«حوزههای جغرافیای فرهنگی سینمای ملی ایران»
![«حوزههای جغرافیای فرهنگی سینمای ملی ایران»](https://www.ricac.ac.ir/uploads/thumbs/news/2019/04/750xauto_0851253.jpg)
طرح پژوهشی «حوزههای جغرافیای فرهنگی سینمای ملی ایران»، با تلاش عبداله بیچرانلو و ابراهیم فیاض، از اعضای هیئت علمی دانشگاه تهران، در سال ۹۷، در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات انجام شد.
تحقیق پیش رو بر این مساله متمرکز است که حوزههای جغرافیای فرهنگی سینمای ملی ایران، در حال حاضر روشن نیست و باید پیش از برداشتن هرگامی به منظور دستیابی به سینمای ملی، حوزههای جغرافیای فرهنگی سینمای ملی را برای حرکت سینماگران کشور به سوی سینمای ملی، روشن کرد. نگارندگان اثر پیش رو بر این باور بودهاند که بخش مهمی از توفیق نیافتن سینمای ایران در شکلگیری سینمای ملی به سبب غفلت از ایجاد چارچوبی تئوریک در فضای جهانی شدۀ امروز سینما است. با اینکه سینمای ایران فیلمهای بسیار ناب جهانی ساخته که عظیم و باشکوه نیز بوده، و سینمای ایران به دلیل برخی ویژگیها و مختصات خاص خود، از انواع الگوهای جاری و فعال سینمایی در جهان، متفاوت و متمایز است، با اینحال، سینمای ملی شکل نیافته است. هدف اصلی این پژوهش، ترسیم حوزههای جغرافیای فرهنگی سینمای ملی ایران است تا مبنای حرکت و نقشه راهی روشنتر و چارچوبمند را برای سینماگران کشور تصویر نماید تا بتوان با بهرهگیری از خلاقیت سینماگران ایران در جهت فرهنگ ایران، زمینه رشد و پدید آمدن آثار بیشتری چون آثار مرحوم علی حاتمی فراهم شود. به جرات میتوان گفت که تاکنون اثر تحقیقی و پژوهشی متمرکز بر «حوزههای جغرافیای فرهنگی سینمای ملی ایران» نگاشته نشده که دلیل آن، نبود اعتقاد و علاقه گروهی از محققان به موضوع سینمای ملی و نیز نبود نگاه میان رشتهای در میان گروهی دیگر به موضوع سینمای ملی ایران بوده است. این اثر، بر مبنای مطالعهای میانرشتهای به ویژه با تمرکز بر انسانشناسی فرهنگی و جغرافیای فرهنگی تدوین شده است.
مباحث این پژوهش در پنج فصل به انجام رسیده است که در فصل اول، جغرافیای فرهنگی سینمای ملی با مباحثی چون حوزۀ فرهنگی، دانش هنجاری جغرافیای فرهنگی و سیاستگذاری فرهنگی، جغرافیای فرهنگی ایران، سینمای ملی، سینمای ملی ایران، تمایز میان «سینمای ملی» و «سینمای ایرانی»، عناصر جغرافیای فرهنگی سینمای ملی ایران، مذهب، اسطوره و فرهنگ ایرانی و اسطوره و هنر تعریف شده است.
در فصل دوم، مباحثی در خصوص: «دین، سینما و آینده»، «سینما معنا و جامعه» و «هنر، طبیعت و فرهنگ» برای تبیین رابطه سینما و دین به مثابه نظام معنایی سینمای ملی ایران طرح گردیده و در فصل سوم با عنوان سینما و جغرافیا، بُعد جغرافیاییِ نظریۀ هنجاری سینمای ملی ایران تبیین شده است. در این فصل درباره موضوعاتی تامل شده که نظریۀ هنجاری سینمای ملی ایران را برمیسازند. این موضوعات عبارتند از: جامعۀ انسانی و طبیعت، جامعه، فرهنگ و طبیعت، جغرافیای جایگزین شهر و طبیعت، نشاط جغرافیایی، گذر از احساس اولیه به انگیزش اجتماعی مرتبط با جغرافیا، زمانسازي و مکانسازي در فرايند جهانيشدن، رابطه فناوری با جغرافیا و تغییر اجتماعی، جغرافیا و هویت، جغرافیای بسط یافتۀ ایران در خارج از کشور، حوزه زیست و جغرافیای سهگانۀ سرزمین ایران، حوزههای زیست سهگانه، جغرافیای سهگانه، حوزههای زیست و سینمای ایرانی، جغرافیای هنجاری سینمای ایران، زندگی عشایری و سینمای عشایری، زندگی روستایی و سینمای روستایی، زندگی شهری و سینمای شهری، سینمای شهری در ایران، جغرافیای زبانی و بازنمایی جغرافیا و مکان در سینما.
در فصل چهارم، که به سینما و تاریخ اختصاص دارد، جغرافیای تاریخی سینمای ملی ایران، تحت عناوین جغرافیای تاریخی ایران، جغرافیا و حافظه تاریخی، انواع حافظه تاریخی، بازسازی حافظه تاریخی در سینما، تداخل تاریخی، سرکوب تاریخی جغرافیا در بازنمایی رسانهای، جغرافیای فراموشی؛ جغرافیای فراموششده (پیرامون یا حاشیهای)، جغرافیای وابستگی و استقلال، جغرافیای بینابین، و جغرافیای رقیب، مورد مطالعه قرار گرفته است.
در فصل پنجم نیز موضوع سینما و ارتباطات میانفرهنگی، ذیل بحث جغرافیای ارتباطی سینمای ایران کنکاش شده است. مباحث این فصل با عناوین جغرافیای ارتباطات میانفرهنگی، جغرافیای ارتباطی- مواصلاتی، جغرافیای تعاملی در سینما، جغرافیای زبان فارسی، مذهب، جغرافیا و سینما، جغرافیای ازدواج ایرانی، جغرافیای مهاجرت، جغرافیای فکری شناختی، جغرافیای تخیل، بازتولید جغرافیا در هنر، جغرافیای موسیقی، جغرافیای نقاشی (نگارگری)، جغرافیای مسأله و مشکل، تولید سرمایه اجتماعی در جغرافیا از طریق سینما، و جغرافیای انحلال فرهنگی نظام یافتهاند.