پژوهش شد:

بررسی وضعیت فرهنگ رسمی و غیررسمی

بررسی وضعیت فرهنگ رسمی و غیررسمی

پژوهش «بررسی وضعیت فرهنگ رسمی و غیررسمی در ارزش ها، تولید و مصرف فرهنگی» به همت سیدحسین نبوی در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات انجام شد.

این پژوهش به دنبال ترسیم فضای فرهنگی مستقر در جامعه و تحول آن طی نیم سده اخیر با تأکید بر ارزش‌ها، تولید و مصرف فرهنگی بر مبنای تحلیل داده‌ها و نتایج پیمایش‌های معتبر و دیگر داده‌های معتبر، است و تلاش می‌کند به این سوالات پاسخ دهد که با توجه به داده‌های حاصل از پژوهش‌های معتبر، فرهنگ رسمی و غیر رسمی، چه بخشی و چه حجمی از فرهنگ موجود را به خود اختصاص داده‌اند؟ و تحولات فرهنگ رسمی و غیر رسمی در طی دهه‌های اخیر چگونه بوده است؟

در این بررسی، پژوهشگر با بیان اینکه امکان غور و بررسی عمیق در انواع داده‌ها فراهم نیست، به کمک معیار دینی بودن و دینی نبودن به تفکیک فرهنگ رسمی از غیر رسمی پرداخته و داده‌های مربوط به هر فرهنگ را گردآوری و مختصراً مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است.

پژوهشگر در این مطالعه سعی می‌کند داده‌های تولید شده در پیمایش‌های ملی و دیگر پژوهش‌ها را در سه حوزه ارزش‌ها، تولید و مصرف فرهنگی از سال ۱۳۵۳ تا سال‌ ۱۳۹۹ را بر اساس نظریه دورکیم، تحلیل ثانویه کند. طبق استناد این پژوهش، براساس نظریه دورکیم، این فرض مطرح می‌شود که با افزایش جمعیت و افزایش تراکم پویا، تقسیم کار پیچیده تر می‌شود و وجدان جمعی ناشی از همبستگی خودبخودی و ساختگی(مکانیکی) جای خود را به بی هنجاری ناشی از ضعف وجدان جمعی و ناشی از همبستگی آلی یا اندامی (ارگانیکی) می‌دهد. در این شرایط، شکل‌گیری و رشد فرهنگ غیر رسمی، محصول شکل گرفتن و تشدید این بی هنجاری‌هاست.


محقق در این بررسی، هردوی فرهنگ رسمی و غیر رسمی را در جامعه ایران ریشه‌دار می‌داند. او با تعریف فرهنگ غیررسمی، به روحیه‌ای که در اثر اولویت بخشیدن به منافع فردی و شخصی در قبال منافع پر اهمیت جمع و جامعه، به وجود آمده و شکل گرفته است، فرهنگ غیررسمی ایرانی را تاحدود زیادی بازتاب دهنده روحیه زرنگی اعلام می‌کند. زرنگ بودن به این معنا که فرد بتواند با کمک و به وسیله انواع راهبردها و شیوه‌ها، حتی به ضرر دیگری و دیگران و جامعه، به منفعت و سود مادی و معنوی خود دست یابد.

مطابق این مطالعه، جامعه ایران جامعه‌ای است که در طی سده‌های اخیر و خصوصاً چند دهه اخیر، تحولات مهمی را طی کرده است. تحولاتی که جامعه ایران را از یک جامعه کم‌جمعیت و نیمه قبیله‌ای به جامعه‌ای پرجمعیت و شهری تبدیل کرده است و وجدان جمعی نیرومند آن به وجدان جمعی نسبتاً ضعیف، در حال حاضر تبدیل شده است. جامعه‌ای که در آن بی‌هنجاری و آنومی گسترده‌ای شکل گرفته و طی چند دهه اخیر سرعت قابل توجهی یافته است.

محقق با بررسی داده‌ پژوهش‌های مختلف، نتیجه می‌گیرد بخش زیادی از کنش ایرانیان ناشی از ترجیح منفعت فردی به اشکال مختلف بر منفعت و مصالح جمع (جامعه) است که پیامد اجتماعی این فرهنگ، شکل‌گیری ناامنی اجتماعی است. چراکه نه سازوکارهای نظارت بیرونی مانند نیروی انتظامی و قوه قضائیه و نه سازوکارهای نظارت درونی مانند دین و اخلاق، ازعهده برقراری نظم اجتماعی، برنخواهند آمد.




برچسب ها
از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید