زبان و ادبیات در عصر کرونا
![زبان و ادبیات در عصر کرونا](https://www.ricac.ac.ir/uploads/thumbs/meetings/2021/02/750xauto_122247750xauto_075125heder.corona.jpg)
نشست «زبان و ادبیات در عصر کرونا» از مجموعهنشستهای همایش پیامدهای فرهنگی و اجتماعی کرونا بر حوزههای میراثفرهنگی، گردشگری، صنایع فرهنگی خلاق و هنرهای سنتی چهارشنبه ۲۹ بهمن ۹۹ با حضور نگار داوری اردکانی، مریم عاملی، فاطمه عظیمیفرد، زهرا پارساپور و بهاره نصیری برگزار شد.
در این نشست مریم عاملی ابتدا با تعریف مفهوم «جهان ممکن» به وضعیت یا سرگذشت ممکن برای جهان یا هر موقعیت خلاف واقع، گفت: این بحث در ادبیات، همان تخیل نویسنده است، دنیای به فعلیترسیدهای که میتواند در ادبیات خلق شود که شاید بهتر است ما در ادبیات از آن به جهان مطلوب یاد کنیم. جهانی که یک نویسنده برای گریز از واقعیتهای زشت پیرامون، به تخیل خود پناه میبرد و در پناه آفرینش و خلق ادبی، میتواند جهان ممکنی را شکل دهد.
زمانی که انسان دچار بلایای طبیعی و خشم و قهر طبیعت میشود و بیماریها یا پاندمیهایی شکل میگیرد، بهطور طبیعی ادبیات هم به دنبال چرایی آنها میگردد و در این دورهها، این مسائل اغلب در ادبیات بیشتر نمود پیدا میکند. بنابراین متن ادبی میتواند یکی از واقعیتها یا جهانهای ممکنی باشد که هر نویسندهای به نوعی که خود تمایل دارد، این عینیتبخشی را در جهان متن شکل میدهد، در جهان واقعی دخل و تصرف میکند و حوادث خیالی را به شکلی که خود میخواهد، شکل میدهد.
عاملی با اشاره به آلودهانگاری کریستووا ادامه داد: در فرآیند تفرد کودک از مادر، کودک ابتدا در دوره پیشازبانی خود غرق است و وقتی که وارد زبان و درک واقعیت میشود، به تدریج مرزهایی را بین خود و دیگران شکل میدهد و من مجزا از دیگری را درک میکند.. این من، مرزهایی را برای خود شکل میدهد که کریستووا این فرآیند را ، فرآیند آلودهانگاری میگوید. یعنی فرآیند بهدور انداختن هر چیزی که بخشی از خودش به نظر میرسد ولی متعلق به او نیست. موضوع مهم این است که آن چیزی که آلوده شمرده و طرد میشود، هرگز بهطور کلی برطرف نمیشود و در پیرامون وجود شخص، دائماً درحال گردش است و وارد مرزهای نامشخص و نامتعین فرد میشود. بنابراین هرچیزی که به مرز انسان نزدیک میشود و با آن تداخل پیدا میکند و زندگی انسان را به نوعی تهدید میکند، یک نوع آلودهانگاری محسوب میشود. این فرآیند آلودهانگاری را کریستووا به ساحت متون ادبی میکشاند و میگوید آلودهانگاری، ترس ازدست دادن هویت فرد در دیگری است. بنابراین، فرهنگها آیینهایی را میسازند که با این فرآیندهای آلودهانگاری و تهدید، مقابله کنند و شیوههایی را برای طهارت و پاکیزگی پیدا میکنند. کریستووا میگوید در جامعه مدرن هم، ادبیات و هنر با زایل کردن امور آلوده، نقش تطهیر و تهذیب نفس را برعهده میگیرد. پس نقش ادبیات، به عنوان نقشی برای تخلیه و پالایش عواطف، میتواند محوریت پیدا کند. همانطور که در طول تاریخ دیدهایم که روایت، کارکرد درمانگرایانه دارد.
عاملی «کامرون» اثر بوکاچینو را نمونهای از جهان ممکن ادبیات دانست و تأکید کرد: روایت، خلق داستانی در جهان ممکن است که خالق آن را برای گریز از واقعیت یا تبدیل واقعیت، به واقعیتی مطلوب، خلق میکند. در روزگار بیماری یا درد و رنجهای همگانی، این روایتها، کارکرد زندگیبخشی پیدا میکنند و به نوعی روایتها، نوعی پالایش، تطهیر و فرار از آلودهانگاری هستند. زندگی تا زمانی که روایت وجود دارد، جریان دارد و این قدرت حکایت و خلق آن است که بشر را زنده نگه میدارد و این روایت، به انسان امروزی، قدرت جدال با مرگ را میدهد.
