وضعیت نقد در تئاتر ایران بررسی شد:

فضایی برای طرح نقد نیست

فضایی برای طرح نقد نیست

نشست تخصصی «بررسی وضعیت امروز نقد تئاتر در ایران» دوشنبه ۲۸ مرداد ۹۸ با حضور صمد چینی‌فروشان و علیرضا نراقی در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.

باتوجه به اینکه در سال‌های اخیر میزان تأثیرگذاری نقد تئاتر در ایران کاهش یافته و به‌عبارتی نقد تئاتر، جایگاه سابق خود را از دست داده است، در این نشست، شاکله نظام نقد و فراز و فرودهای آن مورد بحث و بررسی قرار گرفت. در این راستا صمد چینی‌فروشان با گذری به تاریخ، درمورد سابقه نقد تئاتر در ایران گفت: نقد تئاتر در ایران از سال ۵۷ به بعد افت‌وخیزهایی داشته اما در اواخر دهه ۷۰ شاهد رشد بسیارخوب و تأثرگذار نقد در جامعه تئاتر هستیم. در این دوره نقد با دقت و صراحت و مطابق با وظایف خود عمل می‌کرد و منتقد مراقب بود که تئاتر گرفتار بازی‌های صوری نشود. درواقع نمایش‌هایی که به نوعی برگرفته از الگوهای خارجی بود، به شدت زیر نظر گرفته می‌شد تا از واقعیت‌های اجتماعی فاصله نگیرند. او ادامه داد: برای منتقدان دهه ۷۰ شکل‌گیری تجربه تئاتری مخاطبان و اینکه مخاطب چه چیزی را ببیند و بشنود، بسیار مهم بود.

وی افزود: تئاتر را کسانی در گذشته براساس مطالعات خود به‌وجود آوردند و به شکل‌های انسجام‌یافته رساندند ولی بعد از انقلاب اختلافی بین تئاتر و جامعه یا نظام ایجاد شد. بخشی از تئاتر در حوزه‌های مقاومت و دفاع‌مقدس مورد حمایت قرار گرفت اما با بخش دیگر به‌عنوان یک پدیده روشنفکری برخورد شد. به ‎همین دلیل عده‌ای از این عرصه خارج شدند. در سال‌های بعد نیز با افزایش جذب دانشجو در این رشته در دانشگاه‌های هنر، شاهد شکاف تدریجی در تئاتر بودیم. این سیاست، باعث به‌وجود آمدن نسلی شد که با نسل دهه هفتاد فاصله داشت. به‌تدریج با اضافه‌شدن این دانشجویان، این فاصله شدت گرفت و تئاتر به سمت ذهنی، تخیلی، توهمی بودن سوق پیدا کرد. این روند در دهه ۸۰ با ورود بخش خصوصی و نیز موج نئولیبرالیسم به عرصه تئاتر، ادامه یافت و به‌طورکلی تئاتر ازهم فروپاشید.


چینی‌فروشان در ادامه با تشریح وظایف اصلی منتقد، به مقایسه وضعیت نقد در ایران با کشورهای اروپایی پرداخت و ابراز کرد: کار منتقد نظارت و هدایت است، منتقد باید به رشد و اعتلای تئاتر و اعتلای فرهنگ جامعه کمک کند. کار تئاتر تزئین و ساختن صورت برای موردپسند واقع‌شدن نیست، بلکه باید شعور جامعه را تحت‌تأثیر قرار دهد و فرهنگ را دگرگون سازد و کار منتقد نظارت بر این مسیر است تا تئاتر از مسیر خارج نشود. او ادامه داد: کشورهای اروپایی از ۳۰۰ سال پیش برای اینکه هویتی برای خود ایجاد کنند، شروع به سرمایه‌گذاری در تئاتر کردند. سپس در مراحل بعدی تئاترهای ملی به‌وجود آمدند و منتقدان به معنای درست کلمه و به‌عنوان درماتور، مصحح، مدیر ادبی، مترجم و ... جذب این تئاترها شدند و به‌عنوان گردانندگان اصلی تئاتر ملی عمل کردند. اما منتقد در کشور ما کاره‌ای نیست.

در بخش دوم این برنامه، علیرضا نراقی دیگر منتقد حاضر در جلسه، به آسیب‌شناسی تئاتر و نقد آن در ایران پرداخت و اظهار داشت: مسأله اصلی تئاتر ما «توسعه» است. زمانی که پرسش درمورد نحوه اداره شدن تئاتر و خصوصی یا دولتی شدن آن مطرح شد، یک موضوع انحرافی برای تئاتر ایران به‌وجود آمد که باعث تغییر مسیر این هنر شد. طرح خصوصی یا دولتی بودن تئاتر در دهه ۸۰ ، آن را وارد بیراهه کرد. درواقع تئاتر که باید به یک نهاد، تبدیل و توسعه پیدا می‌کرد، مسأله‌اش «چه کسی اداره کردن آن» شد. مدیرانی در این برهه روی کار آمدند که کار آن‌ها صرفاً برداشتن مسئولیت از روی شانه‌های دولت بود که تئاتر ایران را از یک تئاتر دولتی نیمه‌جان به یک تئاتر رها و بی‌مسئولیت تبدیل کرد. وی افزود:  این مدیران را تحت عنوان «مدیران انتقال» می‌شناسم. لذا فضایی ایجاد شد که نمی‌توان نام آن را «خصوصی» گذاشت و صرفاً منجربه افزایش تنش‌ها و دغدغه‌های فکری و اجرایی کارگردانان شد؛ از پیداکردن سالن تا تدارک تماشاچیان آن و نحوه تأمین هزینه‌های سالن و... او ادامه داد: در چنین فضایی مسأله‌ای که در تئاتر ایران عمده شد و آن را اداره کرد، پدیده‌ای به نام «روابط‌عمومی» بود که بسیاری از منتقدین به این حوزه رفتند. به‌عبارت دیگر، خروج تئاتر از مسیر توسعه منجربه کمرنگ شدن طبیعی نقش منتقدان شد.


  این منتقد تئاتر در ادامه با بیان اینکه میزان کمّی اجرای نمایش‌ها بالاست خاطرنشان کرد: در شرایط فعلی که نمایش‌های زیادی اجرا می‌شوند و اکثراً بدون توجه به کیفیت، روی صحنه می‌روند، نقد و کار منتقد می‌تواند به مخاطبان در گزینش نمایش موردنظر کمک کند. نظر مثبت یا منفی ناقدان در مورد نمایش‌ها، باعث خواهد شد که مخاطبان با شناختی که از منتقد موردنظر دارند، با مبنا قرار دادن نظر آن‌ها، انتخاب آگاهانه‌ای داشته باشند.

نراقی هم‌چنین از وضعیت رسانه‌ها نیز انتقاد و عنوان کرد: مسأله‌ دیگری که باید به آن اشاره کرد، مسأله نحیف شدن رسانه‌ها و جاهایی‌ست که باید نقد در آن‌ها مطرح شود. نقد نیازمند مطرح‌شدن در جایی‌ست. در دوره‌ای که اصطلاحاً بهار مطبوعات نامیده می‌شد، در روزنامه‌ها حداقل سه صفحه به تئاتر و نقد آن اختصاص داده می‌شد و یا اینکه سایت ایران‌تئاتر روزانه نقد تئاتر نوشته می‌شد ولی امروز شرایط چنین نیست و فضایی برای طرح نقد نیست.

در پایان این نشست، پیشنهادهایی مبنی بر حمایت دولت از گروه‌های نمایشی، استخدام افرادی برای ارزیابی کیفی نمایش‌ها، حمایت از سالن‌ها و برداشتن انحصار از مجله نمایش و لزوم چاپ آن به‌صورت گسترده و بهره‌گیری از نظرات ناقدان در آن، مطرح شد.


گزارش از: فریبا رضایی

گزارش تصویری



از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید