نشست تخصصی متون ادبی کلاسیک و فیلمنامهنویسی برای انیمیشن برگزار شد
نشست تخصصی «متون ادبی کلاسیک و فیلمنامهنویسی برای انیمیشن» روز دوشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۷ با حضور پروین بابایی، پژوهشگر حوزه هنر و امیر رضا نوریپرتو، منتقد و مدرس سینما و جمعی از علاقهمندان این حوزه در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، پروین بابایی پژوهشگر حوزه هنر در ابتدای این برنامه گفت: حوزه اصلی و تخصصی من لباس است و در روند مطالعاتی که داشتم با دیوان البسه نظامالدین قاری یزدی آشنا شدم و زمانی که این متن را دیدم یکسری قابلیتهایی داشت که به نظر من میتوانست به انیمیشن یا داستان تبدیلش کرد. با توجه به علاقه و فعالیتهایی که در حوزه داستاننگاری داشتم فکر کردم میتوان کاری نوشت که شخصیتهای آن لباس باشند و یک پیوندی بین پوشاک سنتی و انیمیشن ایجاد کنم و از این طریق یکسری مولفههای فرهنگ ایرانی را برجسته کنیم.
همچنین وی درباره فیلمنامه دیوان البسه افزود: زمانی که فیلمنامه دیوان البسه را مینوشتم با تهیهکنندهای صحبت کردم و او گفت هزینه تولید این اثر زیاد است و نهایتا دو لوکیشن برای کارت انتخاب کن و این منجر میشود که کار من محدود شود و من ناچار بودم داستان را در دو فضای حیاط و صندوقخانه محدود کنم و بعد از من خواسته شد کاراکترها را کم بکنم که من این کار را نیز انجام دادم و این منجر میشود گاهی اوقات نویسندگان مجبور شوند داستانی بنویسند که چندان پر مایه نشود. وقتی صحبت از اقتباس میشود اکثرا به سراغ متون کلاسیک آشنا مثل شاهنامه میروند این در حالی است که جمله به جمله ادبیات کهن ما قابلیت ایده گرفتن و اقتباس دارد که در قالب فیلم یا انیمیشن بازنمایی شود. دیوان البسه یک ویژگیهایی داشت. یکی از این ویژگیهایی این بود که شخصیتهای این داستان پارچهها و لباسها بودند و در این دیوان به لباسها شخصیتی داده است که منجر به منحصر به فرد شدن این اثر شده است.
در ادامه این نشست امیر رضا نوریپرتو منتقد و مدرس سینما دلایل ضعف اقتباس در سینمای ایران را تشریح کرد: به عقیده من موضوع بحث چند لایه و چند جنبهای است. یکی از این لایهها این است که آسیبشناسی اقتباس در سینمای ایران چیست. در سینمای ایران پیش از انقلاب در دوران موج نو سینمای ایران خیلی از فیلمسازان پیشرو سراغ اقتباس از آثار ادبی میرفتند. بعد از انقلاب این فرایند بر خلاف شعارها نه تنها بیشتر نشد بلکه بدتر شد. همه تقصیر نیز بر عهده مدیران فرهنگی نیست بلکه به نظرم بدنه فیلمسازان و کسانی که در حوزه ادبیات دست به قلم بودند شاید بیشتر از سینماگران مقصر بودند. در جشنهای بزرگ سینما مثل اسکار و برخی از جشنوارههای سینمایی در دو شاخه برای فیلمنامه جایزه تعیین میشود یکی فیلمنامه اورجینال و دیگری فیلمنامه اقتباسی. یعنی تا این اندازه مقوله اقتباس برای صنعت و هنر سینما در دنیا مهم است. یکی از دلایل کم توجهی به حوزه اقتباس در سینمای ایران استبداد فکری است که در فرهنگ معاصر ایران وجود دارد. دلیل دیگر بیتوجهی جریان روشنفکری به سینمای ایران علیرغم موفقیتهای آن است. این جریان معتقدند چرا باید اثر خود را در اختیار سینماگران بگذارند. بخشی هم به خود سینماگران و مقوله مالی برمیگردد. تهیهکننده میگوید من چرا باید حق اقتباس پرداخت بکنم و این یک فاجعه فرهنگی است. دلیل دیگر ضعف ادبیات داستانی معاصر و پرهیز از قصهگویی است.
نوری پرتو درباره آثار اقتباسی افزود: اولین چیزی که یک فیلمنامه نویس باید به آن توجه بکند این است که آیا اثرش یک اثر تولیدی است. خیلی از آثار سینمایی که در جهان غرب تولید میشود از داستانها و اسطورههای شرقی مثل شاهنامه اقتباس شده است. حال چرا سراغ شاهنامه نمیرویم دلایل زیادی دارد که یکی از آنها هزینه زیاد تولید اثر و عدم سرمایهگذاری بخش خصوصی و دولتی است. همچنین فیلمنامه نویس در ایران باید بر اساس ویژگیهای نهادهای سرمایهگذار دولتی حرکت کنند و این نهادها ارادهای برای استفاده از شاهنامه ندارند.