تنش پلیسی

 مواجهه مداوم با تجربه‌های ناگهانی مرگ و زندگی، رنج‌های انسانی و ناکامی در واکنش‌های قانونی به خشونت، زخم و جرح و اهانت، مجموعه خاصی از محرک‌های روانی بالقوه آسیب‌زا را ایجاد می‌کند که به آن «تنش پلیسی[1]» گفته می‌شود.

افسران پلیس، طی فعالیت زندگی روزمره، خواه در حال انجام وظیفه یا مواقع دیگر، بیش‌ازحد در معرض فعالیت‌هایی قرار می‌گیرند که زندگی را تهدید می‌کنند؛ این فعالیت‌ها سبب تسریع در برانگیختن ناگهانی مکانیسم‌های «جنگ یا گریز»[2] درون فیزیولوژی بدن انسان می‌شوند. برخلاف شهروندان معمولی، افسران پلیس بیشتر اجازه گریز -که به‌طور معمول سبب گریز و تسکین از تنش ناشی از مواجهه می‌شود- ندارند. از نظر بالینی، مشخص شده است که مواجهه مزمن با این ‌حالت روانی تشدید شده و متعاقب آن، تسکین یافتن از مواد شیمیایی بدن که برای برانگیختن سازوکارهای تیزهوشی ذهنی و دفاع بدن، سبب ایجاد ناتوانی‌های مرتبط با سلامت ذهن، مانند افسردگی، اختلال تنش پس از ضربه و اختلال کلی تنش می‌شود. درنتیجه، شمار فزاینده موارد مربوط به روابط نامناسب خانوادگی و تأهل، خودکشی، اعتیاد به موارد شیمیایی و اختلال‌های شخصی در میان افسران پلیس شایع است.

  عوامل دیگری که اثرات زیان‌آور تنش پلیسی بر نیروهای پلیس را تشدید می‌کنند، شامل رژیم غذایی نامناسب و عادت‌های خوردن ناشی از مأموریت‌های مداوم گشت موتوری، الگوهای خواب نامنظم ناشی از کارهای شیفتی ساعتی، نظم شدید که ویژگی ذاتی محیط کار شبه‌نظامی به‌شمار می‌رود و بی‌احترامی‌های مکرر از جانب متهمان و شهروندان، به‌طور یکسان است.

 یک عامل مهم که شناسایی افسران پلیس را که محصول کار و کیفیت زندگی آن‌ها بر تنش پلیسی تأثیر منفی می‌گذارد، وخیم‌تر می‌کند، این باور کهنه است که افسرانی که دچار اختلال‌های مرتبط با تنش هستند، باید از خدمت مرخص شوند. در سال‌های اخیر، اداره‌های بیشتری سیاست‌گذاری‌های روشنگرانه‌ای را در مورد مدیریت تنش پلیسی و درمان پلیس‌ها از هر دو منظر، پیشگیری و بازتوانی، توسعه داده‌اند. اکنون بسیاری از اداره‌ها، ارائه گزارش‌های روانی یا نشست‌های رفع تنش[3] را پس از آنکه افسران در یک رویداد پرتنش مشارکت داشته‌اند، الزامی کرده‌اند؛ ازجمله این رویداها می‌توان به افسری که در یک تیراندازی نقش داشته است، ازدست‌دادن همکار یا واکنش به یک فاجعه سطح بالا، همانند حمله‌های صورت‌گرفته به مرکز تجارت جهانی در 11 سپتامبر 2001، اشاره کرد. به‌ویژه، بسیاری از افسران پلیس، طی رویدادهایی که کودکان کوچک قربانی جرایم خونین یا بزهکاری می‌شوند، تحت تأثیر قرار می‌گیرند.

  همسران افسران پلیس، می‌توانند در شناسایی نشانه‌های تنش پلیسی و ایجاد اطیمنان از اینکه درمان حرفه‌ای به موقع ارائه شده است، نقش مهمی داشته باشند. نشانه‌های مسائل سلامت روانی که در اثر تنش پلیسی ایجاد می‌شود، شامل کابوس و الگوهای خواب نامنظم، بی‌قراری، دوری از فعالیت‌هایی که پیش‌تر برای فرد لذت‌بخش بودند، خودداری از تعامل اجتماعی، خشمگین‌شدن غیرمعمول، افزایش فشار خون و تعداد نبض که ناشی از شرایط پزشکی نهفته نیستند، مالیخولیا و تمایل به گریه و زاری و توجه غیرمعمول به مرگ و مردن است.

متخصصان بهداشت روانی می‌توانند برای درمان ناتوانی‌های ناشی از تنش پلیسی بسیار مؤثر باشند. کارشناسان بهداشت روانی از طریق کاربرد تحلیل، تغییرات شناختی و استفاده از داروهای روان‌درمانی، می‌توانند بیشتر اثرات بیمارهای‌های ناشی از تنش پلیسی را معکوس کنند و کیفیت زندگی فرد را به اندازه معقولی برسانند. آموزش کارشناسان پلیس و فرماندهان پلیس، عاملی کلیدی در شناسایی و جلوگیری از علت‌های جدید تنش پلیسی است.

گرچه بسیاری از مقامات پلیس مدرن، پلیسی‌سازی اجتماعی را به منزله روشی برای کاستن از نرخ جرایم درون جوامع گوناگون به‌کار می‌برند، اما تمرکز بر پاسخگویی پلیس که جزء ذاتی این حرفه است، به یکی از منابع اصلی تنش پلیسی منجر شده که پیامدهایی برای فرماندهان بلندپایه و مقامات و نیز کارکنان اصلی در پی‌دارد. برای مثال، مطبوعات گزارش کردند که استفاده از برنامه کامپستات[4] (فرایند پاسخگویی که مبتنی بر ترسیم نقشه‌های رایانه‌ای از نواحی مسئله‌ساز است) در اداره پلیس نیویورک، آشکارا به مرگ یک فرمانده محلی منجر شد که گرفتگی رگ‌های قلب به هنگام آماده‌شدن در برابر هیئت کامپستاب را تجربه کرد. وقتی فرماندهان بخش نمی‌توانند انتظارهای چنین هیئتی را برآورده کنند، نشت اثرات آن به افسران، ناظران و سربازان و درجه‌داران بدیهی است. فشار روانی حاصل به هر شخص، به شیوه‌ها و درجه­های مختلفی اثر می‌گذارد.

  در سویه مثبت، سایر نتایج پلیسی‌سازی اجتماعی، می‌تواند سبب بهبود تنش پلیسی شود. کاربرد مجدد این نوع فنون قدیمی پلیسی گشت پیاده و موتور، به‌دلیل افزایش فرصت تمرین هوازی، راه‌حلی پذیرفته‌شده پزشکی علیه استرس و مزیت همراه آن، یعنی حضور در اجتماع که می‌تواند تنش بین افسران و شهروندان را کاهش دهد، اثرات جانبی دیگری نیز برای سلامتی دارد. کارشناسان پلیسی‌سازی اجتماعی، به‌طور مکرر تشویق می‌شوند تا ساعت‌های کار مختص خود را تعیین کنند و سبک گشت مختص خود را درون جامعه بگنجانند. از طریق مزیت آگاهی خاص از الگوهای جرم که از طریق گشت فراگرفته می‌شود، افسر پلیس این فرصت را در اختیار دارد تا به‌طور مستقیم در پیشگیری از جرم، در بهترین سطح مشارکت کند. از آنجا که افسران پلیس به‌طور مستقیم در رفتار نتیجه-محور مداخله کرده و حسی از کنترل بر رویدادها را تجربه می‌کنند که می‌تواند بخشی از استیصالی را که جزء ذاتی سبک گشت و واکنش پلیس است، فرو بکاهد.

تعداد معدودی از شغل‌ها، چنین سطح بالایی از پاسخگویی به شهروندان عادی را تأمین می‌کنند. افسر پلیس تا حدودی یک سرباز، وکیل، روان‌شناس و مددکار اجتماعی نیز هست. در استفاده مجاز از نیروی فیزیکی کشنده، افسر هم قاضی و هم هیئت‌منصفه است. این وظیفه‌ای عظیم است که طی زمانی محدود، باید در مورد مرگ و زندگی تصمیم‌گیری شود. به‌دنبال این تصمیم، افسر باید ادب و نزاکت را حفظ کند و به افردی که ممکن است درست چند ثانیه پیش، کوشیده‌اند تا جان کسی را بگیرند کمک و امدادرسانی کند. این نوع دوانگاری، تهدید خشونت‌آمیز در برابر رفتار متهورانه به کارشناسان پلیس آسیب می‌زند. این عاملی ناشناخته است که تعیین می‌کند چه تعداد از نمونه‌های پرتنش را یک افسر پلیس ممکن است پیش از بروز کاهش کارایی در شغل خود، تجربه کند. به‌علاوه، افسران پلیس ممکن است در معرض اثرات زیان‌بخش تنش قرار بگیرند که بر کارایی شغلی اثر نگذارد، اما با وجود این، بر تعامل اجتماعی و زندگی معمول خانوادگی آنان اثرگذار باشد.

 سر رابرت ادوارد تارواکی[5]

 همچنین نگاه کنید به: الکل‌بارگی؛ خستگی کاری؛ افسردگی؛ اختلال استرس پساتن‌ضربه ؛ استرس‌زاها

برای مطالعه بیشتر:

Copes, Heath. 2005. Policing and Stress.Upper Saddle River, NJ: Pearson Prentice Hall

Ellison, Katherine W. 2004. Stress and the Police Officer. Springfield, IL: Charles C Thomas

Gilmartin, Kevin M. 2002. Emotional Survival for Law Enforcement: A Guide for Officers and Their Families. Tucson, AZ: E-S Press

Miller, Laurence. 2006. Practical Police Psychology: Stress Management and Crisis Intervention for Law Enforcement. Springfield, IL: Charles C Thomas

 [1] .police stress

[2] . fight-or-flight

[3] . de-stressing sessions

[4] . Compstat

[5] . Robert Edward Tarwacki, Sr.

      


برچسب ها
مطالب مرتبط
٠٦ ارديبهشت ١٣٩٩

رزومه دکتر زهرا عبدالله

١٧ دي ١٣٩٨

روان‌پریش‌ها

١٧ دي ١٣٩٨

روان‌آزار

١٧ دي ١٣٩٨

رفاه

از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید