نقد کتاب «سیاست رسانهای مد لباس در ایران»
نشست تخصصی نقد کتاب «سیاست رسانهای مد لباس در ایران»، یکشنبه ۳۰ آبان ۱۴۰۰ با حضور محسن بدره (استادیار دانشگاه الزهرا (س))، عاطفه خادمی (استادیار دانشگاه آزاد اسلامی)، سمیه عربخراسانی (استادیار پژوهشکده زن و خانواده) و حسین مهربانیفر (مولف کتاب و استادیار دانشگاه علوم اسلامی رضوی)، به دبیری سیده راضیه یاسینی (دانشیار پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات)، برگزار شد.
در این نشست ابتدا حسین مهربانیفر با اشاره به مسائل حوزه مد و لباس کشور، در توضیح کتاب خود گفت: پرداختن به جزئیات مسأله مد و لباس در کشور، نیاز به پژوهشهای راهبردی و کاربردی مسألهمحور دارد تا بتواند مشکلاتی که هماکنون در این حوزه وجود دارد را حل کند. آنچه که مبنا و پایه طرح سشیاست رسانهای مد لباس بوده، خود فهم مسأله مد بود. ما پیش از آنکه بخواهیم به طرح هرگونه سیاست دست بزنیم، آنچه که برای ما محوریت داشت، فهم مسأله و چیستی مدلباس به عنوان یک صنعت فرهنگی پرطرفدار در جامعه امروز بود.
دغدغه بنده این بود که پیش از آنکه به طرح هرگونه سیاست بپردازم، به فهم مسأله مد بپردازم که همچنان هم ادعای کامل شدن این درک و شناخت را ندارم چون موضوع مد، خیلی مسیر پیچیدهای دارد که از عوامل مختلفی متأثر میشود. کار انجامشده کار بسیار پیچیدهای بود چون هم میخواست پژوهشهای حوزه مد و لباس را رصد کند و هم وضعیت طراحی، تولید، توزیع و شبکههای بازاریابی را که از یک سو همه آنها نیاز به مصاحبههای عمیق و مفصل با متخصصان این حوزه داشت وازسوی دیگر نیازمند واکاوی اسناد و مطالعات پشتیبانی بود که در این حوزه وجود داشت.
مطالعه چرخع مد ما را به مسائلی رهنمون کرد ازجمله ترسیم شبکه مسائل حوزه مد و لباس بود. همچنین تلاش شد نسبت این شبکه مسائل با رسانه و فعالیت رسانهای و تبلیغی وترویجی احصا شود. آنچه که مهم بود درک این نکته بود خود مد، ذاتاً و ماهیتاً یک رسانه است. به همین ترتیب، مد را همزمان هم به عنوان یک رسانه مورد مطالعه قرار دادم و هم در پیوند با رسانههای جمعی.
عاطفه خادمی با بیان اینکه موضوع انتخابی این کتاب جزء موضوعات پراهمیت و ضروری جامعه ماست، عنوان کرد: گره خوردن موضوع مد و لباس به تحولات سیاسی اجتماعی جوامع کاملاً مهم و اثرگذار است و وقتی ما از مد و لباس در کشور خود حرف میزنیم، قطع به یقین باید توجه ویژهای به تحولات سیاسی اجتماعی و تاریخی جامعه خود داشته باشیم. از آنجایی که این کتاب خیلی موردی و خاص به سیاست رسانهای میپردازد، اگر به تحلیل از فضای فرهنگی و تاریخی و تحولات سیاسی اجتماعی جامعه ایران میپرداخت، قوت آن را خیلی بیشتر میکرد اما در کتاب فقط اشارهای به آن شده است.
وجه تحلیل کتاب در مقدمات و امهات بحث نیز جای پرداختن بیشتری داشت و شاید این موضوع، مقداری ضعیف است. یکی از آنها همین بسترهای سیاسی، اجتماعی و تحولات تاریخی ایران است که کاملاً بحث بومی بودن موضوع را برای ما قابل فهم میکند. مورد بعدی، خود سیاستگذاری و چگونگی خوانش آن است. اتصال سیاست رسانهای مشخص نیست. در این اثر اشاره شده که سیاست رسانهای بخشی از سیاستگذاری فرهنگی است اما اشارهای گذراست. درواقع سیاستگذاری رسانهای بخشی از سیاستگذاری فرهنگی قلمداد میشود اما روایتی از آنچه که سیاستگذاری فرهنگی است، دیده نمیشود و معلوم نیست که اساساً بخش رسانهای این سیاستگذاری فرهنگی، چگونه و کجا قرار میگیرد. ما تا زمانی که ندانیم اساساً جایگاه رسانه و سیاستگذاری رسانه در کجای سیاستگذاری فرهنگی ما قرار گرفته و با چه اولویتی، نمیتوانیم بسته پیشنهادی سیاستی قابل اعتنایی ارائه دهیم.
نکته بعدی توجه به موضوع رسانه است که بحثهای نظری خوبی درباره آن شده است و از انواع آن سخن رفته است اما خواننده متوجه نمیشود که رسانههای محیطی که به نوعی بیشترین نقش را در شکلگیری فرآیند مد دارند، الآن در جامعه ایران در چه موقعیتی به سر میبرند.
سمیه عربخراسانی سخنران بعدی این برنامه، در نقد این کتاب تصریح کرد: از آنجایی که ماپژوهشگران کیفی مقداری مخاطبمحور هستیم، جای خالی نظر مخاطبان این سیاستگذاریها نه رسانهها، بلکه زنان در این کتاب است. مصاحبهها و تحلیل محتواها مربوط به صاحبنظران این حوزه است و چیزی از جامعه مخاطبان این حوزه به ما نمیگوید. به این معنا که سیاستها، اینکه وابسته به زمینه بودهاند یا خیر و نظرات کارشناسان چه میزان با حوزه عینی جامعه و مخاطبان عرصه مد و لباس در ارتباط بوده است، مشخص نیست و جای خالی آن در کتاب حس میشود.
نکته بعدی این است که هرجا که بحث مد و لباس پیش میآید، جامعه زنانه مخاطب قرار میگیرد و به نظر میآید این ماجرا هم در حوزه سیاستگذاری و هم در حوزه فهم مسائل مد و لباس یک خلل ایجاد میکند و آن این است که جامعه زنان را در خلأیی بررسی میکنیم که طرف دیگر جامعه یعنی مردان، در نظر گرفته نشدهاند. اگر ما در مطالعه این حوزه به این مسأله توجه نکنیم، نتیجه این میشود که ما نیمی ازتحولات این حوزه را فهم نخواهیم کرد و عدم فهم کامل این حوزه هم باعث میشود سیاستگذاری درستی در این زمینه نداشته باشیم و سیاستگذاری ما، یک سیاستگذاری نیمه باشد. حوزه مردان از عرصه مطالعات مغفول هستند لذا بهتر است که در پژوهشهای آینده به این بخش هم پرداخته شود که میتوانم اطمینان دهم پس از بررسی این حوزه، ارائه سیاستهای متفاوتی را خواهیم داشت.
در بخش پایانی برنامه محسن بدره هم ضمن اشاره به محاسن این کتاب ازجمله مسأله و ادبیات تولیدشده، در نقد آن گفت: این کتاب به لحاظ نظری قدری به غنای بیشتری نیاز دارد به این دلیل که آقای دکتر مهربانیفر یک موضوع چندبعدی و چندلایه را برای کار پژوهشی خود انتخاب کردهاند که از این حیث، به ادبیات نظری غنیتری نیاز است.
او در ادامه نکاتی را هم نقد روششناسی کتاب مطرح کرد.
گزارش از: فریبا رضایی