در بخش بعدی برنامه، نگار داوری اردکانی، به هوشیاری زبانی و نقش آن در رشد و توسعه جوامع اشاره و تصریح کرد: در زمان بحران، ضرورت همیشگی ارتباطات رهبران با مردم، صدچندان میشود و مسلماً کیفیت این ارتباط، در برونداد آن موثر خواهد بود. تأثیر زبان مورد استفاده نه فقط درخصوص رهبران و در سطح کشورها و در مواقع بحران، مهم است بلکه در سطح افراد عادی و نیز در برنامههای درازمدت آموزشی و پرورشی اهمیت بهسزایی دارد.
این زبانشناس نتایج بررسی سه سخنرانی اواخر مارس ۲۰۲۰ رهبران نیوزیلند، آلمان و بریتانیا را از منظر زبانی صدور دستور و دستورالعمل، مرور و اظهار داشت: نگارش چنین دستور زبانهایی میتواند موجد هوشیاری زبانیای باشد که خود یک سرمایه است، سرمایهای که میتواند منجربه توسعه کشورها گردد. ما نیاز داریم به دستورزبانهایی که اقلام دستوری را براساس کنش یا نقش موردنیاز به ما معرفی کنند. با بررسی این سه سخنرانی متوجه شدیم که دستکم ۱۳ ساختار نحوی برای صدور دستور و ارائه دستورالعمل به کار گرفته شده که از غیرعلنیترین و ناهمترازترین تا علنیترین و همترازترین، را شامل میشود. با آگاهی از این ملودیهای مختلف زبانی، میتوانیم از سرمایه زبان، استفاده موثرتری داشته باشیم. این هوشیاری زبانی تمهیدیست برای بهرهگیری از زبانها به مثابه یک سرمایه ملی که در درازمدت منجربه توسعه یک کشور خواهد شد.ما با زبانمان میتوانیم جهان را آنگونه که مایل هستیم، رقم بزنیم به این شرط که از بیشمار ملودیهای زبانی، آگاهی داشته باشیم. این مهم، نیازمند تدوین کتابهای دستورزبان راهبردمحور است؛ کتابهایی که طبقهبندی اقلام دستوری را نه براساس مقولات زبانی، بلکه براساس کنشهای زبانی، تنظیم و تدوین کرده باشند.
فاطمه عظیمیفرد، سخنران سوم این برنامه درباره جایگاه زبانشناسی در تولید پیامهای سلامت به ایراد سخن پرداخت و گفت: امروزه از ناآگاهی در حوزه سلامت، به قاتل خاموش یاد میشود. پس خیلی مهم است که ما بدانیم چگونه پیامهای سلامت را به افراد انتقال دهیم. در حوزه زبانشناسی، از سالیان قبل، بحثهای زیادی درباره ارتباط بین پزشک وبیمار شده است اما وقتی به منابع زبانشناسی داخلی نگاه میکنیم، درباره پیوند زبان و پیام سلامت، پژوهش جدی انجام نشده است.
او با تعریف پیام سلامت به پیامهایی که توصیههای فردی و اجتماعی در مورد سلامت دارند، ادامه داد: نکته مهم در این زمینه، اثربخش بودن یا نبودن این پیامهاست. پیامهای سلامت یا از پیامهای آگاهیبخش هستند یا آموزشی و یا اقناعی. معمولاً پیامها راحت تولید و منتقل میشوند اما باید خاصیت اقناعی و توانایی تغییر رفتار در افراد را داشته باشند. پیام سلامتی که ما در کشور خود با شروه همهگیری ویروس کرونا داشتیم پیام «کرونا را شکست میدهیم» بود که از طرف وزارت بهداشت در همان اسفندماه یعنی اوایل شروع این بیماری مطرح شد. این پیام پس از روشن شدن عدم امکان مقابله با این بیماری، کمکم تغییر کرد و به پیام «در خانه بمانیم» مبدل شد. یعنی از وجه امری به وجه اخباری تبدیل شد و کمکم این پیام نیز حذف شد. این مورد نشان میدهد که وجه درستی برای این پیامها انتخاب نشده بود.
مطالعات و دادههای من نشان میدهد که ما در حوزه پیامهای اقناعی، ضعف زیادی داریم و در حوزه پیامهای مشارکتی هم کاری نکردهایم که از سوی مخاطبان، مورد اقبال قرار گیرد. لذا ضروریست که در طراحی پیامهای سلامت، از منظر زبانشناسی هم به آنها نگاه شود.
در ادامه این برنامه، زهرا پارساپور به پیامدهای اپیدمی و مسائل وجودی انسان در رمانها اشاره و عنوان کرد: اپیدمیها در ادبیات، ۲ جنبه پیدا میکنند، یکی جنبه پزشکی است که جان انسانها را تهدید میکند و جنبه دیگر، جنبه نمادین است که نویسنده پشت نام اپیدمی، مسائل وجودی انسان را طرح میکند.
او با اشاره به عمدهترین مسائل و پیامدهای اپیدمیها در آثار ادبی، افزود: اولین مسأله در این آثار، مسأله مواجهه با مرگ است. مرگآگاهی اختصاص به انسان دارد و اگر غفلت از مرگ در انسان نبود، نمیتوانست به زندگی خود ادامه دهد. این بیماریهای مسری، بیش از هرچیزی مرگ را به انسان نزدیک میکنند که در رمان طاعون، این مسأله بسیار پررنگ است. دومین پیامد اپیدمیها، تسلط و غلبه طبیعت بر انسان است که این وجه ظاهری آنهاست. در ادبیات این مسأله وجه نمادی پیدا میکند که نمونه آن را در نمایشنامه کرگدن میتوانیم ببینیم که افراد به کرگدن تبدیل میشوند. این نمایشنامه نمادی از انسان در جامعه مدرن است که به انسانهایی پوستکلفت، خشن و تنها که فقط به دنبال منافع خودشان هستند، تبدیل شدهاند. سومین پیامد، این است که انسان به خلوت و تنهایی و انوزا پناه میبرد و از جمع جدا میشود. این پیامد هم یک مشکل وجودی انسان معاصر را به نمایش میگذارد و آن بحث فردیت و تنهایی انسانهاست که این اپیدمی میتواند برای آن یک نماد باشد. در رمان کوری، این مورد کاملاً پررنگ است. در این رمانها درست است که ما با انسانهایی با ویژگیهای انزوا، خودخواه، مضطرب و ... مواجه هستیم ولی انسانهایی هم هستند که با اینکه خود در معرض ابتلا هستند، عشق و نوعدوستی را ازدست نمیدهند و این به خاطر ویژگیهای خاصیست که در درون آنها نهفته شده است ازجمله اینکه در جستجوی معنا هستند و به زندگی خود هم معنا میبخشند.
خانم بختیاری سخنران آخر این برنامه، درباره تغییرات سبک زندگی خانواده با ورود فناوریهای نوین ارتباطی صحبت و ابراز کرد: سبک زندگی بر مدیریت و محتوای خاص تعاملات و کنشهای خاص اشخاص در هر جامعهای دلالت دارد و نیتها، معانی و تفسیرهای افراد در جریان کار و زندگی روزانه را بیان میکند و عملکردهایی که نوع گزینش، نوع زندگی، نحوه ارتباطات، برخورد و روابط میانفردی را به نمایش میگذارد. این مفهوم، پایه و اساس فهم فرهنگ موجود جامعه است. شیوع ویروس کرونا، باعث شد که موضوع سبک زندگی اهمیت بهسزایی پیدا کند. عدم هماهنگی سبک زندگی پیشین با شرایط جدید و عدم رعایت برخی نکات بهداشتی، باعث شد که پیامدهای ناخوشایندی برای افراد ایجاد شود. این بیماری، منجربه طرد ارزشهای سنتی و شکلگیری ارزشهای جدید در جوامع شده است. زیست جهانی انسان معاصر با شیوع این بیماری، به نفع زیست مجازی و رسانهای تغییر پیدا کرده است. به دلیل حجم بالای اطلاعات رسانهای و همهگیری اطلاعات، رسانهها نه تنها به بستری برای تولید محتوا تبدیل شدهاند، بلکه حضور هزاران هزار کاربر در این رسانهها، به نوعی در سبک زندگی بسیاری از مردم در این ایام، تفاوت ایجاد کرده است. به نوعی فناوریهای نوین ارتباطی و انواع رسانهها از یک طرف به تولید اطلاعات و شکلدهی و جهتدهی اطلاعات میپردازند و از طرف دیگر، موجبات چرخش اطلاعات را فراهم کردهاند. این گردش اطلاعات، زمینه را برای شکلگیری سبکهای نوین زندگی در جامعه، باعث شدهاند. این گردش اطلاعات، به نوعی تولید آگاهی و میل به دانستن را در افراد ایجاد کرده است. این آگاهی تواسنته طرحوارههای ذهنی و الگوهای شناختی شهروندان را در کل دنیا دستخشو تغییرات جدی کند. این آگاهی همچنین بینش نقادانه ما را درباره مفهوم خود و دیگری و نیز سایر مقولات جامعه ازجمله فرهنگ، سیاست، اقتصاد، مذهب و ... تحتتأثیر خود قرار داده است. بنابراین این وضعیت جدید کرونایی توانسته شکل تازهای از آگاهی ایجاد کند و زمینه را برای تغییرات فرهنگی و ایجاد سبکهای زندگی نوظهور، فراهم کند.
گزارش از: فریبا رضایی
![اخبار جعلی و رسانههای اجتماعی در دوران کرونا](https://www.ricac.ac.ir/uploads/thumbs/meetings/2020/07/80x80_0532361.jpg)
اخبار جعلی و رسانههای اجتماعی در دوران کرونا
![دلالتهای تسکینی فرهنگ و هنر در عصر فاصلهگذاری](https://www.ricac.ac.ir/uploads/thumbs/meetings/2020/07/80x80_05281120.jpg)
دلالتهای تسکینی فرهنگ و هنر در عصر فاصلهگذاری
![کرونا و تحولات آیینهای اجتماعی](https://www.ricac.ac.ir/uploads/thumbs/meetings/2020/07/80x80_0518504.jpg)