آن‌ها از نظر سنت‌های اخلاقی، به جامعه آسیب می‌زنند یا خیر؟ حامیان می‌گویند که جامعه برای بهزیستی خود، باید همان‌طور که به‌طور عمومی تعریف شده است، از معیارهای فضیلت خود حمایت کند یا با بی‌سامانی و فروپاشی مواجه شود. جرایم بدون قربانی، هزینه‌های مالی را نیز در پی‌دارند که باید توسط مالیات‌دهندگان بی‌گناه پرداخت شود؛ مانند، وقتی یک موتورسوار نامطمئن کلاه ایمنی نپوشیده و دچار جراحات شدید می‌شود و هزینه‌های پزشکی به‌بار می‌آورد که توان پرداخت آن‌را ندارد، یا وقتی که سنگی در خیابان به سر موتورسوار بدون کلاه ایمنی بخورد و او کنترل وسیله را از دست بدهد و موجب کشته یا ناقص‌شدن موتورسواران آن جاده شود.

منتقدان می‌گویند که ایدة جرایم بدون قربانی، بر اساس برساختی سیاسی و ایدئولوژیک است که به‌‌عنوان فریادی اعتراضی در تلاش برای حذف طیفی از رفتارهای بحث‌برانگیز پذیرفته شد. ایدة جرم بدون قربانی، در زمان اوجش، به برساخت نظری انگ‌زنی پیوسته بود. برخی گفتند که برای مثال، مصرف‌کنندگان ماری‌جوانا که مورد پیگرد هستند، خود را رانده‌شدگان یا مطرودان تعریف کرده و درنتیجه، ممکن است به حرفة مجرمانه وارد شوند. هم نظریة انگ‌زنی و هم مفهوم جرایم فاقد قربانیان، امروزه تا حد زیادی از دور خارج شده‌اند؛ اول به این دلیل که شواهد می‌گویند پیامدهای انگ‌زنی ممکن است چندگانه باشند، گاهی توانمندکننده و گاهی نیز زیان‌بخش.

بسیاری از فمنیست‌ها، در میان نیروهای برجسته‌تر متحد علیه ایدة جرم بدون قربانی هستند. برای مثال، آن‌ها می‌گویند که روسپی خیابان‌گردِ معمولی، خودش قربانی پیشه‌اش است؛ زیرا او محصول یک جامعة مردسالار مبتنی بر استثمار است. از سوی دیگر، هرزه‌نگاری جنبش فمنیستی را تقسیم می‌کند؛ برخی از فمنیست‌ها می‌گویند که هرزه‌نگاری به تمام زنان توهین می‌کند و برخی دیگر تأکید دارند که حق آزادی بیان در متمم اول قانون اساسی امریکا، باید بر تفکر مبتنی بر گمانه‌زنی ارجحیت یابد که زنان به‌طور کلی، در خطر توصیف‌های هرزه‌نگارانه از چیزهایی مانند تنزل رتبۀ رابطة جنسی قرار گرفته‌اند.

برجسته‌ترین پیشرفت حاصل‌شده در مورد جرایم فاقد قربانیان، در دهه‌های گذشته، موفقیت پیکارها در حذف بسیاری از آن‌ها، از کتاب‌های حقوق نشأت می‌گیرد. قمار که زمانی به‌دلیل اصول دینی و کلاهبرداری در جریان عملکرد بخت‌آزمایی در سرتاسر ایالات متحد ممنوع بود، با مجموعة گسترده‌ای از ماشین‌های فروش خودکار و بلیت‌های بخت‌آزمایی که حتی در مغازه‌های بقالی‌ها به فروش می‌رسند، بخش ثابت صحنۀ زندگی در امریکا محسوب می‌شود. همجنس‌خواهی که اکنون در پستوی حقوق کیفری پنهان شده، امروزه بر این بحث متمرکز است که آیا زوج‌های همجنس به‌طور قانونی می‌توانند ازدواج کنند یا خیر؟ سقط جنین که زمانی غیرقانونی بود، در سه ماهة نخست بارداری مجاز است، اگرچه بحث‌های داغ همچنان سبب اختلاف آراء میان افراد شده و برخی ایالات و کشورها قوانین مواد مخدر، به‌ویژه ماری‌جوانا را تعدیل کرده‌اند.

فقط روسپیگری هنوز به‌طور کامل ممنوع است؛ به احتمال زیاد به این دلیل که روسپی‌ها قدرت سیاسی فشار برای لغو قوانین علیه دیگر فعالیت‌های به اصطلاح بدون قربانی را ندارند. می‌توان گفت که در موارد سقط جنین و قانونی‌شدن مواد مخدر، برای مثال، برخی از زنان مهم برای حق سقط جنین‌های قانونی مبارزه کردند، مصرف‌کنندگان جوان مواد در موضع قدرت قرار گرفتند و والدین نخبگان از پذیرش خطر دوره‌های طولانی‌مدت زندان برای فرزندانشان که مصرف‌کننده مواد بودند، امتناع کردند. همچنین، می‌توان گفت که قمار، زمانی پذیرفتنی شد که ایالت‌ها برای کسب درآمد دچار استیصال شدند و قانون‌گذاران جرئت افزایش مالیات را نداشتند، چون ممکن بود موجب خودکشی سیاسی آن‌ها شود.

 گیلبرت گایس[6]

و نیز ببینید: سقط جنین؛ جرم؛ جرم‌زدایی؛ سوءمصرف مواد؛ رانندگی در حال مستی؛ فمنیسم؛ قمار؛ هم‌جنس‌گرایی؛ نظریۀ انگ‌زنی؛ ماری‌جوانا؛ هرزه‌نگاری؛ روسپیگری؛ ازدواج هم‌جنس‌ها

بیشتر بخوانید:

Feinberg, Joel. 1988. Harmless Wrongdoing. New York: Oxford University Press

Meier, Robert F. and Gilbert Geis. 2006. Criminal Justice and Moral Issues. New York: Oxford University Press

Schur, Edwin H. 1965. Crimes without Victims: Deviant Behavior and Public Policy. Englewood Cliffs, NJ: Prentice Hall

Schur, Edwin H. and Hugo A. Bedau. 1974. Victimless Crimes: Two Sides of a Controversy. Englewood Cliffs, NJ: Prentice Hall

   [1] . Victimless Crimes

[2] . crimes without victims

[3] . Edwin Schur

[4] . Tufts

 University

[5] . sumptuary laws

[6] . Gilbert Geis

 

 

  

برچسب ها
مطالب مرتبط
٠٦ ارديبهشت ١٣٩٩

رزومه دکتر زهرا عبدالله

١٧ دي ١٣٩٨

روان‌پریش‌ها

١٧ دي ١٣٩٨

روان‌آزار

١٧ دي ١٣٩٨

رفاه

از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید