دکتر محمود ارژمند در نشست «دگرگونی مخاطب، دگردیسی هنر، هنرهای سنتی»:

زمین و زمان به ما القا می‌کند که تاریخ سنت تمام شده است!

زمین و زمان به ما القا می‌کند که تاریخ سنت تمام شده است!

دکتر محمود ارژمند گفت: واقعیت این است که زمین و زمان، از رادیو تلویزیون و ... گرفته به ما القا می‌کنند که فرصت شما تمام شده، یعنی تاریخ سنت تمام شده است. بنابراین می‌توان گفت ما در شرایط عادی انتخاب نیستیم. ما مجبور شدیم که بعضی چیزها را انتخاب کنیم.

یکی دیگر از نشست‌های هفته پژوهش با عنوان «دگرگونی مخاطب، دگردیسی هنر، هنرهای سنتی»، یکشنبه ۸ دی‌ماه ۱۳۹۸ با حضور دکتر خشایار قاضی‌زاده (استادیار گروه هنر اسلامی دانشگاه شاهد) و دکتر محمود ارژمند (استادیار دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه هنر) در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.

در ابتدای این برنامه خشایار قاضی‌زاده با اشاره به تقابل سنت و مدرنیته گفت: واقعیت این است که یک بحث تقابلی به شکل گفتمان در جامعه ما مطرح است به نام تقابل سنت و مدرنیته. این تقابل از جایی شروع می‌شود که دیگر ما امروز، در سنت زیست نمی‌کنیم. ما در حال زندگی در برزخ سنت و مدرنیته هستیم‌ و از همین‌جا این گفتمان شروع می‌شود. درنتیجه وقتی ما از جهان سنتی فاصله می‌گیریم، به طور طبیعی مباحث مربوط به سنت مثل فضای سنتی، حدود و ثغور آن، مشکلات آن در دنیای امروز و قابلیت‌های آن سخن به میان می‌آید.

وی در مورد نوع نگاه به هنر سنتی در جامعه افزود: ما یک قراری بین خود داریم و آن اینکه قرار است هنر سنتی با ما همسو شود و به اینکه این مسأله از کجا شروع شد، توجه نمی‌کنیم. اینکه هنر سنتی امروز بیاید و خودش را با مخاطب امروز همسو کند، جز موضوعاتی‌ست که امروز مسأله ماست. نگرشی که نسبت به هنر سنتی وجود دارد، از یک وضعیت تقابل برخوردار است. نگرشی که به هنر سنتی همراه با جنبه تقدس است و نگرشی که بعد عامیانه در آن دیده می‌شود. به طورکلی یک وجه کاربردی در هنر سنتی مطرح است و یک وجه نظریه‌پردازی و این عامل باعث می‌شود که بعد اول، جایگاه هنر سنتی را به موزه‌ها ببرد و از خاصیت اینکه کارکرد اجتماعی داشته باشد، در آن فاصله ایجاد می‌کند و بعد دوم فقط به جنبه‌های کاربردی آن نگاه می‎کند و جنبه‌های صوری، ظاهری و فرمالیستی برای آن مطرح است. در نتیجه آن بحث معنایی یا محتوایی و یا مفهومی را یا نمی‌تواند با آن ارتباط برقرار کند و یا اصلاً برایش محلی ازاعراب ندارد.


استادیار گروه هنر اسلامی دانشگاه شاهد به تلاش‌هایی که برای آشتی دادن سنت و مدرنیته می‌شود، نیز اشاره و تصریح کرد: با توجه به اساس تقابل سنت و مدرنیته و دیدگاه‌هایی که درمورد آن وجود دارد، خیلی تلاش می‌شود که یک نوع آشتی بین این دو برقرار شود ولی در این مسیر، تنها رنگ و لعابی از سنت گرفته می‌شود و سراغ المان‌هایی از سنت می‌رویم، که برایمان جالب باشد همانند نگاه توریست‌ها به هنر سنتی ما که برایشان در نگاه اول جالب است. این مسأله از این نگاه ریشه می‌گیرد که سنت چیزی‌ست که دیگر قدرت بازآیی ندارد. در حالی‌که اگر مفهوم واقعی سنت درک شود، متوجه می‌شویم با اینکه هنر سنتی ریشه در قدیم و سنت دارد ولی قدرت بازآیی نیز دارد و می‌تواند پیام و حرفی برای امروز داشته باشد.

قاضی‌زاده در ادامه درباره چه بایدکردها اظهار داشت: فکر می‌کنم در مرحله اول باید یک بازنگری به میراث خود داشته باشیم، اینکه این هنر در درون خود چه ویژگی‌ها و خصوصیاتی داشته تا آن‌ها را پایه‌های هنر امروزی قرار دهیم. در این راستا ممکن است این سوال پیش آید که باتوجه به شرایط کنونی، آیا امکان تغییر ذائقه مخاطبان وجود دارد یا خیر؟ واقعیت آن است که به رغم اتفاقاتی که باعث شده هنر سنتی و به طورکلی سنت، رنگ ببازد، باتوجه به استقبالی که در حوزه هنر سنتی می‌شود، احساس می‌کنم که گویی در نهاد افراد، همچنان نظری با هنر دلسوخته ما وجود دارد. حتی در طیف جوانان این استقبال وجود دارد. حال اینکه چطور این‌ها پرورده شود، به عوامل مختلفی مثل نظام آموزشی بستگی دارد. اینکه آموزش تربیت را اصل قرار دهد. وقتی آموزش از ابتدا دچار مشکل است، قطعاً آن محصول یا اثر هنری نیز، آن پیوستگی را نخواهد داشت. معتقدم که باید در سه بخش مهم آموزش، پژوهش و تولید اثر هنری، ابتدا باید به درک و فهم آثار هنری سنتی برسیم و بعد ببینیم چگونه باید آن‌ها را در دنیای امروز بسط دهیم.


در ادامه محمود ارژمند با بیان اینکه هنرهای سنتی امروز، بیشتر جنبه تفنن دارد، گفت: این مسأله، موضوع تازه‌ای نیست. قبل انقلاب هم بودند کسانی‌که از اشیای قدیمی استفاده می‌کردند و به‌طور مثال، گلیم و گیوه بر روی دیوار نصب می‌کردند. امروز نیز چنین است و درواقع، صورتی از آنچه از گذشته مانده را استفاده می‌کنند. گویی نوعی ماده خامی‌ست که هرنوع برخوردی می‌توانند با آن بکنند. عده‌ای صورت و ظاهر آن را می‌گیرند و عده‌ای، بطن آن را. به عبارتی گویا فاصله‌ای که بین حال و سنت وجود دارد را پذیرفته‌اند و تنها مظاهر آن را گرفته‌اند. واقعیت آن است که زندگی امروز ما از آنچه که زندگی گذشته ما بوده، فاصله پیدا کرده و آنچه که الآن وجود دارد، آن‌چیزی نیست که در گذشته بوده و باید تلاش کرد این شکاف را پر کرد. وی در تکمیل سخنان خود افزود: واقعیت این است که زمین و زمان، از رادیو تلویزیون و ... گرفته به ما القا می‌کنند که فرصت شما تمام شده، یعنی تاریخ سنت تمام شده است. بنابراین می‌توان گفت ما در شرایط عادی انتخاب نیستیم. ما مجبور شدیم که بعضی چیزها را انتخاب کنیم. لذا باید تصمیمی گرفته شود، تصمیمی که شخصی نیست و باید یک اراده جمعی برای ان فراهم شود تا سنت یا مدرنیته انتخاب شود. وقتی زنان بعد از انقلاب محجبه شدند، هیچ‌کس نمی‌توانست تصور کند که با توجه به شرایط آن موقع، این اتفاق بیفتد ولی افتاد. این اتفاق این نوید را به ما می‌دهد که هنوز هم می‌شود اتفاقاتی بیفتد و چیزهایی از سنت زنده شود.

او در ادامه به تفاوت هنرهای ایرانی با هنرهای دیگر اشاره و خاطرنشان کرد: ما یک برگ برنده‌ای داریم که کسی آن را ندارد و آن این است که هنر ما، با خصلت آدمی هم تطبیق پیدا می‌کند. این یک امتیاز است. مثل توریستی که وقتی وارد نقش‌جهان شد، کفش‌های خود را درآورد و حس کرد وارد یک مکان مقدس شده است. این یعنی آن مکان به قدری انرژی دارد که می‌تواند ملیت‌های دیگر را نیز تحت‌تأثیر قرار دهد. این نکته‌ایست امیدوارکننده.

استاد دانشگاه هنر در پایان به عوامل موثر در ساخت یک تمدن اشاره و گفت: لازمه اصلی برای ساختن یک تمدن، تولید فرهنگی‌ست و در این راستا کار اصلی، حمایت از تولید فرهنگی‌ست. بنابراین تنها راه، تولید است. اگر مسئول هستیم، کاری کنیم که تولید اتفاق بیفتد و هنرمندان بتوانند تولید کنند تا از انباشت آنها، دیدگاه شکل بگیرد. متأسفانه یک نوع نگاه بسته در میان مسئولین فرهنگی ما وجود دارد که کاری صرفاً به شکل اداری انجام و تمام شود. ما بخشی از زمینه‌ها را عامداً از بین برده‌ایم. بنابراین لازم است که بسترهای این تولید فراهم شود و هنرمند نباید کاری غیر از تولید داشته باشد. بهترین بذر هم که داشته باشیم تا زمین مناسبی نباشد، آن بذر، رشد نخواهد کرد.


گزارش از: فریبا رضایی


از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید